◄ برای گردشگری دریایی نقشه واقعبینانه نداریم
اقتصاد ایران حوزههای مغفول مانده زیادی دارد که یکی از آنها گردشگری دریایی است. حوزهای که با توجه به طول ۵هزار و ۸۰۰ کیلومتری سواحل ایران میتوانست مزیت اقتصادی کشور باشد اما هیچگاه آنطور که نیاز بود مورد توجه قرار نگرفت. حالا اما چند وقتی است سازمان بنادر و دریانوردی در این زمینه فعالیتهایی را آغاز کرده است.
اقتصاد ایران حوزههای مغفول مانده زیادی دارد که یکی از آنها گردشگری دریایی است. حوزهای که با توجه به طول ۵هزار و ۸۰۰ کیلومتری سواحل ایران میتوانست مزیت اقتصادی کشور باشد اما هیچگاه آنطور که نیاز بود مورد توجه قرار نگرفت. حالا اما چند وقتی است سازمان بنادر و دریانوردی در این زمینه فعالیتهایی را آغاز کرده است.
اما سؤال اساسی این است که این فعالیتها چقدر میتواند در ایجاد افقی امیدبخش برای این صنعت مؤثر باشد. احمد مرادی، نماینده بندرعباس در مجلس در گفتگو با «حمل و نقل» در همین رابطه تردیدهایی را درباره آینده گردشگری دریایی مطرح کرده است. او معتقد است که هنوز در این بخش برنامهریزی مبتنی بر واقعیت شکل نگرفته و این نمیتواند باعث تقویت مزیتهای رقابتی ما در این حوزه شود.
برای شروع بحث آیا شما این گزاره را قبول دارید که بحث گردشگری دریایی در ایران مغفول مانده است؟ البته این گزاره خود ناظر به گزاره دیگری است که آیا ما اساساً پتانسیلهای گردشگری دریایی را داریم یا اینکه الزاماً داشتن ساحل به معنای ظرفیت گردشگری دریایی نیست؟
پاسخ هر دو سؤال شما مثبت است؛ یعنی ما هم پتانسیل بسیار قوی در بخش گردشگری دریایی داریم و هم نمیتوانیم مغفول ماندن ظرفیتهای آن را کتمان کنیم. کشور ما مجموعا حدود ۵هزار و ۸۰۰ کیلومتر ساحل دارد که این خود یک پتانسیل فوقالعاده قوی است. مضافا بر اینکه ما در این ۵هزار و ۸۰۰ کیلومتر ساحل شاهد تنوع اقلیمی کمنظیری هستیم؛ از همسایگی دریا و جنگلهای متنوع در شمال کشور بگیرید تا مجاورت دریا و کویر در سیستان و بلوچستان.
از یک منظر دیگر هم اگر نگاه کنیم در این ۵هزار و ۸۰۰ کیلومتر ساحل ما تنوع فرهنگی و به تبع آن تنوع میراث فرهنگی بسیار متنوعی هم میتوانیم ببینیم. حداقل چیزی حدود ده جامعه فرهنگی کلان ایرانی در مجاورت دریاها هستند که اینها آداب و رسوم، غذا، سبک زندگی و همینطور آثار و ابنیه تاریخی خاص خود را دارند که هر کدام یک ظرفیت گردشگری است. در خود دریا هم ما با تنوع زیستی بسیار جالبی مواجه هستیم که متأسفانه هنوز معرفی نشده. یعنی مثلا هنوز اکثر کشور ما از تنوع زیستی و گونههای دریایی که در خلیج فارس زندگی میکنند اطلاعی ندارند و میان عامه مردم اینگونه جاافتاده که ماهیهای رنگارنگ، مرجانهای گسترده و موجودات دریایی شگفتانگیز مخصوص دریاهای دیگر نقاط جهان است. حال آنکه ما یک مجموعه بینظیر از زیست بوم دریایی را در همین خلیجفارس و دریای عمان داریم که معرفی نشده است. بنابراین من اعتقاد دارم که پتانسیل گردشگری دریایی ما به مراتب فراتر از بحث طول سواحل ماست که خودش یک مزیت محسوب میشود.
شما گفتید مغفول ماندن این حوزه را هم در کشور قبول دارید؛ میتوانید این موضوع را ریشهیابی کنید؟ یعنی چه شده که ما نسبت به چنین پتانسیلی در کشور خودمان با این گستردگی توجه لازم را نداشتیم؟
این بیتوجهی حاصل یا بهتر بگوییم ترکیبی از دو بیتوجهی کلان است؛ یکی عدمتوجه و تمرکز ما روی ظرفیتهای گردشگری کشور و دوم بیتفاوت بودن ما نسبت به پتانسیلهای ساحلی ایران، چه در شمال و چه در جنوب. شما ببینید مثلا در حوزه گردشگری معروف است که ایران یکی از ده کشور اول دنیا به لحاظ داشتن ظرفیتهای طبیعی و تاریخی و فرهنگی گردشگری است، اما وقتی سر بهرهبرداری از این ظرفیت میرویم میبینیم که حتی بین ۹۰ کشور اول دنیا هم جایی نداریم. ما در جنوب خلیجفارس کشورهایی نظیر امارات و قطر را میبینیم که با تکیه بر ظرفیتهای ساحلی و دریایی خود، تبدیل به قطبهایی در اقتصاد جهان شدهاند و مجموعه فعالیتهایی را برای بهره برداری از سواحل تعریف کردهاند؛ نظیر ترانزیت کالا و گردشگری و توسعه مناطق آزاد.
اما در ایران، ما حدود ۹۰۰ کیلومتر سواحل مکران را کاملا رها کردهایم. در شمال کشور اکثر ۷۵۰ کیلومتر خط ساحلی ایران به شکلی فروخته شده و آزاد نیست. در بقیه سواحل هم هر جا فعالیت اقتصادی داریم، از نظر زیستمحیطی چند برابر آسیب زدهایم. در بندرعباس که دریا هنوز یک جاذبه برای شهرهای اطراف است، سالهاست فاضلاب راهی سواحل میشود. این یعنی بیتوجهی محض به ظرفیت دریاهای کشور بنابراین ضعف گردشگری دریایی ما ناشی از ترکیب بیتوجهیهایی است که در دو حوزه گردشگری و دریا داشتهایم. برای گذر از این وضعیت هم باید در نگاه خود در هر دوی این حوزهها تجدیدنظر جدی کنیم.
با این توصیفی که گفتید آیا افقی برای توسعه گردشگری دریایی بهعنوان یک فعالیت اقتصادی که میتواند در کشور تولید ارزش افزوده کند، قائل هستید یا خیر؟ به عبارت بهتر فکر میکنید برنامههای ما برای این حوزه چقدر تحقق پذیر باشند؟
قطعا سرمایهگذاری در گردشگری دریایی بدون آینده نیست و میتوان براساس پیشبینیهایی نسبت به آینده این صنعت امیدوار بود، اما برای این موضوع باید واقعیتهای مهمی را بپذیریم. یعنی بدون پذیرش واقعیتها و دیدن موضوع با یک نگاه فانتزی و غیرمنطبق با واقعیت راه به جایی نخواهیم برد. منظورم این است که تکیه بر شعارها ما را به جایی نمیرساند. نه اینکه شعار را برای محقق نشدن و فریب عامه سر بدهیم، بلکه شعاری را بدون در نظر گرفتن واقعیت موجود مطرح کنیم.
این واقعیت موجود چیست؟
مهمترینش این است که ما سالها زمان از دست دادهایم و من فکر میکنم برای رسیدن به مرحلهای که تازه وارد بازار رقابت گردشگری دریایی براساس ظرفیت کشور بشویم حداقل ده سال زمان میخواهیم. این کاری نیست که امروز و فردا بتوان آن را جلو برد، یعنی اگر ما فاکتور زمان را از محاسبات خود حذف کنیم اشتباه بزرگی کردهایم. الان در سواحل ما، شکاف بین امکانات مختلف تجاری، صنعتی و گردشگری ایران با کشورهای مجاور همان دریا زیاد شده، خصوصا در خلیجفارس این شکاف بسیار بسیار بزرگ است.
ما الان دوبی یا ابوظبی یا دوحه و یا کویت را میخواهیم با کجای کشورمان مقایسه کنیم. در زمینه ظرفیتهای فعال شده ما چه حرفی در مقابل این شهرها داریم؟ فکر میکنم جواب سؤال مشخص باشد. یک واقعیت دیگر برای ما در این حوزه گرههای سیاسی است. توسعه صنعت گردشگری بدون عادیسازی روابط خارجی امکانپذیر نیست. خیلی طبیعی است که برای جذب گردشگر باید با قسمت زیادی از کشورهایی که مبدأ توریستها هستند روابط بدون تنشی داشت.
ضمن اینکه بههرحال اگر بهدنبال یک فعالیت رقابتی و دارای مزیت در این حوزه باشیم نیازمند سرمایهگذاریهای خارجی هم هستیم و جذب این سرمایهگذاری هم بستگی به نوع روابط خارجی ما دارد. مسئله بعدی هم بوروکراسی پیچیده اداری کشور است؛ فرض کنید الان فلان شرکت قرار است در حوزه گردشگری دریایی تشکیل شود و یا فلان مجموعه در این حوزه فعالیتی را آغاز کند.
تصور اینکه برای آغاز چنین فعالیتی یک مجموعه اقتصادی باید چقدر بین دوایر دولتی رفتوآمد کند و چقدر مجوزهای گوناگون را بگیرد و در این میان زمان و انرژی خود را از دست دهد، بسیار آزاردهنده است. بحث بعدی تربیت نیروی انسانی متناسب برای حوزه گردشگری دریایی است.
ما نه فقط در این بخش که در عمده بخشهای صنعت گردشگری به لحاظ داشتن نیروی انسانی متخصص و کارآمد دچار فقر هستیم، چون اساسا سرمایهگذاری جدی در این بخشها نداشتهایم.
درنهایت هم یک بحث دیگر اختصاص تسهیلات مالی برای سرمایهگذاران این بخش است. حتی در آزادترین اقتصادها هم معمول است که تسهیلاتی برای شروع برخی فعالیتهای جدید و نوپا تعریف میشود که بهعنوان حامی آن مجموعه فعالیت عمل میکنند و باعث افزایش زمینه جذابیت در حوزههای مختلف میشوند.
با توجه به این مواردی که اشاره کردید زمینه برای شروع فعالیت و توسعه این فعالیتها در بخش گردشگری دریایی چقدر مهیاست؟
از نظر مسائل مربوط به ژئواکونومیک و بهعبارتی ظرفیتهای طبیعی، فرهنگی و تاریخی که در طول سواحل ما گسترده شده است، ما زمینه فوقالعاده قدرتمندی در این بخش برای شروع و ادامه فعالیت داریم. لکن همانطور که توضیح دادم مسئله فقط این نیست و نوع و جنس برنامهریزیهای ما هم بسیار با اهمیت و تاثیرگذار است.
شما کدامیک را ارجح میدانید؛ ظرفیتهای ژئواکونومیک یا نوع برنامهریزیها؟
به نظر من عامل دوم بسیار مهمتر است. ما کشورهای زیادی را سراغ داریم که در حوزههایی یا مزیت سرزمینی نداشته و یا اگر داشتهاند کم بوده اما طوری برنامهریزی کردهاند که از کشورهای دارای مزیت سرزمینی هم پیش افتادهاند.
یعنی شما قائل به این هستید که نگاه مدیریتی صحیحی برای توسعه این حوزه وجود ندارد؟
نه، چنین نگاهی نیست اما هر چه هست روی کاغذ است. ما در حوزه سیاست خارجی که جذب گردشگر و جذب سرمایهگذاری و حتی جذب تخصص لازم برای نیروی انسانی وابسته به آن هستند مشکلاتی داریم. در حوزه بوروکراسیهای اداری تقریبا هیچ کاری نکردهایم؛ نه فقط برای تسهیل سرمایهگذاری در گردشگری دریایی بلکه برای تمام حوزههای سرمایهگذاری.
براساس چیزی که من مشاهده میکنم برای پرورش نیروی انسانی هم هنوز دچار اشتباه هستیم و فکر میکنیم بدون دریافت تجارب و تخصصهای لازم از خارج، خودمان میتوانیم با آزمون و خطا در این مسیر جلو برویم. اما مهمتر از همه اینها این است که ما هنوز تصویر شفاف و روشنی هم از آینده این صنعت نداریم.
به نظر میرسد فقط شنیدهایم که چنین فعالیتی میتواند سودده باشد و با خود گفتهایم ما که اینقدر ساحل داریم چرا سودی از این محل نبریم؟ بعد آمدهایم و گفتهایم باید گردشگری دریایی راه بیندازیم. اما یادمان رفته یک تصویر از آینده این فعالیت در مراحل مختلف ترسیم کنیم و به عبارتی به نظر میرسد بدون نقشه و پلان داریم وارد گود میشویم. با این شیوه ورود به بحث گردشگری دریایی، همان نتیجهای در انتظار این صنعت خواهد بود که در صنایعی مثل خودروسازی به آن رسیدیم. رویای خودروساز شدن هیچگاه نه تنها باعث نشد ما خودروساز درجه یکی شویم بلکه حتی در همان قدمهای اول ماندهایم. در گردشگری دریایی هم اگر بخواهیم شعاری و رویاپردازانه پیش برویم و توجهی به ملزومات فنی و مدیریتی این صنعت نداشته باشیم تنها فعالیتی را شروع کردهایم که از همین ابتدای کار ورشکسته است.
بالاخره باید چه کنیم؟
۵ تا از مهمترین اقداماتی که باید انجام بشه چیه؟
باید کشتی تفریحی خرید؟ هتل ساحلی ساخت؟ تور راه انداخت؟ چه بایدکرد؟