نگاهی به انتصاب شهرداران و مدیریت شهر تهران در ۴ دهه گذشته
تیننیوز| شاید همه داستان بازهم زیر سر محمود احمدینژاد است! او بود که شهرداری تهران را سکوی پرشی به سمت سکانداری قوه مجریه بدل کرد و حالا هم که ١٢ سال از رفتنش میگذرد، این داعیه را برای جانشینان خود در خیابان «بهشت» به ارث گذاشت.
به گزارش روزنامه شرق، بعد از کوچ احمدینژاد و مدیرانش در سال ٨٤ از ساختمان شهرداری تهران به پاستور بود که سودای ریاستجمهوری و طی این طریق در سر شهردار بعدی؛ یعنی محمدباقر قالیباف، افتاد و سایه سیاست بر سر صندلی مدیریت شهر تهران سنگینتر شد.
در تمام این سالها – ١٢ سال شهرداری قالیباف- هرچه او کرده و نکرده و هرچه او گفته و نگفته، به پای عزمش برای رسیدن به کرسی ریاستجمهوری گذاشته شده است. سایه سیاست همواره بر سر شهرداری تهران بوده و هست؛ بهویژه حالا که دوستداران رسیدن به پاستور، هنرنمایی و توانمندیهایشان را از ساختمان خیابان بهشت کلید میزنند.اینکه چرا شهرداران و حالا شورایشهریها که تعیینکننده رسم شهرداری هستند، تمایل و گرایشهای سیاسیشان تعیینکننده چگونگی حضورشان در شورای شهر است، بحثی مفصل و مجزا است؛ اما روندی که شهرداری تهران را به سکویی برای کلیدزدن برنامهها و طرحهای سیاسی بدل کرده، موضوعی است که در این گزارش به آن پرداختهایم.
وزارت کشور، اتاقفرمان مدیریت شهری
از نخستین روزهای انقلاب فرمان مدیریت شهری همچنان به سبک و سیاق رژیم قبل از سوی دولت تعیین میشد و وزارت کشور مأمور کار و وزیر کشور شهرداران را منصوب میکرد. تا سال ٧٧؛ یعنی ٢ سال پس از انقلاب، این روال ادامه داشت تا اینکه با تشکیل اولین دوره شوراهای شهرو روستا، این شوراها بودند که شهرداران را منصوب یا عزل میکردند.
انتخاب شهرداران و سپردن زمام امور شهری به آنان، همواره محل چالش و بحث بوده است؛ چه حالا که شورای شهر آنها را منصوب میکند و چه در دو دهه اول استقرار جمهوری اسلامی که شهرداری در حوزه اختیارات دولتها بود.
به همین دلیل هم شهرداری کلانشهرهایی مانند تهران، به صندلی لرزانی بدل شده بود که در این ٢ سال، ٩ شهردار به خود دید؛ یعنی به طور متوسط هر ٢٢ ماه یک شهردار. البته در این میان شهردارانی بودند که عمر مدیریتشان به همان یک ماه هم نرسید و در مقابل، شهرداری هم نزدیک به ١ سال مدیر شهر تهران ماند. اولین شهردار تهران پس از انقلاب، محمد توسلی بود که از اسفند ١٣٥٧ تا دی ١٣٥٩ سمت شهردار تهران را بر عهده داشت. او عضو شورای مرکزی نهضت آزادی و رئیس دفتر سیاسی این حزب بود. توسلی در سال ١٣٥٩ و در پی اختلاف با یکی از وزیران دولت شهید رجایی، از شهرداری تهران استعفا داد. او که رفت، رضا زوارهای نزدیک به سه هفته بر صندلی شهرداری تهران نشست؛ بعد از او هم از خرداد سال ٥٩ تا اسفند سال ٦ ، کمالالدین نیکروش هفتماهی شهردار پایتخت شد.
روند دستبهدستشدن فرمان مدیریت شهری از فردی به فرد دیگر ادامه داشت؛ پس از نیکروش، چهرهها و مدیران دیگری مانند غلامحسین دلجو (از اسفند ٦ تا فروردین ٦١) محمدکاظم سیفیان (٦١ تا ٦٢)، حسین بنکدار و محمدنبی حبیبی (٦٢ تا ٦٦) و سیدمرتضی طباطبایی از ٦٦ تا ٦٨ بر صندلی شهرداری نشستند؛ تا اینکه عبدالله نوری به وزارت کشور رسید. او که آمد، غلامحسین کرباسچی را که در آن زمان استاندار اصفهان بود و کارنامه خوبی از خود به ثبت رسانده بود، به پایتخت فراخواند و به شهرداری تهران گماشت. کرباسچی شهردار شد و از همان سال ٦٨ که فرمان شهر تهران را در دست گرفت، در این سمت ماندگار شد تا نزدیک به ١ سال- ١ ٨ ماه – بعد؛ یعنی سال ٧٧ که اولین شورای شهر تهران روی کار آمد و رأی به شهرداری مرتضی الویری داد. بعد از او هم محمدحسن ملکمدنی، محمود احمدینژاد، علی سعیدلو و محمدباقر قالیباف آمدند و شهردار تهران شدند.
میان شهردارانی که نامشان رفت، از هرکدام کارنامهای بهجا ماند و اموری در پایتخت به نامشان خورد؛ مثلا وقتی کرباسچی که در بخشی از دوران جنگ نماینده امام خمینی(ره) در ژاندارمری جمهوری اسلامی بود، بر صندلی شهرداری تهران نشست، جنگ تازه به پایان رسیده بود و آثار جنگ و تخریبهای آن از در و دیوار شهر هویدا بود. آن روزها تغییر چهره شهر کار سختی بود که با گذشت سالها میسر میشد. کرباسچی توانست تکمیل شبکه بزرگراهی تهران، ارتقای کیفیت محیط زیست، بهبود و تقویت جایگاه شهرداری در تصمیمات اداری، تأسیس مؤسسه همشهری و انتشار روزنامه همشهری را در کارنامهاش ثبت کند.
او آخرین شهرداری بود که دولت منصوب کرد. او در سال ۱۳۷۷ به همراه جمعی از مدیرانش محاکمه و کنار گذاشته شد. پس از کرباسچی، شهردار از سوی شورای شهر انتخاب شد.در این میان، محمود احمدینژاد که سومین شهردار تهران منصوب شورای شهر بود، با عمر دوساله شهرداریاش، صندلی ساختمان بهشت را به سکوی پرتابی به سِمت ریاستجمهوری بدل کرد و توانست برای دو دوره ریاست دولتهای نهم و دهم را بر عهده بگیرد. هرچند شهردار پس از او در این مسیر با او همعقیده بود؛ اما همواره در رسیدن به پاستور ناکام مانده و ابقا در شهرداری تهران تنها عایدیاش از این مسیر بوده است.محمدباقر قالیباف که پس از احمدینژاد به ساختمان بهشت رسید و سه دوره شهرداریاش را تمدید کرده، پیش از شهرداری تهران یکی از رقیبان احمدینژاد در انتخابات ٨٤ و قبل از آن، فرمانده نیروی انتظامی و پیش از آن هم فرمانده نیروی هوایی سپاه بود. او در ١٢ سال فعالیتش با پروژههای عمرانی و ساخت تونل و بزرگراهها و پل طبقاتی، به تهران جلوهای مدرنتر داده است.
منتقدان قالیباف میگویند او در همه سالهای فعالیتش سودای ریاستجمهوری را در سر پرورانده است و پای ثابت انتخابات ریاستجمهوری بوده است.
در میان ١٦ شهرداری که تهران در قریب به چهار دهه اخیر به خود دید، غلامحسین کرباسچی که حالا دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی است، با ١ ٨ ماه و محمدباقر قالیباف با قریب به ١٢ سال رکورددار بیشترین سالهای شهرداری تهران در سالهای پس از انقلاب هستند.