شبکه دوچرخهرانی مونترال جهانی میشود
تین نیوز | به ندرت پیش میآید شهری به خاطر تجهیز شبکه دوچرخهرانی سایر شهرها آن هم توسط مقامات شهری به شهرتی برسد اما این دقیقا همان کاری است که مونترال با کمپانی شبکه دوچرخهرانی عمومی خود که به نام سهام دوچرخه بیکسی نیز شناخته میشود، انجام داده است.
در حال حاضر که این خدمات در جایگاه اصلی خود به تثبیت رسیدهاند، مونترال تعداد بیشماری از دوچرخههایش را صادر میکند: در اگوست سال 2010 این شهر قراردادهای عمده خود را با لندن و بوستون، یعنی شهرهایی که هر کدام تابستان 2011 هزاران دوچرخه و چند صد ایستگاه دوچرخه دریافت کردهاند، تمدید کرد. دغدغه کنونی مونترال فروش شبکه اصلی دوچرخهرانی به مینیاپولیس و ملبورن است که به زودی انجام میشود. این میتواند آغاز داستان یک موفقیت بزرگ شهری باشد.
ایالات متحده دیرتر از سایر کشورها وارد بازی به اشتراک گذاری سیستم دوچرخه رانی شد. سیستمی که با افتتاح شبکه ولیب در لیون فرانسه آغاز شد. پس از آن پاریس و بارسلونا شبکههایشان را در سال 2007 افتتاح کردند و هر یک از آنها هزاران دوچرخه به نمایش گذاشتند. سیستم مدرن به اشتراک گذاری دوچرخه مستلزم تکنولوژی پیشرفته اطلاعات است که تا همین اواخر در دسترس نبود و به ایستگاههای کوچک خودکار با 5 تا 20 دوچرخه متکی بود.
هزینه چند سیستم اول از طریق تبلیغات تامین و توسط کمپانیهای خصوصی مانند جی سی دککس راه اندازی شد. این سیستمها با تشویق مردم به استفاده از دوچرخه به جای اتومبیل برای سفرهای کوتاه در افزایش سهام بازار دوچرخه موثر بودند.
واشنگتن دی سی با امید دستیابی به چنین موفقیتی 10 ایستگاه و 120 سیستم نقلیه دوچرخه هوشمند را در سال 2008 افتتاح کرد، اما مقیاس کوچک این برنامه نشان دهنده دشواری هایی است که در جلب اعتماد بسیاری از افراد برای تکیه بر این شبکه وجود دارد. اتکای این شهر بر کمپانی Clear Channel، شرکت تبلیغاتی خصوصی که پشتیبان شبکه است، گسترش این سیستم را با مشکلاتی مواجه ساخته است.
بسیاری دیگر از شهرهای امریکایی به دنبال شبکههای مشابه بودهاند اما مدلی که در آن پرداخت هزینه دوچرخهها و ایستگاهها برعهده مدیران تبلیغاتی است، دیگر چندان رایج نیست. به این ترتیب مونترال ممکن است راهحل بهتری داشته باشد که رویههای مختلف آن شامل طراحی مستقل دوچرخهها و راهاندازی داخلی شبکه به کمک بخش حمل و نقل شهری است.
این کار نتیجهای شگفت انگیز داشت: بیکسی دوچرخهای بهتر و شبکهای قابل اطمینانتر ارائه داد. دوچرخههای موجود در پاریس راحتند اما طراحیشان چنان نامتناسب است که به دزدان امکان جدا کردن قطعات آن و حتی دزدیدن کل آن از ایستگاهها را میدهد. همچنین به خاطر ناهمواریهای خیابانها ورودشان و خروجشان از ایستگاهها اغلب با دشواریهایی همراه است.
علاوه بر این دوچرخه بیکسی مستحکمتر است، از قطعات کمتری ساخته شده و زین قابل اطمینان آن مشکلات ورود و خروج را کاهش میدهد. هرچند چشمگیرتر از همه این واقعیت است که ایستگاهها با انرژی خورشیدی کار میکنند و میتوان در ماه های سخت زمستانی مونترال آنها را جابه جا کرد. با توجه به نقاط قوت این شبکه تصمیم مینیاپولیس و ملبورن برای استفاده از این تکنولوژی چندان تعجبآور نیست. ریشه های این شبکه به سابقه طولانی کارآفرینی شهرداری در دومین شهر بزرگ کانادا برمیگردد که احتمالا به خاطر تلاشهای بیوقفه خود برای آوردن
نمایشگاه بینالمللی و المپیک به این شهر شناخته شده است.
دوچرخهها میتوانند بهترین محصول صادراتی مونترال باشند و علاقه افراد را به این کلان شهر جذاب افزایش دهد. ناگفته نماند که نبوغ واقعی محلی که منجر به تولید شبکه دوچرخه رانی فعلی شد میتواند به حوزههای دیگر هم گسترش یابد، البته به این شرط که فرهنگ شهری که مشوق این نبوغ است در حوزههای وسیعتر فکری پیشرفت کند. از کجا معلوم سقفهای خلاقانه اتوبوسهای جدید مونترال یا ابزار جمعآوری مواد قابل بازیافت به همین خوبی در جاهای دیگر به فروش نرسد؟
با این حال ظاهرا در حال حاضر صادرات اولیه مونترال فقط در زمینه دوچرخه است. از آنجا که مینیاپولیس به زودی 80 ایستگاه و 1000 دوچرخه خواهد داشت که جهت ارائه خدمات بیکسی برای درصد زیادی از جمعیت خود شهر کافی است، به نظر میرسد مینیاپولیس در آیندهای نزدیک دوچرخهرانان بسیاری را به خود جذب کند. این شبکه توسط یک موسسه محلی غیر انتفاعی به نام Nice Ride Minnesota تحت فشار است، از این رو برای تامین بودجه خود کمکهای مالی فدرال و همچنین سهم زیادی از طرف سازمان صلیب آبی سپر آبی دریافت کرده است.
از آنجا که شبکه مینیاپولیس قابل اعتماد و محبوب است احتمالا علاقه به بیکسی همچنان گسترش خواهد یافت؛ دو شهر نیویورک و پورتلند پیشاپیش علاقهی خود را در زمینه شبکه دوچرخه های کانادایی ابراز کردهاند. این روشی منحصر به فرد اما ظاهرا موثر برای پیشبرد نام تجاری مونترال است و جای سوال دارد که این شهر به چه روش دیگری قادر است منابع شهری خود را برای تغییر نحوهی تفکر ما راجع به زندگی در حومه شهر تغییر دهد.