روایت نیویورک تایمز از بومی سفر کردن
یکی از مباحث مطرح شده اخیر در حوزه گردشگری، «مثل یک بومی سفر کردن» است. تجربه سفر و مواجهه با یک منطقه بهمثابه افراد محلی آن منطقه، در نقطه مقابل سفر بههمراه تورهای گردشگری و آژانسهای مسافرتی معرفی میشود.
یکی از مباحث مطرح شده اخیر در حوزه گردشگری، «مثل یک بومی سفر کردن» است. تجربه سفر و مواجهه با یک منطقه بهمثابه افراد محلی آن منطقه، در نقطه مقابل سفر بههمراه تورهای گردشگری و آژانسهای مسافرتی معرفی میشود.
به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد، بهباور کسانی که با این منطق سفر میکنند، چنین تجربهای بهمراتب عمیقتر و بهواقعیت نزدیکتر است و گردشگر را از دام صرف هزینههای اضافی و هنگفت میرهاند و در عوض امکان دادوستد اقتصادی مستقیم میان گردشگران و مردم بومی را فراهم میکند. هفتهنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» در شماره اخیر خود گوشهچشمی به این منطق سفر داشته و با بررسی امکان بومی سفر کردن در چند کشور، تجربهای جهانی را در این حوزه به اشتراک گذاشته است. این نشریه، در این شماره خود مقاصدی را در ۶ کشور نام برده که در میان خانوادهها و مردم آن کشورها محبوب است. یکی از کشورهای مورد بررسی نیویورک تایمز، ایران است که سواحل شمالی آن را بهعنوان یکی از مقاصد توریستی ایرانیان به گردشگران خارجی توصیه کرده است.
زوال بومی سفر کردن در ترکیه
نویسنده نیویورک تایمز با روایت تجربه سفر خود به ترکیه، آغاز کرده و اظهار میکند که بنگاههایی همچون وبسایتهای سفری لوکس بریتانیا و سایر بنگاههای گردشگری خارجی، تهدیدی برای صنعت گردشگری ترکیه محسوب شده و در حال نابود کردن فرهنگ محلی منطقه است. اشاره نویسنده به خدماتی است که این دسته از آژانسهای مسافرتی با بهای بالا به گردشگران ارائه میدهند؛ درحالیکه این خدمات رنگوبویی از فرهنگ آن منطقه ندارد. بهعنوان مثال، در قریب بهاتفاق چنین تورهایی به گردشگران بریتانیایی بهجای ارائه غذاهای محلی و نزدیک کردن تجربه گردشگران به زندگی بومیان منطقه بهمنظور ایجاد درک عمیقتری از سفر، غذاهای درجه یک انگلیسی ارائه میشود. آنچه مورد تاکید قرار گرفته، آسیبهایی است که بنگاههای گردشگری بینالمللی به خردهفرهنگهای محلی یک منطقه وارد میکند. زمانیکه چنین بنگاههایی به کشورهایی همچون ترکیه که گردشگری نقشی حیاتی در اقتصاد مردم آن دارد ورود میکنند، مخل اقتصاد کشورمقصد میشوند. براساس این گزارش، آنچه در مورد این شهر مسحورکننده است، این است که در چنین مکانی تفاوت چندانی میان احساس گردشگرانی که بههنگام قدم زدن بر پل گالاتا چای مینوشند و احساسی که به محلیها از این کار دست میدهد، وجود ندارد. هیچکس از تماشای ایا صوفیه خسته نمیشود و پدران و مادران در استانبول، همانطور که والدین خود آنها نیز روزی این کار را انجام دادهاند، فرزندان خود را به روی کشتیهای تفریحی میبرند. آنها این کار را به نیت گردشگری انجام نمیدهند، بلکه برخی از مکانها چنان زیبایی حیرتآوری دارند که اگر برای دقایقی دغدغههای زندگی روزمره حذف شود، میتواند محل سکونت فرد را تبدیل به سفری هیجانانگیز کند.
مانند یک بومی در شمال ایران
نیویورک تایمز در این ویژهنامه، سواحل شمالی ایران را بهعنوان یکی از مقاصد اصلی سفر خانوادههای ایرانی به گردشگران خارجی توصیه کرده است. در این گزارش آمده که قریب به اتفاق گردشگران خارجی هنگام سفر به استان گیلان از روستای ماسوله که در قرن دهم میلادی بنا شده و ویرانههای قلعه رودخان که متعلق به دوره سلجوقی است، بازدید میکنند. اما عموم خانوادههای ایرانی برای شنا و پیکنیک سواحل دریای خزر را برای تعطیلات خود برمیگزینند.
ناشناختههای ایتالیا
سالانه میلیونها گردشگر بدون اطلاع از جاذبههای باستانی و طبیعی اطراف توسکانی، از این شهر بازدید میکنند. حال آنکه برای دسترسی به رودهایی بکر و کمتر شناختهشده که از کوههای آلپ سرچشمه میگیرند، به کمتر از یک ساعت رانندگی نیاز است. این مناطق، مقصد همیشگی محلیهای ایتالیا از شهرهایی همچون لوکا، فلورانس و پیزا است که به همراه خانواده یا دوستان خود برای فرار از گرمای تابستان لااقل یک روز را کنار رودهای این نواحی سپری میکنند. براساس گزارش نیویورک تایمز، در مسیر این رودها استخرهای کوچکی ایجاد شده که گردشگران ایتالیایی برای اقامت خود کلبههایی در کنار این استخرها مستقر میکنند و در آن ساکن میشوند.
سوناهای استونیایی در جنگل
طبق این گزارش، در استونی یکی از انتخابهای ثابت خانوادههایی که برای مسافرت داخل کشور برنامهریزی میکنند، جنگلهای انبوه و وسیع جنوب استونی است. در این جنگلها، سوناهای بخاری در قالب کابینهایی که از چوب ساخته شده قرار دارد و در آنها عطر چوب توسکانی که روی سنگهای داغ سوزانده میشوند، فضای کابینها را پر میکند. این محیط آرامشبخش مقصد سالانه بسیاری از خانوادههای استونیایی است که برای فرار از شلوغی شهر به این مناطق پناه میآورند. رسم بر این است که برای مدتی سه تا پنج ساعته، استونیاییها بین کابینهای گرم و حوضچههای آب سرد در رفت و آمد هستند. متون قدیمی گواهی میدهند که از قرن ۱۳میلادی تاکنون، نسلبهنسلِ خانوادههای این کشور به مناسبتهای مختلف از جمله تولد، مرگ یا شفا گرفتن به این کلبههای کوچک میآیند؛ امری که از سوی یونسکو بهعنوان «میراثفرهنگی نامشهود بشریت» شناخته شده و بهثبت جهانی رسیده است.
در «پایتخت مه» چین
ماه اوت گرمترین ماه سال در چین است. بنابر گزارش نیویورکتایمز، در شهر گوچینگ که نزدیک به ۷۰۰ مایل از اقیانوس فاصله دارد، دمای هوا در ماه گذشته به ۴۱ درجه سانتیگراد رسید که حدود ۹ درجه بالاتر از میانگین روزهای مشابه در سال گذشته بود، به همین دلیل است که این شهر را بهعنوان یکی از سه کوره بزرگ چین میشناسند و با در نظر گرفتن درصد بالای رطوبت در این شهر و در اکثر ایام سال، این شهر بهعنوان «پایتخت مِه» چین نامگذاری شده است. نزدیک به یک دهه است که شهر گوچینگ یکی از سریعترین رشدهای اقتصادی را در میان شهرهای چین داشته است. پارک آبی این شهر که ۱۶ هکتار وسعت دارد و به سبکتمدن مایاها و دریای کارائیب طراحی و ساخته شده، یکی از مقاصد عمده داخلی گردشگران چینی است. در تابستانها، روزانه بیش از ۱۳ هزار مسافر به این پارکآبی مراجعه میکنند تا اوقات فراغت خود را در این ناحیه سپری کنند. در این مجموعه و در بخش آبهای کمعمق آن، میزهایی قرار داده شده که مسافران میتوانند روی آنها و در داخل آب شطرنج چینی بازی کنند و به موسیقیزنده که روی جایگاههای شناور بر آب در حال اجرا است گوش بسپارند. پرطرفدارترین جاذبه این مجموعه، استخر موج آن است که در آن در هشت مقیاس و اندازه متفاوت موج آبی منتشر میشود.
در «مروارید» دریای سیاه
به گزارش نیویورکتایمز، سواحل اودسا در اوکراین که بهعنوان «مروارید دریای سیاه» نیز شناخته میشود، مقصد تمام اقشار جامعهاین کشور است. خانوادهها، دوستان یا حتی کارکنان سیرک بههمراه میمونها و طوطیهای خود برای گریز از هیاهوی زندگی روزمره شهری به این سواحل قدم میگذارند. مسافرانی که بهمنظور حمام آفتاب به این ناحیه سفر کردهاند، به ساحل آرکادیا میروند و گردشگران زیادی با مراجعه به حاشیه رودخانه ولیکی کویالنیک، رژیم غذایی مردم محلی آنجا که ترکیبی از آب گلآلود و آب شیرین است را بهعنوان درمان درنظر میگیرند. در اوکراین، سنت حمام در حوضچههای آب گرم بهمنظور درمان، به قرن نوزدهم بازمیگردد؛ زمانیکه اودسا بخشی از امپراتوری روسیه بود و اشراف روسی از دربار تزار به جنوب فرستاده میشدند تا در محیطی آرامتر به درمان بیماریهای خود بپردازند.