همهپرسی کردستان و منافع ما
نهایتا دولت اقلیم کردستان عراق در شرایطی نامناسب همهپرسی استقلال را برگزار کرد. برگزاری همهپرسی، بهویژه در مناطق مورد مناقشه ازجمله کرکوک، بالقوه استعداد افزایش بیثباتی در عراق و منطقه را دارد و در چنین صورتی بیگمان داعش که با وجود شکستهای عمده، از جمله شکست پروژه «خلافت»، همچنان یک گروه تروریستی خطرناک است، میتواند از آن سود ببرد.
نهایتا دولت اقلیم کردستان عراق در شرایطی نامناسب همهپرسی استقلال را برگزار کرد. برگزاری همهپرسی، بهویژه در مناطق مورد مناقشه ازجمله کرکوک، بالقوه استعداد افزایش بیثباتی در عراق و منطقه را دارد و در چنین صورتی بیگمان داعش که با وجود شکستهای عمده، از جمله شکست پروژه «خلافت»، همچنان یک گروه تروریستی خطرناک است، میتواند از آن سود ببرد.
رهبران اقلیم بدون اینکه شرط لازم برای چنین همهپرسیای، یعنی تفاهم با دولت مرکزی را فراهم کنند، دست به این اقدام زدند و به این دلیل این همهپرسی غیرقانونی و مغایر با قانون اساسی عراق و حقوق بینالملل است.
(مقایسه کنید با همهپرسی استقلال در اسکاتلند و سه همهپرسی استقلال در کبک کانادا که در پی تفاهم با دولتهای فدرال انجام شد) بهعلاوه، مشکلات داخلی در اقلیم ازجمله اختلافات جدی رهبران کرد عراقی، اعتراضات به حکومت دودمانی و نهچندان محبوب مسعود بارزانی و مشکلات اقتصادی از دیگر دلایل نادرستی و نابهنگامی این همهپرسی است. در شرایطی که اکنون منطقه و جامعه بینالمللی در برابر یک عمل انجامشده قرار گرفته، باید به نحوی واقعبینانه و غیراحساسی با تبعات آن مواجه شد. طبعا اگر قرار بر خنثیکردن آثار همهپرسی باشد، قاعدتا دولت مرکزی عراق باید نقشی محوری در این مهم عهدهدار شود.
سؤال این است که آیا دولت کنونی یا حتی اگر در انتخابات آتی در عراق کسی مثل نوریالمالکی که مواضع تندتری درباره همهپرسی داشت، روی کار آید، بغداد در شرایطی قرار دارد که بتواند دست به اقدامی جدی بزند؟ تاریخ عراق نشان داده که تنها در مواقعی که یک دولت و یک ارتش مقتدر بر کشور حاکم بوده، امکان کنترل کردستان وجود داشته است. به نظر نمیرسد دولت کنونی که بر سازوکارهای دموکراتیک استوار است، به دلایل متعدد توانایی کافی برای اقدام نظامی علیه اقلیم را داشته باشد. بهعلاوه، شرایط عمومی در عراق، ازجمله استمرار خطر داعش، نقش دیگر دولتهای عربی و غیرعربی، نقش آمریکا و نیروهایش در عراق، اقلیم و... ممکن است به بغداد اجازه ایفای نقشی مؤثر در این رابطه را ندهد.
سؤال دیگر این است؛ آیا به سود شیعیان عراق خواهد بود که درگیر جنگی طولانی و دردناک با کردها شوند؛ ضمن اینکه نحوه برخورد اقلیت سنی عراق نیز مورد سؤال است. با این حال، تردید نیست که عراق و کشورهای منطقه بهطور بالقوه میتوانند تحریمهایی فلجکننده بر اقلیم اعمال کنند. در این رابطه نقش ترکیه بسیار تعیینکننده خواهد بود.
ترکیه یکونیم میلیارد دلار در نفت اقلیم سرمایهگذاری کرده و کردستان، سومین بازار بزرگ برای کالاهای ترکیه است و ٥٥٠ هزار بشکه نفت کردستان از طریق ترکیه منتقل میشود. کمتر از یک هفته قبل از همهپرسی، شرکت روسی رزنفت یک قرارداد یکمیلیارددلاری برای احداث لوله انتقال گاز به ترکیه با ظرفیت ٣٠ میلیارد مترمکعب (معادل نصف مصرف سالانه ترکیه) امضا کرد.
مشکل میتوان تصور کرد که در این مورد روسها بدون مشورت با ترکیه اقدام کرده باشند. ضمن اینکه روسها از دسامبر گذشته و با وجود مخالفت بغداد، قراردادهای دیگری برای تولید و انتقال نفت به ارزش چهار میلیارد دلار با اقلیم امضا کرده بودند.
بهعلاوه، اولویت ترکیه شکست پکک و متحدان سوری آنهاست و در این رابطه بارزانی همواره متحدی مهم برای آنکارا بوده است. همچنین اردوغان برای پیروزی در انتخابات بعدی به درصد قابلتوجهی از آرای کردها نیاز خواهد داشت. ما باید بکوشیم با تدوین راهبردی منطقی و متناسب با منافع ملی خسارات ناشی از این تحول را به حداقل برسانیم. در این مورد نکات زیر قابل ذکر است...
١- تضعیف دولت مرکزی عراق، بهویژه با توجه به امکان بروز تنش در مناطقی مانند کرکوک، میتواند یکی از عواقب سوء همهپرسی باشد. ایران میتواند با استفاده از امکانات خود نقش مهمی در جلوگیری از این امر داشته باشد.
٢- مقامات اقلیم در چند سال گذشته به دفعات نشانههایی دال بر امکان تمرکز بر ایجاد یک کنفدراسیون در عراق به جای استقلال به دست دادهاند. این نشانهها میتواند یکی از زمینهها برای تلاش بغداد و اربیل جهت رسیدن به راهحلی بینابینی و تأمینکننده منافع همه طرفها باشد. در این مسیر، مواضع چند هفته اخیر تهران و آنکارا میتواند پشتیبان بغداد و نیروهای میانهرو در اقلیم باشد.
٣- در مقایسه با دیگران، ما در ایران نباید چندان نگران عواقب همهپرسی در اقلیم باشیم. کردهای ترکیه و عراق بخش مهمی از جمعیت هر یک از این دو کشور (حدود ٢٠ درصد) را تشکیل میدهند و به دلایل نژادی، فرهنگی، زبانی و تاریخی فاقد وجوه اشتراک با اکثریت جمعیت در آن دو کشور هستند. درحالیکه شرایط کردها در ایران کاملا متفاوت است.
کردها در کنار فارسها و پارتها یکی از سه قوم اصلی تشکیلدهنده ایرانشهر باستانی هستند. زبان کردی در مقایسه با زبان فارسی کنونی به زبان پهلوی میانه نزدیکتر است. آداب و رسوم مشترک، کردها را به اقوام ایرانی پیوند میدهد و آنها را از اکثریت جمعیت در دیگر کشورهای محل زیستشان متمایز میکند.
مثلا، کردها که همدوش با بقیه اقوام ایرانی نوروز را جشن میگیرند، در برخی مقاطع در دیگر کشورها به همین خاطر مورد هجوم نیروهای امنیتی قرار میگیرند. علاوه بر ابعاد فرهنگی و تاریخی و صرفنظر از برخی جلوههای رومانتیک حاشیهای، کردها از نظر سیاسی نیز در چند دهه اخیر همبستگی و اشتراک منافع خود با ایران را به نمایش گذاشتهاند که یکی از نمودهای آن مشارکت بالای آنان در همه ادوار انتخاباتی بوده است.
طبعا اتخاذ سیاستهای درست در قبال مناطق کردنشین، ازجمله افزایش مشارکت آنها در زندگی سیاسی و اداری در سطح ملی و منطقهای و افزایش سرمایهگذاریهای اقتصادی در آن مناطق، میتواند بیش از پیش موجب افزایش همبستگی اقوام ایرانی و کاهش هرگونه ضرر از ناحیه تحولات در اقلیم شود. در مجموع، کردها همواره یکی از نقاط قوت ایران هستند.