بازدید سایت : ۷۲۴۸۷

درس‌ هایی از 26 ماه مدیریت یک مدیرعامل

همه به یاد داریم که چقدر بر طبل جذب نخبگان در سایپا کوبیده شد؛ در همین دوره ما شاهد حضور نخبگانی بودیم با معدل 10 دانشگاه آزاد اسلامی در مقطع کارشناسی که به سمت هایی بالایی رسیدند در حالی که زیر دست همین به اصلاح نخبگان! افراد معمولی با مدارک بالاتر؛ معدل عالی تر و سمت های پایین تر مجبور به تمکین می شدند!

درس‌ هایی از 26 ماه مدیریت یک مدیرعامل
تین نیوز |

خودم گمان نمی کردم نوشتن یادداشت «کلاهدار کایزن از سایپا رفت!» با چنین استقبال پرشور مواجه شود! که شد. اما چرا باید رفتن یک فرد از سازمان اینقدر شور و شعف ایجاد نماید؟ هم در دل کارکنان هم در بطن یادداشت های منتشره در رسانه ها؛ شما را ارجاع می دهم به یادداشت «هیچ، پوچ، سقوط» در سایت عصر خودرو و یادداشت «محمدعلی تیموری؛ مدیرعاملی که چشم سایپا را کور کرد!» در سایت پرشین خودرو و یا ... که همگی اشاره به اقدامات بی محابای مدیرعامل دارند.

کاری که تیموری در گروه سایپا کرد فقط «گفتار درمانی» و «افزایش زیان مالی» نبود؛ آسیب اصلی به مهمترین ثروت شرکت یعنی نیروی انسانی وارد شد؛ کسانی که در گروه سایپا مشغول به کارند به خوبی می دانند که متاسفانه «سایپا به سرزمین سوخته منابع انسانی» بدل شده است! سرزمینی که احیای آن ماه ها یا شاید سال ها طول بکشد! انگیزه کارکنان به حداقل ترین شکل ممکنه رسید؛ از تعهد سازمانی به تملق سازمانی رسیدیم؛ در بخش هایی شاهد تقدم پخمگان بر نخبگان بودیم و شایسته سالاری به شعاری طنز بدل گشته بود.

همه به یاد داریم که چقدر بر طبل جذب نخبگان در سایپا کوبیده شد؛ در همین دوره ما شاهد حضور نخبگانی بودیم با معدل 10 دانشگاه آزاد اسلامی در مقطع کارشناسی که به سمت هایی بالایی رسیدند در حالی که زیر دست همین به اصلاح نخبگان! افراد معمولی با مدارک بالاتر؛ معدل عالی تر و سمت های پایین تر مجبور به تمکین می شدند! بسیاری این روش و منش را برنتافتند؛ رفتند چون معتقد بودند: «مرا مرگ بهتر از این زندگی /// که سالار باشم کنم بندگی»؛ آنانی هم که ماندند؛ بدین امید که «حجت» بر ما تمام است؛ باید بمانیم و امید بورزیم که عصر نخبگان متوهم به پایان خواهد رسید.

یکی از درس هایی که از دوره مدیریت 26 ماهه تیموری می توان گرفت این است که نباید تنها با نگاه «پوزیتیویسمی» سازمان را مدیریت کرد؛ «پوزیتیویسم»، نوعی نگرش به فلسفه علم و نظریه شناخت است. این نگرش در دهه های پایانی قرن نوزدهم مورد اعتنا قرار گرفت و دهه های اولیه قرن بیستم به نقد کشیده شد. ویژگی عمده «پوزیتیویسم» در آن است که علوم طبیعی را به مثابه منبع اصلی و یا تنها منبع شناخت محسوب کرده، روش آن را به علوم اجتماعی تسری داده و بر آن تفوق می بخشد. دو رکن اصلی رویکرد پوزیتیویستی، به نگاه آن به دنیای اجتماعی و جایگاه آن در دنیای معرفتی مربوط می شود. بر این اساس، از یک سو جهان اجتماعی مشابه جهان طبیعی فرض می شود، و لذا با همان روش می تواند مورد مطالعه قرار گیرد؛ رویه ای که ویژگی فرهنگی کنش های آگاهانه انسانی را نادیده می گیرد. و از سوی دیگر شناخت پوزیتیویستی نه به عنوان یکی از انواع شیوه شناخت، بلکه تنها شیوه مطلوب در هر دو حوزه علوم طبیعی و علوم اجتماعی تلقی می شود. ریشه های نظری «پوزیتیویسم» در علوم اجتماعی به کارهای اگوست کنت باز می گردد که می خواست قواعد حاکم بر تحولات اجتماعی را کشف کند.

به گمانم تمامی چالش های ایجاد شده در حوزه منابع انسانی گروه سایپا برآمده از همین نگاه تک بعدی «پوزیتیویسمی» به اصلی ترین ثروت سازمان بوده است. یکی از اشکالات «پوزیتیویسم» اعتماد صددرصدی به علوم طبیعی بود؛ در صورتی که بعدها ثابت شد که این علوم از اعتبار صددرصدی برخوردار نیستند؛ اعتبار آنها چونان سلطنت سلیمان بر پایه باد بود. چیزی که بر باد سوار است، با بادی هم می رود.

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
منبع: کانال تلگرام نویسنده
ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.