بازدید سایت : ۶۴۱۰۰

◄ برای غنیمت اژدری؛ مسافر گمنام هواپیمای اوکراینی

پرواز تهران- کی‌یف که بلند شد لابد «غنیمت» نگاهی به آن بیرون انداخته، کمربند را بسته و در صندلی‌اش آرام گرفته‌، به چه چیز فکر می‌کرده‌، به جلسه‌ای که قرار بوده در آن شرکت کند، یا خانواده‌اش در شیراز، یا دکتر و کاترین و سایر دوستانش در سنستا. آیا توانسته لحظه‌ای چشم به هم بگذارد یا نه! آن لحظه محتوم که می‌دانسته در حال سقوط است به چه فکر می‌کرده. آیا فریاد کشیده یا همین‌طور آرام بی‌هیچ صدایی به زمین برخورد کرده و تمام شده! تصویرهای هواپیما هیچ چیزی از «غنیمت» نشان نمی‌دهد.

تین نیوز |

«غنیمت» هم امروز از میان ما رفت، «غنیمت» اژدری سال‌ها بود که از شیراز به تهران آمده و برای حقوق عشایر و تنوع زیستی فعالیت می‌کرد و امروز هر فعلی که درباره‌اش به کار می‌رود، مربوط به گذشته است. او یکی از مسافران پرواز اوکراین بود و هنوز از تهران اندکی دور نشده بود که به زمین نشست.

هرکس اگر یک بار به سازمان محیط‌زیست گذرش افتاده باشد، ردی از «غنیمت» را در آنجا می‌بیند.اولین‌بار «غنیمت» را در موسسه سنستا دیدم، نقشه‌هایی که جامعه محلی از قلمروهای عرفی‌شان کشیده بودند را نشان‌مان می‌داد. برای دکتر تقی فرور «غنیمت» یکدانه‌اش بود. نمی‌شد جایی تقی فرور باشد و ردی از «غنیمت» نباشد، از همین‌رو بود که سال‌های اول ورودش به تهران، مانند دخترش در خانه تقی و کاترین زندگی می‌کرد، با آنها می‌رفت و می‌آمد و در سفرها همراه‌شان بود. تقی فرور که در میگون آرام گرفت، «غنیمت» از خاک جدا نمی‌شد، من و کاترین در گوشه دیگری ایستاده بودیم و می‌دیدیم چطور شاگردان تقی فرور کنار خاکش نشستند و مویه می‌کنند. «غنیمت» یکی از همان‌ها بود که مویه‌اش قطع نمی‌شد و از دکتر می‌خواست بلند شود. با این همه قرار بود کار ادامه پیدا کند و همه خودشان را جمع و جور کنند. «غنیمت» هم در راه حفاظت از تنوع زیستی ایران مدام در سفر بود، در پرونده آشوراده همراه سازمان‌های مردم‌نهاد و در کنفرانس‌های بین‌المللی نماینده‌ای از سازمان‌های مردم‌نهاد ایران. خودش قشقایی بود و می‌دانست زندگی ایل به قلمرو وابسته است، از این‌رو مدام به دنبال قلمرو عرفی‌شان می‌گشت، آن را با ریش‌سفیدان و گیس‌سفیدان می‌کشید و در ادارات دولتی مدام از حقوق آنها می‌گفت...

پرواز تهران- کی‌یف که بلند شد لابد «غنیمت» نگاهی به آن بیرون انداخته، کمربند را بسته و در صندلی‌اش آرام گرفته‌، به چه چیز فکر می‌کرده‌، به جلسه‌ای که قرار بوده در آن شرکت کند، یا خانواده‌اش در شیراز، یا دکتر و کاترین و سایر دوستانش در سنستا. آیا توانسته لحظه‌ای چشم به هم بگذارد یا نه! آن لحظه محتوم که می‌دانسته در حال سقوط است به چه فکر می‌کرده. آیا فریاد کشیده یا همین‌طور آرام بی‌هیچ صدایی به زمین برخورد کرده و تمام شده! تصویرهای هواپیما هیچ چیزی از «غنیمت» نشان نمی‌دهد.

 به سنستا که بروم دیگر کسی نیست بگویم کی به آن خانه قدیمی دعوتم می‌کنی و او بگوید بارها گفته‌ام و نیامده‌ای. «غنیمت» رفته و باز نمی‌گردد، بگویم راهش ادامه دارد چیزی از غم نبودنش کم نمی‌کند، بی‌شک محیط‌زیست و جامعه بومی و عشایری ایران سرمایه‌ای را از دست داده و عزادارش خواهد بود.


*روزنامه‌نگار و فعال محیط زیست

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.

  • فرجام پاسخ

    با تاسف فراوان در غم از دست دادن ایشان روحش شاد و یادش گرامی باد.

  • عزیزالله فرهادی پاسخ

    پرپرشدن غنیمت را به خانواده محترمشان و ایل بزرگ قشقایی تسلیت عرض میکنم .

  • تیران ننگ زمین پاسخ

    انگار نخبه ها را جمع کردن تو هواپیما یکجا کشتن

  • محمدکریم بهرامیان پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحیم

    انا لله و انا الیه راجعون

    خداوند به خانواده ایشان و جامعه علمی و همه مردم ایران صبر عطا فرماید و روحش با اولیا الهی محشور گردد