◄ عرضه اوراق برای نجات شهرداریها
مشاور مدیریت و تأمین مالی وزارت راه و شهرسازی معتقد است، استفاده از ابزار هولوگرامهای اعتباری به عنوان روشی غیرنقدی برای تسویهحساب با پیمانکاران نه تنها غیرقانونی بود، بلکه به دلیل استفاده خارج از ظرفیت منجر به ایجاد تبعاتی در شهر تهران شده است.
بهشاد بهرامی| مشاور مدیریت و تأمین مالی وزارت راه و شهرسازی معتقد است، استفاده از ابزار هولوگرامهای اعتباری به عنوان روشی غیرنقدی برای تسویهحساب با پیمانکاران نه تنها غیرقانونی بود، بلکه به دلیل استفاده خارج از ظرفیت منجر به ایجاد تبعاتی در شهر تهران شده است.
حسین عبده تبریزی در گفتگو با هفتهنامه حملونقل، استفاده از ظرفیت بازار سرمایه و عوارض سوخت را که دو الگوی تجربهشده در سایر کشورهاست، دو روش جایگزین تأمین مالی برای شهرداریها عنوان میکنند. او در این گفتگو به توضیح چگونگی استفاده از این دو روش پرداخته است.
شهردار تهران چندی پیش صدور هولوگرامهای اعتباری را تا اطلاع ثانوی متوقف کرد. گفته میشود یکی از دلایل این دستور به واسطه مفسدههای احتمالی این نوع هولوگرامها بوده است. در واقع، ممکن بود پرداختهای پشت باجه در این بین صورت بگیرد. شما این هولوگرامها را مولود چه چیزی میدانید؟
به اعتقاد من، تمامی این چرخههای شکلگرفته ناشی از سیاستی بود که در دهه ۷۰ صورت گرفت. وقتی قرار شد شهرداریها خودگردان شوند و منابعی از دولت دریافت نکنند، باید مکمل نحوه ایجاد یک جریان درآمدی پایدار برای این نهادها تعریف میشد؛ اما یک غفلت تاریخی موجب شد، اندیشه درستی بر بنایی نادرست شکل بگیرد.
شهرداریها به دلیل نداشتن یک جریان درآمدی پایدار به سوی شهرفروشی منحرف شدند، سیاستی که تحت عنوان فروش تراکم شناخته میشود. در واقع، فضا و هوای شهر فروخته شد تا هزینه نگهداشت و توسعه آن تأمین شود. طبیعتاً، به واسطه وابستگی اقتصاد شهری به چنین جریان درآمدی، عوارض خود را به دنبال داشت.
کمی بیشتر باز میکنید که این عوارض در چه فرایندی بروز و نمود پیدا میکرد؟
وقتی درآمد شهرداریها به ساختوساز وابسته باشد، تمام تلاش و تمرکز آنها بر حفظ این وضع است، در حالی که مسکن بسته به میزان تقاضا دورههای رونق و رکود دارد. شهرداریها در دوران رونق به لحاظ درآمدی مشکلی ندارند، اما در دوران رکود به لحاظ تأمین منابع به مشکل برمیخورند و نمیتوانند تعهدات خود را به صورت نقدی پرداخت کنند.
اینجاست که بحث تقاضاسازی معنا پیدا میکند و به جای پرداخت پول شروع به تعریف و ابداع برخی ابزارها میکند. هولوگرامهای اعتباری در چنین بستری شکل میگیرد، یعنی به جای پول، تراکم شناور به پیمانکاران میدهند؛ پیمانکاران هم میتوانند خود استفاده کنند یا به کسی که نیاز دارد واگذار کنند. اما وقتی استفاده هر ابزاری از حجم طبیعی بالاتر برود، عوارض خود را نشان میدهد. برای مثال، تجاریسازیها در تهران یا برخی برجها نمود چنین سیاستی است.
در این وضع، به دلیل کمبود زمین، ارزش آن بالا میرود و وجه سوداگری مسکن هم پررنگ میشود. سیاستهای پولی و مالی دولت هم به کمک چنین سیاستی میآید و چرخهای را شکل میدهد که بازار مسکن خاصیت سوداگری پیدا میکند. ساختوسازهایی با هدف استفاده از جهش قیمتی صورت میگیرد و... فکر میکنم مردم تهران بهتر از هر کسی دیگری طعم چنین سیاستهایی را چشیدهاند.
پس با این حساب، توقف صدور این هولوگرامها میتواند شروع اصلاح یک بنای معیوب باشد؟
صدور هولوگرامها به دو دلیل از پایه خراب بوده است. دلیل اول همانی است که پیشتر به آن اشاره کردم، اما علت دوم به واسطه غیرقانونی بودن آن است. توجه کنید که این هولوگرامها در حکم اوراق بهادار بوده، اما شهرداری از هیچ نهادی برای انتشار این هولوگرامها مجوز دریافت نکرده است. در واقع، اصل انتشار این هولوگرامها غیرقانونی بوده است.
اما در تمام دنیا شهرداریها از اوراق بهادار برای تأمین درآمدهای خود استفاده میکنند؟
بله، حتی در برخی کشورها حجم انواع اوراقی که شهرداری منتشر میکند، بیش از دولت مرکزی بوده است. برای مثال، در آمریکا در مقاطعی ارزش اوراق منتشرشده از سوی این نهادها ۲ هزار و ۵۰۰ میلیارد دلار بوده است، اما در ایران شهرداریها تجربه خوبی در استفاده از این ابزار نداشتهاند.
برای مثال بخش زیادی از اوراق مشارکتی که شهرداری منتشر کرده، نکول شده است و بانکهای عامل مجبور شدهاند جور آن را بکشند. شهرداریها به نظام بانکی بدهکار شدهاند و بانکها نیز هر سال برای ایفانکردن تعهدات آنها سود محاسبه کردهاند، بدین ترتیب این نهادها با انباشت بدهی روبرو شدهاند.
بنابراین در گام نخست، باید رویکرد شهرداری در برابر انتشار این اوراق تغییر کند و بپذیرند اگر اوراقی منتشر میکند، باید در موعد آن بازپرداخت کنند، در واقع وفای به عهد داشته باشند.
نکته بعدی آنکه درباره نحوه هزینه کرد واقعبینانهتر عمل کنند. متأسفانه در دورههای اخیر، هزینههای شهرداری بیمحابا صرف شده و بخشی از آنها غیر ضروری بوده است، بنابراین شهرداریها باید یاد بگیرند بهقاعده و بهاندازه درآمد خود را خرج کنند. شاید لازمه نهادینه شدن چنین رویکردی غیر سیاسی شدن شهرداری باشد. حتی میتوان به این فکر کرد که شورای شهر در شهری نظیر تهران، محلی تعریف شود که مداخله جریانهای سیاسی در آن به حداقل برسد.
برخی کارشناسان معتقدند در شهرهایی مانند تهران، شهرداری میتواند از انواع اوراق برای تضمین جریان درآمد نقد استفاده کند، در واقع ظرفیت بازار سرمایه را به کار گیرند. شما فکر میکنید این ظرفیت در حال حاضر برای شهرداری تهران وجود دارد؟
قطعاً وجود دارد، به شرط آنکه شهرداری الزامات آن را رعایت کند. برای مثال، شهرداری باید اوراق را برای طرحهایی به کار گیرد که بازدهی اقتصادی دارد، نه طرحهایی که بازگشت سرمایه ندارد. چند سال پیش در سوئیس در یکی از شهرها، شهرداری آن شهر برای ساخت اسکله تفریحی اوراق منتشر کرد. برگشت مالی این اوراق نیز از محل اجاره پارکینگها تأمین شد.
شهرداری هم میتواند برای طرحهای مشابهی در تهران از این ابزار استفاده کند. مثلاً، برای ساخت و توسعه شبکه مترو از این اوراق استفاده کند و با درآمدهای ناشی از فروش بلیت و اقدامات جانبی در ایستگاههای مترو هزینه انتشار اوراق را تأمین کند یا حتی میتواند برآورد واقعبینانه از عوارض ساختوساز داشته باشد و در ابتدای سال اوراق منتشر کند و منابع وصولشده از این محل را تجمیع و در پایان دوره صرف بازپرداخت تعهدات کند.
اینگونه در ابتدا، منابع مکفی لازم برای نگهداشت و توسعه شهر را به دست میآورد. وقتی شهرداری جریان درآمدی پایدار داشته باشد، اداره شهر متعادلتر خواهد بود.
در مجموع، باید تأکید کنم استفاده از ابزار اوراق یک تجربه آزمودهشده در دنیا است و اگر در بستر درست خود به کار گرفته شود، حتماً کیفیت اداره شهر را تغییر میدهد، ضمن آنکه بحث عوارض سوخت که در همه جای دنیا تجربه شده است، باید در تهران نیز آزمایش شود تا از این محل هزینه تکمیل شبکه بزرگراهی و خیابان نیز تأمین شود.