خلبان بلندپروازی که در کمپ پناهجویان متولد شد
اولینباری که شایسته وایض یک هواپیما را به چشمش دید، کودکی بود درحال تماشای اخبار سوانح هوایی. همان موقع با ترس و وحشت به مادرش گفت امیدوار است هرگز مجبور نشود سوار یک هواپیما شود.
اولینباری که شایسته وایض یک هواپیما را به چشمش دید، کودکی بود درحال تماشای اخبار سوانح هوایی. همان موقع با ترس و وحشت به مادرش گفت امیدوار است هرگز مجبور نشود سوار یک هواپیما شود.
به گزارش درنگ، امروز شایسته خلبانی رسمی است که درحال سفری انفرادی به دور دنیاست و زمانی که این دختر ۳۰ ساله سفرش را در سپتامبر سال ۲۰۱۷ در دایتون فلوریدا به پایان برساند، در بیش از ۱۸ کشور مختلف جهان توقف داشته است. او همچنین امیدوار است این سفر انفرادی الهامبخش زنانی در سرتاسر جهان باشد که رویاهای بزرگی را در سر بپرورانند و آنها را عملی سازند، به ویژه در حوزه علوم، ریاضیات، مهندسی و هوانوردی.
هواپیمای شایسته هواپیمای تک موتوره بیچکرافت بونانزا A36 است که قرار است او را هزاران کیلومتر همراهی کند، اما این سفر نسبت به سفر شخصی شایسته که از سه دهه پیش در کمپ پناهجویان افغان آغاز شد، هیچ به نظر میآید.
- دست و پنجه نرم کردن با رویاها
کمی پس از تولد شایسته در یکی از کمپهای پناهجویان افغانی، خانوادهاش در سال ۱۹۸۷ برای فرار از جنگ افغانستان به آمریکا پناه بردند. شایسته در ریچموند کالیفرنیا بزرگ شد و خلبان بودن تنها چیزی بود که فکرش را درگیر نمیکرد. او میگوید در دوران کودکی تصورم این بود که بهترین کار برای یک زن بچهدار شدن است تا شاید بچهها بتوانند کاری بزرگ انجام دهند.
تنها الگوهای مونث زندگی او زنان خانوادهاش بودند که همگی خانهدار بودند از این رو شایسته نیز رویایی مشابه داشت. او هرگز در کنار یک فرودگاه زندگی نکرده بود و هیچیک از نزدیکانش نیز خلبان نبودند.
شایسه میگوید آنقدر پول نداشتیم تا بتوانیم سوار هواپیما شویم، این کار برای ما خارج از تصور و حتی ترسناک بود. اولین باری که شایسته سوار هواپیما شد، نوجوان بود و باید از کالیفرنیا به فلوریدا میرفت. او میگوید به شدت ترسیده بوده و پیش از پرواز میلرزیده و دعا میخوانده است.
شایسته میگوید فکر میکردم هواپیما مثل موشک به هوا پرتاب میشود، اما زمانی که پرواز آغاز شد همهچیز و حتی جهان برایش تغییر کرد.
از آن پس بود که شایسته رویاپردازیهای خود را آغاز کرد و از کالج وارد دانشگاه هوانوردی شد و همزمان با مقاومتهای فرهنگی از سوی خانوادهاش مواجه شد.
- درگیریهای فرهنگی
عمویش به او میگفت که زنان به کابین خلبانی تعلق ندارند و مادربزرگش نیز از او میپرسید کدام مرد افغان را دیدی که با یک زن خلبان ازدواج کند؟
شایسته در طول زندگی خود میان دو فرهنگ سرگردان بود، به مدرسه آمریکایی میرفت اما در خانه فارسی و پشتو صحبت میکرد. او آموزش خلبان شدن میدید اما خانوادهاش همچنان برای او مقررات سختی وضع میکردند که رفت و آمد او را محدود میکرد.
شایسه میگوید اگرچه در آمریکا بزرگ شده اما هرگز احساس نکرده که یک آمریکایی است زیرا خانوادهاش همیشه افغانی بودن را به یادش آوردهاند. اما زمانی که او خلبانی را آغاز کرد، تمامی دوگانگیهای فرهنگی او به پایان رسیدند. شایسته میگوید هواپیما اهمیتی نمیدهد که افغان باشی یا آمریکایی. هواپیما براساس تواناییهای خلبان واکنش نشان میدهد. در آسمان میتوانم همانی باشم که میخواهم.
- بازگشت به افغانستان
مسیر پرواز شایسته او را به کانادا، اروپا، خاورمیانه و آسیا بردهاست. وی توقفی سه روزه در کابل نیز داشته است. این اولین بازگشت او پس از تولدش به افغانستان بوده است. این بازدید باعث شد وی رویاهای جدیدی را در سر بپروراند: الهام بخشیدن به نسل آینده زنان در حوزههای بنیادی، علم، فناوری، مهندسی و ریاضیات.
خانواده او اکنون از اهدافش پشتیبانی میکنند. پس از سفر به کابل شایسته تصمیم به افتتاح مدرسهای ویژه دختران افغان گرفت تا این دختران با وجود محدودیتهای شدید اجتماعی و فرهنگی که محصورشان کرده، جایی برای بروز دادن استعدادهایشان داشته باشند.
برای شایسته، جهان از زمان نوجوانی و از زمان اولین پروازش شکلی متفاوت به خود گرفت. او میگوید من معمولا کتابهای جغرافیایی درباره کشورهای مختلفی مانند سریلانکا، ایتالیا یا هند و یونان مطالعه میکردم و برای من این کشورها تنها نامی در کتاب بودند. زمانی که سوار آن هواپیما شدم و زمانی که هواپیما پرواز را آغاز کرد، فکر کردم شاید روزی این نامها برایم به خاطرات تبدیل شوند.