هفتهای ۵ پلیس، مصدوم تخلف موتورسواران
آشفتگی و هنجارشکنی موتورسیکلتها موضوعی نیست که از نظر کسی در شهر پنهان بماند؛ از عابران و سوارهها گرفته تا پلیسی که هر روز کف خیابانها بهدنبال اعمال قانون است.
آشفتگی و هنجارشکنی موتورسیکلت ها موضوعی نیست که از نظر کسی در شهر پنهان بماند؛ از عابران و سواره ها گرفته تا پلیسی که هر روز کف خیابان ها به دنبال اعمال قانون است. تهران اگرچه یک میلیون موتورسیکلت فعال دارد و موتورهای پلاک شده آن متجاوز از ۳میلیون دستگاه است اما وجود یک درصد از این تعداد کافیست تا شهری به وسعت پایتخت وجود موتورسواران قانون گریز را تهدیدی برای خود ببیند.
موتورسیکلت ها در سال های اخیر معضلات بسیاری را به تهران تحمیل کرده اند. پلیس در برابر این هنجارشکنی چه می کند؟
قبل از پلیس باید نهادهای فرهنگساز بگویند برای این مشکل چه کرده اند.
پلیس مجری قانون است. آیا سهم خود را به عنوان مجری قانون انجام داده اید؟
پلیس نه تنها سهم خود را انجام داده که در این راه آسیب هم دیده است. اگر روزی را کنار این کفی های موتورسیکلت بگذرانید، متوجه سختی کار پلیس در برخورد با این قانون گریزان می شوید.
چه سختی ای؟
فقط همین را بگویم که مأمور پلیس در این راه لگد می خورد. چاقو می خورد. قمه می خورد. پلیس باید حتما در این مسیر پشتیبانی شود. ما هم در قضیه برخورد با موتورسیکلت ها مدعی هستیم.
راه حل کجاست؟ برای رهایی از وضع موجود درخصوص موتورسیکلت ها چه باید کرد؟
باید دستگاه های فرهنگساز و متولی مثل مطبوعات و شهرداری و اهالی فرهنگ سهم خود را برای آموزش این قشر ادا کنند. پلیس مجری قانون است.
شما به تازگی همایش موتورسواران قانونمند را برگزار کردید. پس شما هم در فرهنگسازی وارد شده اید؟
این اقدام ما فقط به دلیل کم کاری برخی نهادهاست. پس پلیس برای پر کردن این خلأ همایش برگزار می کند.
انیمیشن و فیلم می سازد تا جامعه را از این معضل آزاد کند. البته کار گسترده ای انجام شده است. همکاران من با کمترین تجهیزات جان شان را به خطر می اندازند. در خیابان ها هفته ای 4، 5همکار ما مصدوم می شوند و ما حتی فردی را داشته ایم که جانش را در این مسیر از دست داده است.
حالا با وجود همه این فرهنگسازی ها باز هم شاهد قانون گریزی انبوهی از موتورسیکلت ها هستیم. برخی نهادها خود را پشت آسیب های اجتماعی پنهان کرده اند. برای برون رفت از این شرایط چه گزینه ای وجود دارد؟
ابزارهای قانونی هم اکنون در اختیار پلیس نیست. ما هر وقت برای برخورد با موتورسیکلت های متخلف طرحی اجرا می کنیم، ما را از تبعات اجتماعی آن برحذر می دارند و می گویند این نان آور خانواده است. موتورسواری که تخلف می کند اسمش را نمی توان نان آور گذاشت. او دارد خانواده اش را از حضور یک عضو محروم می کند. کلاه ایمنی سرش نمی گذارد و به جدول برخورد می کند و می میرد. پلیس برای برخورد با تخلف کاملا آماده است اما از نمایندگان گرفته تا همه مسئولان می گویند که این موتورسیکلت سوار گناه دارد. ما با موتورسیکلت مشکلی نداریم با تخلف مشکل داریم. موتوری را که مشکل ندارد نباید متوقف کرد. تخلفات حادثه ساز و مشهود مثل تردد در خط ویژه و پیاده رو خط قرمز ماست. آیا موتورسوار باید حتما برای نان درآوردن در خط ویژه حرکت کند؟
سردار، چه ابزار قانونی ای در اختیار پلیس نیست؟
همین کفی ها. دولت برای حمل موتور متخلف از محلی که موتور را می گیرد تا پارکینگ 5هزار تومان مصوب کرده است. این یعنی ما برای اعمال قانون هم با مشکل مواجهیم و برای صاحب کفی صرف نمی کند با پلیس همکاری کند. پلیس برای اعمال قانون ابزار می خواهد. موتور را که نمی توانی روی دوشت بگذاری و ببری پارکینگ.
شما صحبت از پارکینگ بردن موتورها می کنید درحالی که به گفته خودتان حدود 850هزار موتور در پارکینگ خاک می خورد. گویا این راه هم برای قانونمند کردن موتورسواران جواب نمی دهد.
بحث اصلی اعمال قانون است و بازدارندگی آن. اگر قانون بازدارنده باشد، هیچ موتورسواری خودش را به سختی و تخلف نمی اندازد. اما وقتی بازدارندگی نباشد، فرد ترغیب به تخلف می شود. ضمن اینکه فراموش نکنید فرهنگسازی هم نقش اصلی در این راه دارد.
این یک میلیون موتورسیکلت از کجا آمده است؟
این را از کسانی باید پرسید که سود موتورسازی زیرپله ای با انجین های چینی را برده اند. هوا را آلوده کرده اند و امنیت تردد در معابر شهری را کاهش داده اند. حالا که صحبت از معضل موتورسیکلت هاست، در فرهنگسازی حرفی از آنها به میان نمی آید. این سودجوها کجا هستند؟