◄ همکاری مشترک جایگزین ادغام خودروسازان
اقتصاد جهانی در سه دهه گذشته مبحث ادغام را راهکاری برای بقای شرکتهای بزرگ تولیدی دانسته است. بر همین اساس، بسیاری از شرکتهای بزرگ خودروساز برای کاهش هزینه و افزایش توان رقابتی خود با خودروسازان دیگر، طرح ادغام با شرکتهای دیگر را اجرا کردند.
سعید مدنی: اقتصاد جهانی در سه دهه گذشته مبحث ادغام را راهکاری برای بقای شرکتهای بزرگ تولیدی دانسته است. بر همین اساس، بسیاری از شرکتهای بزرگ خودروساز برای کاهش هزینه و افزایش توان رقابتی خود با خودروسازان دیگر، طرح ادغام با شرکتهای دیگر را اجرا کردند.
همسو با تحولات جهانی در صنعت خودرو، بحث ادغام شرکتهای خودروساز در ایران نیز از موضوعات مورد توجه سیاستمداران شد، به طوری که در دهههای گذشته، شاهد مطرح شدن بحث ادغام دو شرکت ایرانخودرو و سایپا برای حل مشکلات ساختاری آنها بودیم.
حال در شرایطی که صنعت خودروی کشور در دوره پساتحریم تصمیم دارد به واسطه همکاری با خودروسازان خارجی، توسعه زیرساختی و فناورانه خود را دنبال کند، طرح بحث ادغام دو شرکت بزرگ خودروساز نمیتواند اثرات مثبتی بر این صنعت داشته باشد؛ زیرا بارها تکرار کردهایم که توسعه صنعت خودروی ایران در شرایط کنونی از مسیر جذب سرمایه خارجی و انتقال دانش روز جهان به شرکتهای خودروساز صورت میگیرد.
از سوی دیگر، واقعیت این است که یکی از مشکلات کشور مدیریت واحدها و بنگاههای بزرگ اقتصادی است. در کشور توان و دانش مدیریت این بنگاهها را نداریم، بنابراین بحث ادغام نمیتواند اثربخش باشد.
این موضوع در شرایطی است که شرکتهای خودروساز بدون ادغام در یکدیگر نیز دارای ساختار به شدت بزرگ و پیچیدهای هستند. هرچه بنگاه کوچکتر و متعلق به بخش خصوصی باشد، مدیریت بهتری خواهد داشت، بنابراین اگر بتوانیم از ساختار موجود شرکتهای خودروساز کم کنیم، عملکرد بهتری پیدا خواهند کرد.
نکته مهم دیگر اینکه ادغام خودروسازیها در دنیا در سطح سهامداری اتفاق میافتد. یعنی شرکت خودروسازی که توان بالاتری دارد، با خرید بخشی از سهام شرکت دیگر با آن شرکت ادغام میشود. این شیوه ادغام موجب میشود که هر یک از شرکتها شخصیت حقوقی مجزایی داشته باشند.
بر این اساس، هر یک از شرکتها طرح، دیدگاه و برنامههای خود را داراند و مدیریت آنها نیز متفاوت است. در حالی بحث ادغام خودروسازان مطرح است که به نظر میرسد، اجرای این برنامه در صنعت خودروی ایران اثرات مطلوبی را به دنبال نخواهد داشت، زیرا همکاری شرکتهای خودروساز در قالب برنامههای اشتراکی همچون برنامه پلتفرم مشترک رنو نیز موافقیتآمیز نبوده است.
در پروژه تندر ۹۰، اختلاف بین دو خودروساز باعث شد این طرح به نتیجهای مطلوب نرسد و مدلهای متنوعی که قرار بود خودروسازان از روی پلتفرم تندر۹۰ بسازند، هیچگاه به مرحله تولید نرسند. بنابراین در صورتی که دو شرکت در یکدیگر ادغام شوند، به نظر نمیرسد اتفاقات مثبتی صورت بگیرد.
ادغام موجب میشود شرکتهای خودروساز به یک بنگاه بزرگ خودروسازی تبدیل شوند، بنابراین بهتر آن است که به جای این پروژه، وزارت صنعت، معدن و تجارت برنامه افزایش همکاری میان این شرکتها را در برخی زمینهها آغاز کند. به عبارت بهتر، دو خودروساز بزرگ کشور میتوانند همکاری در سرمایهگذاری مشترک را دنبال کنند.
اتفاقی که برای شرکتهای بزرگ خودروساز نیز میافتد. به طوری که بسیاری از خودروسازان به غیر از سهامداری در یکدیگر، در امور تحقیقاتی و سرمایهگذاری هم مشارکت میکنند تا هزینههای خود را کاهش دهند. بنابراین خودروسازان در بخشهای عمومی به خصوص امور تحقیقاتی با شرکتهای دیگر همکاری دارند.
ساختار مدیریت دو شرکت بزرگ خودروساز داخلی با چالش همراه است، بنابراین بهتر است این شرکتها در زمینه برنامههایی چون پلتفرم مشترک یا سایر امور تحقیقاتی مهم که در توسعه صنعت خودرو نقش جدی دارد و بسیار هزینهبر و زمانبر است با یکدیگر همکاری کنند و یک برنامه مشترک برای آن تعریف شود. در این صورت، شرکتهای خودروساز میتوانند موفق عمل کنند.
در چنین شرایطی هر شرکت به سیاست کلان خود ادامه میدهد. حال آنکه مدیریت یکسان این شرکتها مسائل را پیچیدهتر میکند. این موضوع از آنرو حائز اهمیت است که هر یک از شرکتهای خودروساز رویکرد خاص خود را دارد.
هر یک از شرکتها استراتژی خود را دارد و مدیریت آنها مبتنی بر رویکرد از پیش تعیینشده آنهاست و دولت نیز نقش سیاستگذار را دارد، بنابراین از فعالیتهای مشترک این دو حمایت میکند؛ اما ادغام آنها نمیتواند مثبت باشد.
اگر دو خودروساز بزرگ کشورمان به سمت پلتفرم مشترک بروند، هزینههای آنها در بخشهایی چون آزمایشگاه، تحقیقات و... کاهش پیدا میکند.
حال آنکه اگر هر یک از شرکتها بخواهد به تنهایی روی برخی پروژههای تحقیقاتی کار کند، قطعاً این موضوع زمانبر و هزینهبر خواهد بود. در حال حاضر، شرکتهایی که به صورت سهامی در هم ادغام شدهاند، مثل پژو و سیتروئن یا رنو و نیسان، از پلتفرمها، موتور و گیربکس مشترک بهره میبرند، زیرا این موضوع کاهش هزینه در این شرکتها را به دنبال داشته است.
قطعاً، اگر خودروسازان ایرانی نیز در همکاری با یکدیگر بتوانند در بحث قوای محرکه و پلتفرم مشارکت کنند، شاهد تحولات جدی در صنعت خودرو خواهیم بود. اما اینکه این دو شرکت زیر نظر یک مدیریت واحد قرار بگیرد اصلاً اتفاقات خوبی را به دنبال نخواهد داشت.
ادغام در مجموع بر اساس تجربیاتی که در ایران وجود دارد، نمیتواند موفق باشد، زیرا ما قدرت اداره واحدهای بزرگ را نداریم و زیرساختهای این موضوع نیز فراهم نیست. اما همکاری مشترک در زمینه پروژهها به خصوص پلتفرم مشترک موفقیتآمیز خواهد بود.