پارادوکس توسعه؛ درخواست تغییر و عدم پذیرش هزینه تغییر
برای توسعه یک تعریف خیلی ساده می گویم: توسعه یعنی استاد دانشگاه باید بیشتر مطالعه کند، کارگر سخت تر کار کند؛ پلیس وظیفه شناس تر باشد، و همه مردم در راستای شغل و وظایف خود تلاش و همت بیشتری کنند.
گفت و گویی با علی سرزعیم، اقتصاددان و نویسنده کتاب پوپولیسم ایرانی که در یکی از کانال ها در شبکه های اجتماعی منتشر شده است.
به گزارش تین نیوز، نکات کلیدی این گفت و گو در ادامه آمده است:
تعریف شما از توسعه چیست؟ ارزیابی شما از وضعیت توسعه ایران چیست؟ موانع اصلی و مهم در مسیر توسعه ایران کدامند؟ آیا راهکاری برای توسعه ایران سراغ دارید؟
برای توسعه یک تعریف خیلی ساده می گویم: توسعه یعنی استاد دانشگاه باید بیشتر مطالعه کند، کارگر سخت تر کار کند؛ پلیس وظیفه شناس تر باشد، و همه مردم در راستای شغل و وظایف خود تلاش و همت بیشتری کنند.
این یعنی «توسعه» و این امری بسیار مشکل است. البته میوه اش هم بسیار شیرین است. توسعه جمع و یا انتگرال عملکرد تک تک آدم های یک جامعه است.
در حالت عادی، چه چیزی انضباط و انگیزه ایجاد می کند تا افراد بیشترین تلاششان را انجام دهند؟ به نظر من اقتصاد بازار و رقابت های بازاری. اما به دلایل مختلف، سازوکار اقتصاد بازار در ایران مختل شده است و به همین دلیل افراد حداکثر خلاقیتشان را برای عرضه کالا و خدمات خوب، بروز نمی دهند و امکانات زیاد جامعه ما، استفاده نمی شود.
پس ریشه توسعه نیافتگی ما عدم انگیزه و تلاش کافی تک تک مردم است، ولی ریشه این بی انگیزگی، حکمرانی ضعیف است. و مسئله مهم در این موضوع، ضعف دانش مرتبط با حکمرانی است. دانش حکمرانی یعنی دولت بداند کجا دخالت نکنم؟ کجا دخالت کنم؟ و چگونه دخالت کنم؟
مسئله عمیقتر این است که ما حتی در حد دانش خودمان هم عمل نکردیم. زیرا در برخی موارد کارشناس سیاست مدار را متقاعد می کند، اما او از واکنش مردم می ترسد. چون اپوزیسیون در ایران قوی است و رسانه دارد. ممکن است یک موج سنگین تبلیغاتی بر روی سیاست گذاری ها شکل بگیرد و سیاست مدار در انجام سیاست تردید و تعلل می کند.
پارادوکس مهم «توسعه» این است که جامعه می داند که نیاز به تغییر دارد، ولی حاضر نیست که هزینه تغییر را بدهد. این یعنی آغاز پوپولیسم. جامعه ایران به شدت پوپولیستی است.
همه تصورشان از حکومت داری خوب این است که همه چیز ارزان شود. مثلا بنزین ارزان شود. درصورتی که همه می دانند که ما اصلاحات سیاسی لازم داریم، که کسی بتواند بنزین را گران کند و با پولش حمل و نقل عمومی را کارآمد کند. اما کسی به حکومت اعتماد کافی ندارد که چنین تغییری را بپذیرد و تحمل کند.
در ایران اقتصاد سیاسی خیلی سریع با پوپولیسم پیوند می خورد. چون تقاضای پوپولیسم وجود دارد، سیاست مداران پوپولیست هم ایجاد می شوند که این تقاضا را جواب می دهند.
ما در یک مسیر خیلی خطرناک از توسعه اقتصادی دموکراتیک افتادیم. چون وقتی باید با نظر جمع حرکت کنید، همیشه از پوپولیسم شکست می خورید. این تقاضای پوپولیسم را چگونه می شود شکست؟ پاسخ نخبه سالاری است.
اما نخبه سالاری منوط به این است که خود حکومت منسجم پشت ایده توسعه بایستد. در جمهوری اسلامی در حکومت شکاف است که هدف ما توسعه است یا ایدئولوژی؟
اول گفتند توسعه اولویت است و با آقای هاشمی همراه شدند، ولی بعد کلاً پروژه توسعه منحرف شد و مسئله اصلی به ایدئولوژی یا آزادی تبدیل شد. اصلاح طلب ها سمت آزادی و حکومت هم سمت ایدئولوژی ایستادند و موضوع نزاع به طور کلی تغییر کرد.
اما شما می پرسید راهکار چیست؟ باید سعی کنیم هم چیز را عادی سازی کنیم. یک آرامشی در روابط خارجی ایجاد کنیم؛ صدا و سیما رفتار عادی داشته باشد؛ مدیران رفتار عادی داشته باشند.
بعد از آن باید طرح مسیر داشته باشیم تا از اصلاحات کوچک شروع کنیم و گام به گام شدت اصلاحات را بالا ببریم؛ یعنی به موازات گشایش ها در طرف سیاسی، در طرف اقتصاد سخت گیری هایی را شروع کنیم و تغییرات مبنایی را رقم بزنیم.
در این مسیر حمایت جامعه را هم باید بدست آوریم. کارآفرین ها (یعن طبقه بالای درآمدی) را با بهبود فضای کسب وکار و طبقه متوسط را از طریق آزادی های سیاسی و اجتماعی می توان همراه کرد.
طبقه پایین را هم باید با بازتوزیع همراه کرد. در هر کدام از این قشرها حتماً مخالفینی خواهیم داشت، چون سیاست های اقتصادی متضرر ایجاد می کند؛ خصوصاً شدیداً در قشر رانت خوار (طبقه بالا) و همچنین طبقات پایین که آسیب پذیرتر هستند.
در نتیجه شما باید بلافاصله در این سه قشر، با مکانیزم های بهبود فضای کسب وکار، آزادی سیاسی و اجتماعی و بازتوزیع، یارگیری کنید که بتوانید جلوی آن مخالف با اصلاحات بایستید و همراهی اکثر جامعه را داشته باشید.