◄ افتتاح کارخانه اتومبیل سازی ایران ناسیونال
بعد از اینکه اصغر قندچی بدنه جیب را ساخت و خودش رنگ کرد و یک کامیون 18 چرخ هم ساخت بطوری که داخلش یک سردخانه داشت، اتاق راننده اش را هم به صورت کامل خودش ساخت، دیگر من از خطر اخراج مصون شدم.
رضا نیازمند از پایه گذاران سازمان مدیریت صنعتی و سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بود. وی فردی کارآفرین، صنعت گر و مدیر اجرایی ایرانی بود و مروجان و پایه گذاران توسعه صنعتی در اقتصاد ایران یاد می شود. او همچنین کارخانجات متعدد نساجی و. .. را از ورشکستگی به سود آوری رساند.
در ادامه بخش دیگری از خاطرات او را می خوانیم:
صدور مجوز ساخت اتومبیل سواری به خیامی
بعد از اینکه اصغر قندچی بدنه جیب را ساخت و خودش رنگ کرد و یک کامیون 18 چرخ هم ساخت به طوری که داخلش یک سردخانه داشت، اتاق راننده اش را هم به صورت کامل خودش ساخت، دیگر من از خطر اخراج مصون شدم ولی هنوز در صدد تاسیس کارخانه اتومبیل سازی بودم.
چند ماهی گذشت. یک روز جوانی با نشاط نزد من آمد و گفت می خواهم اتومبیل سواری بسازم. نام او احمد خیامی بود گفت ما دو برادر هستیم که در مشهد یک گاراژ بزرگ داریم که انواع کارهای اتومبیل را انجام می دهیم. گفت برادرم از من جوان تر و ماهرتر است. گفتم چقدر پول دارید؟ گفت دو میلیون تومان هم پول داریم. گفتم این مبلغ بسیار کم است ولی اگر مشکلات دیگر را حل کنید من به بانک توسعه صنعتی و معدنی توصیه می کنم که به شما وام دهد. گفت می خواهیم شرکتی درست کنیم که برادرم مدیرعامل باشد و من بشوم مثلا رئیس هیئت مدیره.
من احمد خیامی را فرستادم پیش دکتر یگانه معاون اقتصادی وزارت اقتصاد که فوری برایش یک اساسنامه درست کند که یک شرکت حسابی درست کند و بتوان سهام بخرد و بفروشد. خیامی بعد رفت ثبت شرکت ها و شرکتش را ثبت کرد. من شب و روز در فکر ساخت اتومبیل بودم.
در روزنامه ها خواندم که کارخانه اتومبیل سازی آلمانی به نام دکاو ورشکست شده و می خواهد کارخانه خود را بفروشد. فوری به خیامی تلفن کردم؛ آمد و به او گفتم برو آلمان و به صاحبان این کارخانه بگو که آماده ام کارخانه شما را بخرم به شرط اینکه ماشین آلات کارخانه را به ایران بیاورید. سوار کنید و کارگران من را تعلیم دهید. اگر قبول کردند قرارداد را امضاء کن و در آخر قرارداد بنویس :«پس از تصویب وزارت اقتصاد ایران این قرارداد عملی خواهد شد» او رفت و پس از حدود 20 روز با یک قرارداد ساخت به نزد من آمد. گفتم قدم اول را برداشتی چون ورود ماشین مستعمل به ایران ممنوع است حالا با در دست داشتن این قرارداد برو ایتالیا و با کارخانه فیات مذاکره کن این قرارداد را نشان بده و آنها را راضی کن که به ایران بیایند و یک کارخانه ساخت اتومبیل فیات برایت بسازند.
بیشتر بخوانید:
رابطه وزارت اقتصاد با سازمان برنامه
تعیین تکلیف مونتاژ سازی/ کوشش برای ساخت اتومبیل در داخل کشور
مشکلات حمل محموله های بسیار سنگین مس سرچشمه
مشکلات خرید مستقیم و حمل و نقل ماشین آلات مس سرچشمه
سیاستگذاری های اقتصادی به روایت رضا نیازمند/ خاطره ای از جلسات شورای اقتصاد
استخدام مدیرعامل آناکاندا در مس سرچشمه
بیوگرافی کوتاه دکتر رضا نیازمند
تصادف نزدیک به مرگ در مس سرچشمه
این جوان پر انرژی رفت و چند روز بعد با یک قرارداد برگشت گفتم حالا قدم دوم را هم برداشتی اتومبیل فیات شهرت زیادی در ایران ندارد؛ چون بدنه و موتور آن از آلومینیوم ساخته شده است. حال قدم آخر را بردار برو انگلستان، کارخانه «روتس» مشهورترین موتور اتومبیل را می سازد. تمام تاکسی های مشکی لندن را این کارخانه می سازد. گفتم این قرارداد را نشان بده و با آنها قرارداد ساخت ببند. خیامی رفت و به زودی با خوشحالی برگشت با یک قرارداد بسیار جالب که قرار شده بود کارخانه روتس قسمتی از سرمایه را به صورت وام به خیامی بدهد و مهندس متخصص به ایران بفرستد که در ساخت کارخانه به خیامی کمک کنند. علاوه بر آن قرار شده بود که پول قطعات ارسالی برای ساخت کارخانه به اقساط طویل المدت از طرف خیامی به کارخانه روتس پرداخت گردد و بدین ترتیب کارخانه اتومبیلی بنام پیکان در ایران ساخته شود.
در آن سال ها کل واردات اتومبیل ما در سال 5000 دستگاه بود. تعداد ساختی که ما در پروانه اول خیامی نوشته بودیم 5000 عدد در سال بود. من مکرر می رفتم ایران ناسیونال تا پیشرفت کارشان را ببینم. پیشرفت سریع و عالی بود. وقتی داشتند ستون می زدند که روی آن سقف بزنند همون موقع انگلیسی ها آن زیر داشتند. پی می کندند. خیلی از ماشین آلات که آمد، پی آنها آماده بود که ایرانی ها بعد روی آن سقف زده بودند. خیلی زود کارخانه تمام شد و ساخت اتومبیل شروع گردید.
سال اول تمام بدنه اتومبیل در ایران ساخته شد. سال دوم تمام داخل اتومبیل و صندلی ها ساخته شد. سال بعد شاسی ساخته شد. چند سال بعد ساخت موتور اتومبیل در ایران به تدریج ساخته می شد. این بزرگترین موفقیت بود که تمام امتیاز آن متعلق به برادران خیامی است و بدین ترتیب ایران یکی از سازندگان اتومبیل سواری در خاورمیانه شد.
تعداد ساخت در سال اول از پنج هزار شروع شد و طولی نکشید که به 150 هزار عدد در سال رسید. قیمت گذاری هم با وزارت اقتصاد بود. وزارت اقتصاد هزینه های کارخانه را محاسبه می کرد، اعداد و ارقام هزینه کارگر و استهلاک و غیره و قیمت فروش اتومبیل ساخت ایران در سال اول حدود 14 هزار تومان و در سال بعد 16 هزار تومان اعلان شد. البته کار خیامی ها قابل قیاس با خسروشاهی ها و حاج برخوردار و ایروانی نبود. چون انگلیسی ها پشتش بودند و know-how به او می دادند و حساب و کتاب صنعتی درست می کردند. حسابداری خیامی دیگر حسابداری تجارتی نبود. بلکه از اول حسابداری قیمت تمام شده بود.
افتتاح کارخانه ایران ناسیونال توسط شاه
شاه برای بازدید از نمایشگاه آمد. خیامی سه عدد از اتومبیل ها را گذاشته بود در سطحی بالاتر از زمین. اتومبیل ها با نورافکن می چرخیدند و زیبایی اتومبیل ساخت ایران را نشان می داد. یاد آن آلمانی افتادم که می گفت ایران نمی تواند تا 15 سال دیگر حتی این ستاره اتومبیل بنز را هم بسازد ! بعدها آن آلمانی را در آلمان دیدم و به او گفتم: ملاحظه کردی که یک سال بعد از ملاقات شما با من، این اتومبیل زیبا را درست کردیم. اتومبیل روتس و شورلت در اروپا از نظر کارآیی و سادگی موتور بهترین شناخته شدند. هنوز پیکان هایی که سال اول ساخته شدند هست که در خیابان های تهران جان می کنند و کار می کنند. ما نمی خواستیم برویم دنبال آمریکا چون امریکایی ها بقدر کافی در اینجا بودند. ما می دانستیم که هر کار صنعتی با آمریکایی ها می کردیم سیاسی می شد.
ایران ناسیونال وقتی این کارخانه خودروسازی را راه انداخت. مورد توجه و علاقه ما بود. هر چی می خواست به او می دادیم. او تقاضای ساخت اتوبوس کرد. ابتدا اتوبوس های قراضه می ساخت. یک روز آمد گفت اجازه می دهید من موتور مرسدس بگیرم. چندی بعد اتوبوس مدل مرسدس ساخت و در حقیقت او شد بزرگترین صنعت گر ایران همان سال من رفتم لهستان، اتوبوسی که ما را برد به شهر ورشو رویش نوشته بود ایران ناسیونال. اتوبوسی بود با موتور بنز و بسیار شیک و قشنگ و اگر می رفتی عربستان تاکسی هایش همه پیکان بود. آدم لذت می برد انگلیسی ها در همان بدو شروع کار دو تا قرارداد با خیامی بستند. یکی با ایران ناسیونال برای ارسال قطعات منفصله پیکان و دیگری با خود خیامی. قرارداد خود خیامی مربوط به فروش لوازم یدکی بود که 15 درصد حق الزحمه داشت.
بعد از انقلاب وقتی تمام کارخانه خیامی مصادره شد، خیامی شروع کرد به فروش قطعات یدکی که 15 درصد حق الزحمه خیامی بود. این موضوع را بعد از انقلاب خود خیامی در لندن برایم تعریف کرد. او از این راه زندگی مرفهی برای خود ترتیب داده بود.
علاقه شاه به ایران ناسیونال
از اینکه شاه خیلی از خیامی ها پشتیبانی می کرد؛ حرفی نیست. شهرت داشت که شاه 30 درصد سهم در شرکت ایران ناسیونال دارد. اما من فکر می کنم که خیامی ها اصلا احتیاج به شاه نداشتند. آنها داشتند به راحتی اتومبیل های خودشان را می فروختند. در وزارت اقتصاد هم همه در خدمت ایران ناسیونال بودند. ولی شاه به پرستیژ ایران ناسیونال احتیاج داشت. افتخار می کرد که ما در ایران اتومبیل می سازیم در خاورمیانه اولین کشور بودیم که اتومبیل ساختیم. ولی این حرف خیلی شهرت داشت و برای من هرگز ثابت نشد.
تمام مردم خیال می کردند که شاه به خیامی گفته برو با انگلیس قرارداد ببند که مسلما غلط است. خیامی آمد اتاق من در وزارت اقتصاد و من به او گفتم برو انگلستان و با شرکت روتس قرارداد ببند آن موقع او تنها یک گاراژدار مشهدی بود. شاه را نمی شناخت. روز اول افتتاح کارخانه ایران ناسیونال که شاه آمد نمایشگاه، سه دستگاه اتومبیل را گذاشته بودند روی یک سکوی بلند. من پشت سر شاه بودم شاه از دیدن برق این اتومبیل ها خیلی خوششان آمد خیامی آنها را تقدیم کرد به شاه و ولیعهد و شهبانو. شاه خوشش آمد و لبخندی زد و تشکر کرد بعد گفت: نه عوض این اتومبیل ها سه تا آمبولانس به بنیاد فرح که مربوط به فقرا است.
نمایشگاه که تمام شد شاه هم رفت در بالکن طبقه اول یک ساختمان و یک نطق مفصلی کرد و از کارگران ایران ناسیونال هم تشکر کرد و از خیامی ها تجلیل کرد و به هر صورت من نمی گویم شاه از خیامی ها حمایت نمی کرد، بلکه می گویم ما در وزارت اقتصاد همه از خیامی ها حمایت می کردیم. چون خیامی ها برای وزارت اقتصاد و برای همه ایرانیان افتخار آوردند.