◄ چقدر والد بودن سخت است
طبع بلند ما، اجازه نمیدهد چشم به دست حاکمیت والدمان باشیم و هر یک از ما، مستقل و بدون وابستگی به والد حاکمیتی بر تلاش و سعی خودش متکی است.
به عنوان یک ایرانی با هر خط فکری که باشید، دلتان برای وطنمان ایرانِ عزیزتر از جان میتپد، همه ما به عنوان اعضای یک خانواده ملی با هم کنار هم هستیم و به هم عشق میورزیم و البته گاهی هم اختلاف نظراتی بین خودمان و حتی بین هر یک از خودمان با حاکمیت والدمان شاید داشته باشیم، امیدها و آرمانهای زیادی در دلمان برای عزت و سربلندی و افتخار کشورمان داریم و البته نگرانیهایی هم داریم.
برای به ثمر نشستن گام به گام این عزت یا حتی جهش به سوی آن نیاز به حرکت و پشتکار و همبستگی از سمت واقعیتهایمان به سوی آرمانهای الهام بخشمان داریم که همیت و غیرت تک تک ما را صرف نظر از وابستگی به حاکمیت والدمان، میطلبد. طبع بلند ما، اجازه نمیدهد چشم به دست حاکمیت والدمان باشیم و هر یک از ما، مستقل و بدون وابستگی به والد حاکمیتی بر تلاش و سعی خودش متکی است و البته منافع خودش را با منافع اعضای خانواده همسو و یکی میداند. برای بروز مشکل برای عضوی از خانواده باید خیلی بیدرد باشیم که بتوانیم بیتفاوت باشیم چون دلمان برای تک تک اعضای خانواده عزیزمان میتپد.
اما برای نگرانی هایمان با والد حاکمیتی نیاز به گفتگو داریم تا بتوانیم درک و تفاهم متقابلی از همدیگر داشته باشیم و همسو و همگرا با قدرت به سوی اهداف و منافع هریک از خودمان و خانواده ملیمان بشتابیم. این نگرانیهای متقابل، انتظارات متقابلی ایجاد میکند که با گفتگو روشنتر میشود. بدیهی است هر یک از موضوعات این نگرانیها، بر اساس میزان تاثیرشان اولویتبندی میشوند. این اهداف و نگرانیهای ملی نیاز به اجماع و تفاهم و همبستگی قوی بین اعضای خانواده و والد حاکمیتی دارد. والد حاکمیتی چکیده و عصارههای اوج عقلانیت و نخبگی اعضای خانواده ملی است که با اجماع قوی بین خودشان و اعضای خانواده تمام هم و غمشان را برای تامین نیازهای اعضای خانواده میگذارد، والد حاکمیتی از خودش برای خانواده میگذرد خودش را به آب و آتش میزند به رنج و زحمت میاندازد و حاصل دسترنج خود را سخاوتمندانه در اختیار خانواده میگذارد. برای والد مشکل هر یک از اعضای خانواده مایه سرافکندگی و درد است و آرام و قرار نمیگیرد تا مشکلات هر یک از آنها را حل کند. حتی شاید والد حاکمیتی از طرف اعضای خانواده قدرنشناسی هم ببیند که سخت مکدرش کند یا دلش را بشکند اما خم به ابرو نمیآورد و گذشت میکند و امنیت، آسایش، آرامش و رفاه خانواده را با تمام توان فراهم مینماید.
اصلی ترین نگرانی اعضای خانواده نیز والدشان است، اینکه اگر او را از دست دادند چگونه بتوانند همبستگی خود را همچنان حفظ کنند تا این خانواده از هم نپاشد. صبر نمیکنند اتفاقی بیفتد بعد با دستپاچگی امور را به پیش ببرند. از هم اکنون برای نگرانی هایشان با هم گفتگو میکنند و برنامهها و گزینهها را بسیار شفاف مشخص میکنند و چیزی را از همدیگر پنهان نمیکنند. هر چند شاید والد تشخیص دهد برای حفظ آرامش خانواده برخی نگرانیهایی که واقعاً وجود دارد را به خانواده نباید منتقل کند و خود آن نگرانی را سریعاً تا قبل از اینکه مشکل یا بحرانی برای خانواده پیش بیاید سریعاً با تدبیر حل و مدیریت کند چون میداند این دست نگرانیها که خاص والد است اگر بروز پیدا کند خانواده متحمل صدمات جبران ناپذیری خواهد شد، وجدان خانوادگی والد بی امان بیقرار تک تک اعضای خانواده است. آری، چقدر والد بودن سخت است.
* کارشناس صنعت هوانوردی
سلام. ملت بالغ نیاز به والد ندارد.
این طرز فکر که حاکمیت را والد خود بدانیم ، مربوط به دنیای کهن است و متاسفانه اکثر ما ایرانی ها هنوز در آن دوران زیست و فکر میکنیم. اما واقعیت آنست آنچه باعث رنسانس و جهش تمدنی در جوامع بشری شد کنار گذاشتن این انگاره ی پوسیده بود. چون دیگر کار نمیکرد. ریشه بسیاری از مشکلات و عقب ماندگی هایی که امروز داریم آویختن به این انگاره پوسیده است.مصیبت بزرگتر وقتی ست که به این والد قداست هم بدهیم. در دنیای امروز حاکم نه والد بلکه اجیر ملت است. امروز " والد حاکمیتی" در جهان متمدن محلی از اعراب ندارد. در جهان مدرن چیزی بنام عصارههای اوج عقلانیت و نخبگی اعضای خانواده معنی ندارد.کسی که تمام هم و غمش را برای تامین نیازهای اعضای خانواده بگذارد و خودش را به آب و آتش بزند و به رنج و زحمت بیاندازد و حاصل دسترنج خود را سخاوتمندانه در اختیار خانواده قرار بدهد وجود خارجی ندارد. در جهان پیشرفته، مردم خود را بالغ میدانند و در دستگاه حاکمه دنبال والد شان با ویژگی های بالا نمیگردند و این طور زیر بغل حاکمان هندوانه نمیگذارند و آنها را مسلط بر خود نمیدانند. بلکه خانه ی ریاست را برای مدت کوتاهی به یک اجیر میسپارند تا ماموریتی را که برایش تعریف کرده اند را به انجام برساند و اگر دست از پا خطا کرد عزلش میکنند.
بله ، دقیقاً ، ممنونم آقا سعید از توجهت به متن های ارسالی بنده و واقعاً ممنونم از بازخوردهای ارسالیت ؛ متن نگاشته شده ذیل در واقع نوعی طنز کنایه ای است که در آن پدیده ها با "وضع در غیر ما وضع له" بیان می شوند که معادل (satire) (ساتیر ) می باشد ، این سبک نگارش منشاء و ریشه در ادبیات غرب دارد که در دوران استبدادی و آغاز مشروطه در ادبیات فارسی آمد که به نوعی در جامعه بسته بتوان پیام های در لفافه و کنایه را به ذهن خواننده مخابره کرد که نوعی ترس و خفقان یا تابو در طرح برخی موضوعات کلیدی جامعه سنتی (Fathernal) وجود دارد ، طرح موضوعاتی که در غیر از آن قالب باعث درگیری و برخورد با رسانه و یا نگارنده می گردد.
البته این سبک طنز نگارشی ظاهرو بطن (هرمنوتیک) در آیات قرآنی نیز آمده است که شاخص ترین آن در سوره دخان است آنجا که خداوند به جهنمیان می فرمایند : ذق انک انت العزیز و الکریم 'عذاب را نوش جان کنید بدرستیکه شما عزیز و کریم هستید'
این طنز مطایبه یا شوخی نیست بلکه برای آگاهی دادن است و نوعی استعاره ی کنایه ای همراه با درد است.
جناب معمار سلام. من چه کنم که از "وضع در غیر ما وضع له" و satire سر در نمی آورم و نمیتوانم پیام های در لفافه و کنایه را به ذهن خواننده مخابره کنم.به گمانم کامنت سرخ عاقبت این سر سبز را بدهد بر باد.