آیا تامین سرمایه جمعی، شکاف سرمایه استارتآپها را رفع میکند؟
همه ما به نوعی با تامین مالی از طریق تعداد زیادی از افراد، که در ادبیات اقتصادی امروز از آن بهعنوان تامین سرمایه جمعی(Crowdfunding) یاد میشود، آشنایی داریم. بهعنوان نمونه فعالیتهای خیریه، گونهای از مشارکت عمومی است که بهمنظور تامین میزان معینی از پول از منابع خرد با تعداد بالای مشارکت بهکار گرفته میشود. هدف جمعآوری پول تعیینکننده ماهیت اقتصادی یا غیراقتصادی بودن آن است.
همه ما به نوعی با تامین مالی از طریق تعداد زیادی از افراد، که در ادبیات اقتصادی امروز از آن بهعنوان تامین سرمایه جمعی(Crowdfunding) یاد میشود، آشنایی داریم. بهعنوان نمونه فعالیتهای خیریه، گونهای از مشارکت عمومی است که بهمنظور تامین میزان معینی از پول از منابع خرد با تعداد بالای مشارکت بهکار گرفته میشود. هدف جمعآوری پول تعیینکننده ماهیت اقتصادی یا غیراقتصادی بودن آن است. با این حال تامین سرمایه جمعی پدیدهای نوین تلقی میشود و بسیاری از کشورها در سالهای گذشته اقدامات مختلفی را برای تسهیل بهکارگیری آن در دستور کار قرار دادهاند. از تامین سرمایه جمعی تعاریف متعددی ارائه شده است که بیشتر آنها نقاط مشترک زیادی دارند. بهطور عام فرآیندی که کارآفرین فردی یا سازمانی با درخواست و جمعآوری پول یا سایر منابع(برونسپاری جمعی) از سرمایهگذاران در قبال پرداخت نقدی یا غیرنقدی بازده سرمایهگذاری اقدام به تامین مالی پروژه خود میکند و بهطور خاص به معنی بهکارگیری پلتفرم اینترنتی بهعنوان واسط (Intermediary Platform) برای تامین سرمایه از آوردههای کوچک تعداد زیادی از افراد تعریف میشود.
تامین سرمایه جمعی چهار گونه اصلی دارد:
1. اهدامحور (Donation-Based): افراد مبالغی را بهمنظور حمایت از طرحها، فعالیتها و برنامههایی که تمایل به حمایت از آنها دارند اختصاص میدهند. از نمونههای این روش تامین مالی مدرسهسازی و توسعه زیباسازی شهر هستند.
2. پاداشمحور(Reward-Based): افراد بهمنظور دریافت پاداش، جایزه، کالا یا خدمات در آینده به سرمایهپذیر کمک میکنند. بهعنوان مثال به ازای سرمایهگذاری، سرمایهپذیر اولین محصول تولیدی را بدون دریافت پول در اختیار سرمایهگذار قرار میدهد.
3. بدهیمحور (Debt-Based): افراد بهمنظور دریافت بازده (بهره) اما با نرخ کمتر از نرخ بهره بازار پولی، سرمایهگذاری میکنند همچنین نیاز به فراهم کردن لیست بلندی از اسناد و وثیقهها در آن وجود ندارد.
4. سهاممحور (Equity-Based): افراد بهازای دریافت بخشی از سهام (سهم، سهم قرضه) بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در شرکت درحال تاسیس و نوپا اقدام به سرمایهگذاری میکنند.
تامین مالی از بزرگترین دغدغههای کسبوکارهای نوپا است و بسیاری از کارآفرینان از تامین سرمایه اولیه باز میمانند؛ زیرا اولا اغلب کارآفرینان نمیتوانند شرایط لازم برای دریافت سرمایه از صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر را احراز کنند دلیل آن این است که یا نمیتوانند محصول یا خدمتی تولید کنند که مقیاسپذیر(قابلیت عرضه به بازار در مقیاس اقتصادی) باشد یا اساسا پتانسیل تولید ارزش بالای سرمایهگذاری را برای صندوقها ندارند. ثانیا تعداد صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر در مقایسه با کارآفرینانی که به دنبال تامین سرمایه هستند اندک است و در نهایت بهدلیل ریسک بالای کسبوکارهای کارآفرینانه بهخصوص در مراحل آغازین، تمایل نهادهای مالی و صندوقهای سرمایهگذاری برای پرداخت وام یا تامین سرمایه اندک است.
در بسیاری از کشورها با توجه به کاهش دسترسی به سرمایهگذاران فرشته (Angel Investors) و همچنین صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر (Venture Capital) بعد از بحران مالی سال 2008، تامین سرمایه جمعی تبدیل به اساسیترین منبع تامین سرمایه برای استارتآپها شده است. در کشور هم به دلایل کمابیش مشابه اقتصادی تامین مالی کارآفرینانه بسیار دشوار است که حرکت به سوی تامین مالی جمعی را به امری ضروری تبدیل کرده است.از منظر نظری و با توجه به الگوی مراحل جذب سرمایه از سوی کارآفرین میتوان درک بهتری از موقعیت و اهمیت تامین مالی جمعی بهدست آورد. کارآفرین در ابتدا از طریق جذب سرمایه از محل داراییهای خود، دوستان و آشنایان اقدام به آغاز کسبوکار خود میکند. در گام بعدی سرمایهگذاران فرشته و برخی سرمایههای بذر (Seed Capital) به توسعه خدمت یا محصول کارآفرین کمک میکنند. با بزرگتر شدن مقیاس کسبوکار و افزایش صرفه و مقیاس اقتصادی، حجم سرمایه موردنیاز برای توسعه کسبوکار افزایش پیدا میکند که در این مرحله صندوقهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر و سایر الگوهای تامین منابع ایفاینقش میکنند. در نهایت در صورت موفقیت کارآفرین شرکت به مرحله عرضه اولیه سهام خواهد رسید. اما با توجه به بحرانهای مالی و اقتصادی، فاصله میان سرمایهگذاریهای فردی با سایر سرمایهگذاریها افزایش پیدا میکند. به عبارت دیگر شکافی میان مراحل تامین سرمایه بهوجود میآید که میتوان آن را با تامین سرمایه جمعی پوشش داد.بازار برای تامین سرمایه جمعی در سالهای اخیر از رشد و توسعه قابلتوجهی برخوردار بوده است.
بهمنظور ایجاد تصویری از اهمیت این نوع تامین مالی میتوان به رشد حجم این بازار توجه کرد؛ سال 2009 حجم آن 530 میلیون دلار بوده، این درحالی است که بهطور متوسط حجم این بازار هر سال 2 برابر شده است. در مطالعهای از سوی مورگان استنلی پیشبینی شده است که تا پایان سال 2020 اندازه بازار به رقمی در بازه 150 تا 490 میلیارد دلار خواهد رسید. در ایالات متحده تامین مالی جمعی از طریق بدهی در سال 2013 به میزان 5/ 3 میلیارد دلار در مقایسه با 2/ 1 میلیارد دلار در سال 2012 بوده است. رشد چشمگیر بازار تامین مالی جمعی بیانگر ظهور روش جدید و مهمی در مقایسه با نهادهای مالی سنتی است. به عبارت دیگر ویژگی اصلی تامین سرمایه جمعی عدم حضور نهادهای مالی سنتی مانند بانکها است.
گرایش افراد به سرمایهگذاری و دریافت سرمایه از مسیر تامین سرمایه جمعی نتیجه دو عامل مهم است. اول آنکه نقل و انتقال از طریق بانکها هزینههای پولی و زمانی زیادی را برای طرفین در مقایسه با راهکار جدید دارند، ثانیا بازار تامین سرمایه جمعی بهعنوان پناهگاهی برای کارآفرینان است که نتوانستند از طریق کانالهای سنتی سرمایهگذار، سرمایه لازم را برای کسبوکارخود جمع کنند.تامین مالی جمعی در عمل بازار دوطرفه (Two-Sided Market) به حساب میآید که در آن دو گروه متفاوت در یک شبکه و از طریق پلتفرم اینترنتی با یکدیگر تعامل دارند. این به آن معنا است که طرفین تامین و دریافت سرمایه تبادلات مالی و اطلاعاتی خود را از طریق پرتال واسط انجام میدهند. پلتفرم هم میتواند بازار دیجیتال باشد و هم میتواند وبسایتی برای انتقال پول یا واسطه یا کارگزاری برای برقراری ارتباط میان سرمایهگذار و کارآفرین. بازار دوطرفه در این حالت شامل کاربران طرف تامینکننده پول میشود که بعد از تجمیع ارزش بالایی برای طرف دریافتکننده پول ایجاد خواهد کرد.
بهطور کلی فرآیند سرمایهگذاری اینگونه است: در ابتدا کارآفرینها اعم از فردی یا سازمانی پروژه خود را کامل شفافسازی میکنند(تمامی اطلاعاتی که سرمایهگذاران برای ارزیابی به آن احتیاج دارند که معمولا نهاد ناظر لیستی از موارد لازم را منتشر میکند). پلتفرم با ارزیابی و غربال اولیه برخی پروژهها را انتخاب خواهد کرد و از طریق پایگاه اینترنتی به اطلاع عموم میرساند. در نهایت سرمایهگذاران در دوره زمانی مشخص با ارزیابی و برآوردهای خود، طرحهایی را گزینش و به آنها مبلغی را اختصاص میدهند.
در سیستمهای سرمایهگذاری مرسوم، سرمایهگذاران باید یا افرادی باشند که دارای مجوز رسمی از نهاد ناظر باشند، مانند سرمایهگذاران فردی فرشته، یا از طریق کارگزاریها اقدام به سرمایهگذاری کنند. با توجه به دشواریهای یاد شده در بالا، عملا تامین مالی از این راه برای کارآفرینان هزینهبر و دشوار است. تامین سرمایه جمعی با بهکارگیری اینترنت، امکان درگیر شدن تعداد زیادی از افراد را فراهم میآورد که شانس موفقیت تامین مالی را افزایش میدهد. همچنین پیچیدگیها مربوط به تخصص سرمایهگذار تا حد قابلتوجهی کاهش پیدا میکند که متعاقبا دسترسی افراد بیشتری برای سرمایهگذاری را فراهم میآورد.
در کنار مزیتهای تامین سرمایه جمعی، عواملی وجود دارند که میزان ریسک سیستماتیک (ریسک اندازه بازار، نقدشوندگی، شفافیت و آگاهی، رفتاری، ارتباط متقابل(Interconnectedness) و تضاد منافع) را بهطور قابلملاحظهای افزایش خواهند داد. به علاوه حجم بالای ارزش پولی و رشد چشمگیر بازار تامین سرمایه جمعی توجه قانونگذاران در کشورهای مختلف را به سمت آن معطوف کرده است. از یکسو تامین سرمایه جمعی بهعنوان فرصتی ارزشمند برای تامین مالی کسبوکارهای نوپا است که تاکنون با محدودیتهای زیادی روبهرو بودهاند و از سوی دیگر قانونگذاران را نگران خسارات محتمل کرده است که بهدلیل نبود چارچوب قانونی مشخص، حقوق سرمایهگذاران را تهدید میکند. در نتیجه نیاز به قانون و چارچوب معین بهمنظور مدیریت، ایجاد هماهنگی و هم گرایی میان فعالیتهای تامین سرمایه و حمایت از سرمایهگذاران امری ضروری و لازم است که بیشک در حیطه وظایف قانونگذاران خواهد بود.
در کشور نیز راهکار تامین سرمایه جمعی میتواند به رشد و توسعه کسبوکارهای نوپا کمک شایانی کند؛ در حال حاضر در متن قوانین مالی کشور هیچ موردی به ملاحظات قانونی و حقوقی این نوع تامین سرمایه نپرداخته است. از طرفی اکنون عدهای اقدام به راهاندازی پلتفرمهای تامین مالی کردهاند که هم از منظر اسلامی و هم الزامات قانونی دارای شبهات بسیار هستند که میتواند محلی برای ایجاد مسائل حقوقی و قانونی شود.به علاوه درکنار بحثهای حقوقی، آشنایی با فرآیندهای تامین مالی کارآفرینانه برای ایجاد و توسعه درک بهتر امری لازم و ضروری است و نبود این درک باعث خواهد شد که قوانین حقوقی صرف، توان پاسخگویی به مسائل را به شکل درست نداشته باشند.در نتیجه بهمنظور جلوگیری از تبعات ناخوشایند اجتماعی، مالی و حقوقی و همچنین اتلاف منابع مالی و غیرمالی، نیاز به ایجاد ارتباط عملیاتی میان تامین مالی از نگاه کارآفرینانه و چارچوب حقوقی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
سعید زرندی-عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
فرهاد طهماسبی-کارشناس ارشد کارآفرینی سازمانی، دانشگاه علامه طباطبایی