◄ منابع محدود هستند باید اولویتبندی کرد
به حضور انورتان عرض میکنیم که حمل بار کم شده است. میگویند در بخش غیر نفتی دچار رکود هستیم. اگر هم بار داشته باشند با جاده حمل میکنند. ما این همه تبلیغات کردیم که ریل باعث صرفهجویی در مصرف سوخت است اما قیمت گازوئیل اینقدر ارزان است که هر چه بریزند در کامیون و اگر مصرف سوخت کامیون 50 لیتر در صد کیلومتر هم باشد، باز هم جاده میصرفد. نمیخواهید فکری به حال قیمت سوخت بکنید؟
قرار بود وزارت نفت مابهالتفاوت سوبسید سوخت را به ریلیها بدهد، اما نداد.کسی هم نیست به ایشان بگوید بالای چشمتان ابروست. یک سازمان عریض و طویل بهینهسازی مصرف با یک لشکر مدیر و معاون و هیئت مدیره و کارمند و ساختمان و خدم و حشم دور خودش جمع کرده است. آفتابه و لگن هفت دست، شام و نهار هیچ.
جناب وزیر گفته برو خدا روزیت را جای دیگر حواله کند، من اگر بتوانم پول یارانه را جور کنم باید کلاهم را بیندازم هوا.
آقای رئیس فکری به حال یارانه بکنید. چرا همه تان میگویید یارانه مُخٌل اقتصاد کشور است اما دست روی دست گذاشتهاید و ماهی چند هزار میلیارد تومان نقدینگی را میگذارید توی جیب مردم که چه؟ تکلیف ما را با این یارانه معلوم کنید.مرگ یک بار شیون یک بار.
دولتی که در تامین یارانه و حقوق کارمند و باز نشستهاش مانده چطور میخواهد در ریل سرمایهگذاری بکند؟ اصلاً ما را به سرمایه گذاری تو امید نیست . . .
فکری به حال کاسبی ریلی بکنید.این کاسبی نمیچرخد. کسی پولش را نمیآورد در بارکشی و مسافرکشی ریلی. بروند سبزی بفروشند نرخ برگشتش بیشتر و ریسکش از کار ریلی کمتر است.تا کی میخواهید توی سر قیمت بلیت قطار بزنید و وعده بازپرداخت سوبسیدش را بدهید، آخر هم نپردازید؟ باید با اهرمهای قیمتی برای هر بخش جاذبه سرمایهگذاری ایجاد بشود نه با من بمیرم و تو بمیری و خطابه و بیانیه و چشمانداز.
بانکها معادل پول خون پدرشان از مردم سود میگیرند طوری که هیچکس جرات نمیکند با وام بانکی بیاید در بخش ریلی سرمایهگذاری کند. برای دادن همین وام هم، بانکها ناز و عشوه دارند و وثیقه هنگفت و «زود نقد شونده» می خواهند. یک فکری به حال بانکها بکنید. بانکها را تکلیف میکنید در طرحهای بیبازده دولتی سرمایه گذاری کنند. بانک هم ضرر آن طرحها را از حلقوم وام گیرندگان بخش خصوصی بیرون میکشد. این انصاف است؟ دولت یاور بخش خصوصی است یا رقیب آن یا زبانم لال دشمن آن؟ اصلاً جذب سرمایه داخلی پیشکش ، جلوی فرار آن را به خارج بگیرید.
چندین شرکت ناوگان ساز دولتی و شبهدولتی روی دستتان باد کرده است.چه اصراری دارید بر نگه داشتن آنها. هنوز متوجه نشدهاید که بلد نیستید شرکت داری بکنید. هنوز متوجه نشدهاید که نمیتوانید هزینهها را کنترل کنید. همهاش ضرر بالا میآورید. خصولتیها از شما بدتر. شرکتهایتان محصول گران و بی کیفیت بیرون میدهند. مشتری خارجی و صادرات ندارند. اگر ملت محصولشان را بخرد ضرر کرده و کیفیت را از دست داده است. اگر جنسشان خریده نشود روی دستشان باد میکند و کارخانه ضرر میکند و کارگران بیکار میشوند.در واقع باز هم ملت ضرر کرده چون کارخانه از جیب ملت عمل آمده است. جسارتا ملت چوب دو سر طلاست. بِکَنید این دندان های لق را.
حالا که نمیتوانید سرمایه داخلی را جذب کنید چرا سرمایه خارجی نمیآورید؟ چطور برای هواپیما سرمایهگذار خارجی میآید اما برای ریلی نمیآید؟ موهای ما سفید شد اما فاینانس برای برقی کردن تهران - مشهد نیامد.
وقتی پول ندارید چرا ادعای بزرگ میکنید؟ چرا با جیب خالی پز عالی میدهید؟ شما که در نوسازی ناوگان و نگهداری زیر ساخت درماندهاید و طرحهای توسعهتان از برنامه عقب است چرا وعده سریعالسیر تهران - اصفهان میدهید؟ در این وانفسا سه ساعته برویم اصفهان که چه گِلی به سرمان بزنیم؟ بروید خطوط جدید ریلی و دو خطههای زمین مانده و برقی کردن را تمام کنید. ول کنید این قطارهای لوکس را. پول قطار لوکس را بدهید تعمیر گاه مناسب بسازید برای ترن ستها تا در مسیر دود نکنند و آینه دق نباشند برای مسافر و مایه آبروریزی برای رجا.
اول برای ناوگان تعمیر گاه و دپو بسازید و بعد سفارش بدهید.تجربه توربوترن و ترنست را تکرار نکنید. پول قطار لوکس را برای ایمنی خرج کنید. ایمنی و رفاه مسافر اولی ست یا سرعت؟ سیستم کنترل اتوماتیک قطار را تمام کنید.
سیستم تضمین کیفیت قطعات مرتبط با ایمنی را کامل کنید. فکری به حال خط جنوب بکنید. در ایستگاهها آتشنشانی و سیستم امداد و نجات را تقویت کنید. پزشک را به قطارها بر گردانید. به رفاه و آرامش فکری کارکنان برسید. خدا به ما رحم کرد که مدیران قبلی نتوانستند قطار مگلو را به ریش ملت ببندند.
به کارگذارانتان هر روز دو بار دیکته بگویید که بنویسند : منابع محدود هستند باید اولویتبندی کرد.
زیاده عرضی نیست. پایدار باشید.
بهار 96- چند روز قبل از انتخابات»