◄ نبود درآمد پایدار منشا مشکلات تهران است/ شهردار آینده تهران باید چه شاخصههایی داشته باشد
شهردار آیندهٔ تهران باید دانش و توانایی مدیریت بدهی داشته باشد، مدیریت دارایی انجام داده باشد؛ امروز نداشتن درآمد پایدار منشأ اصلی مشکلات پایتخت است؛ درآمدی بدون شهرفروشی
«شهردار آیندهٔ تهران باید دانش و توانایی مدیریت بدهی داشته باشد، مدیریت دارایی انجام داده باشد؛ امروز نداشتن درآمد پایدار منشأ اصلی مشکلات پایتخت است؛ درآمدی بدون شهرفروشی» این نظر احمد ترکنژاد است. او تأکید دارد شهردار تهران بهجز فکر و ایده باید توانایی کار هم داشته باشد و این توانایی را در کارنامه کاریاش هم بتوان دید. این مدیر اجرایی به اصلاح تهران امیدوار و معتقد است اگر همهچیز خوب پیش رود تهران از ابتدای سال 98 روی ریل اصلی قرار خواهد گرفت. بخشی گفتگوی تفصیلی روزنامه تجارت با ترک نژاد را در ادامه میخوانید.
بسیاری از کارشناسان شهری معتقدند که مدیران آیندهٔ شهر تهران کار آسانی نخواهند داشت؛ محورهای متفاوتی را هم از موضوعات اجتماعی گرفته تا موضوعات مالی و عمرانی بهعنوان چالشهای اصلی شهر تهران مطرح میکنند. به نظر شما تحویل گرفتن این مجموعه از مدیریت قبلی کار سادهای است؟
تحویل گرفتن مدیریت شهری به همین ترتیبی که هست، کار سادهای نیست. ما در این برههٔ تاریخی که مردم تهران و همچنین مردم ایران به رهبران اصلاحطلب اعتماد کرده و 100 درصد پیشنهاد رهبران اصلاحطلب را با رأی بالا و خیرهکننده تأیید کردند و 21 نفر را برگزیدند؛ باید به این اعتماد کمنظیر مردم متعهد باشیم، تا آنجا که پس از یک دوره مردم به این انتخابشان افتخار کنند و رهبران اصلاحات هم به پیشنهادشان افتخار کنند.
من این اتفاق را دور از دسترس نمیدانم، ولی اماواگرهایی وجود دارد. اماواگرهایش این است که ما در انتخاب شهردار باید مبانی و معیارهای درست و متناسب با شرایط دنیای امروز داشته باشیم. دنیای امروز دنیای سخن درست گفتن و درست سخن گفتن است. دوران کار درست و کار درست انجام دادن است. دوران طراحی دقیق و اجرای صحیح است. بنابراین مجموعه اعضای منتخب شورای پنجم و تمام کسانی که به این بزرگواران مشورت میدهند و نظراتشان را میگویند باید در یک مدلی شهردار را انتخاب کنند که این مدل متناسب با شرایط امروز دنیا، ایران و تهران باشد.
ما حق اشتباه در این انتخاب را نداریم. انتخاب خودش اساساً یک کلمه بسیار مهم و سرنوشتساز است که در این مقطع زمانی سرنوشتسازتر میشود. پس از یک تجربهٔ تلخ در شورای اول و پس از یک اعتماد گسترده، عمیق و همهجانبهٔ مردم ... این انتخاب را سختتر کرده است. برای اینکه این کار بسیار دشوار درست انجام شود نمیتوان با رویکردهای سنتی آن را به سرانجام درست برسانیم، باید از رویکردهای علمی استفاده کنیم و ببینیم که معیارهای شایستگی یک شهردار به لحاظ دانش، مهارت، تجربه و شخصیت چیست و بر اساس آن گزینهها را بررسی کنیم.
آنقدر این مدل باید شفاف باشد که کاملاً قابل توضیح برای جامعه باشد. باید روزی که شهردار را انتخاب میکنیم، برای جامعه توضیح دهیم و بگوییم این بهترین انتخابی بوده که ما انجام دادیم. اگر این اتفاق انجام شود دستاورد بسیار بسیار بزرگی خواهد بود. مهم نیست که چه کسی بهعنوان شهردار انتخاب میشود. برای اصلاحطلبان مهم انتخاب درست است نه اینکه چه کسی انتخاب میشود. اگر آن فرآیند درست اتفاق بیفتد ما موفق خواهیم بود چون همهٔ کسانی که در معرض این انتخاب هستند وظیفه ملی، وظیفه جریانی، وظیفهٔ انسانی، وظیفهٔ شهروندی و وظیفهدارند که به آن شهرداری که از یک فرآیند شفاف بیرون آمده کمک کند. پس بنابراین مهم آن پروسه است که درست دربیاید نه اینکه چه کسی درمیآید. این یک تمرینی است برای اینکه به جامعهای که به ما اعتماد کرده بگوییم چقدر متعهد هستیم. اگر این فرایند درست اتفاق بیفتد به نظر من حلوفصل مسائل شهر تهران دور از دسترس نیست اما حتماً مشکل است و دشواریهای زیادی وجود دارد؛ زیرا هم شهر تهران چالشهایی مهمی دارد و هم شهرداری بهعنوان سازمانی که این مسئولیت به پای اوست چالشهای مهمی پیش رو دارد. ولی به شرطی که آن انتخاب درست انجام شود.
بهصراحت میگویم هرکسی که با نیت ریاست جمهوری میخواهد، شهردار تهران شود مجدداً فاجعه میآفریند. این یک واقعیت است. پس باید حواسمان باشد. فردی بیاید که قادر باشد از همه ظرفیتهای منابع انسانی استفاده کند، ظرفیت تعامل با تمام ذینفعان شهر تهران را داشته باشد. این فرد قدرت تعامل بالایی میخواهد. ما ذینفعانی داریم که باید آنها را بر اساس مؤلفههای قدرت و رغبت طبقهبندی کنیم و برای همه جایگاه قائل شویم و برایشان مدل ارتباطی و تعاملی تعریف کنیم. اینها یعنی اینکه باید دانش ارتباطات و شناختش خیلی بالا باشد.
آقای خاتمی اعلام کردند که شهردار تهران باید یک چهرهٔ ملی باشد. اما همیشه این ترس وجود دارد که یک چهره ملی که توانایی اداره شهری مانند تهران را دارد هوای پاستور هم به سرش بزند و بخواهد بعد از تهران، کشور را اداره کند.
ببینید! ما فکر میکنیم هرکسی که فقط در کابینه باشد یک چهرهٔ ملی است. این تعریف، برداشت غلطی است. خود اعضای شورای شهر تعریف کردند که چهرهٔ ملی یعنی چه و ازجمله وزرا، معاونین رئیسجمهور و استانداران اینها همه چهرههای ملی هستند؛ ولی ما در این مجموعه حتماً افرادی میتوانیم پیدا کنیم که صرفاً میخواهند بیایند شهردار مردم تهران بشوند نه مالک تهران. تهران به شهرداری نیاز دارد نیت اش از ورود به بهشت رسیدن به پاستور نباشد زیر اگر نیت دیگری داشته باشد، تمام پروژههای شهر تهران متمرکز میشود بر اینکه من چه میخواهم نه اینکه شهر تهران چه میخواهد.
گفتید انتخاب شهردار باید انتخاب هوشمندانهای باشد و روند شفافی داشته باشد و اینکه این انتخاب اگر دقیق نباشد ممکن است مردم این اعتماد عظیمی را به جریان اصلاحات از دست بدهند. شاخصهای شهردار منتخب را در چه میدانید؟
ازنظر من این فرد اولاً باید در مدیریت تئوری داشته باشد و بگوید تئوری مدیریت من چه چیزی است. بدون دارا بودن تئوری مدیریت یعنی به هر جایی میتوانی بروی؛ یعنی ادارهٔ شهری به این بزرگی و با این مشکلات بهصورت سعی و خطا است. پس باید در مدیریت تئوری داشته باشد.
دوم اینکه دانش استراتژی را در طراحی، پیادهسازی و اجرا باید بلد باشد. بلد نه اینکه خوانده باشد، باید بگوید کجا پیاده کردم. سوابق اجرایی این آدم در هر سطحی بوده باید ارزیابی شود؛ اینکه من یکجا وزیر بودم و بگوید من 4 سال وزیر بودم درست نیست باید بگوید در دوران وزارتم چه کار کردم. باید آدرس بدهد که چه کار کرده است. ممکن است کسی بر اساس اتفاق وزیر بشود، استاندار بشود، مدیر یک شرکت بزرگ یا مدیرعامل یک بانک بشود. ما داریم که بهصورت اتفاقی و آسانسوری، یکهو یک جعبهای باز میشود و طرف میشود وزیر یا استاندار! این وجود دارد. از یک جهتی هم عیبی ندارد مشروط بر اینکه در آن دوران کارآمد و اثربخش باشد.
سوم باید برای شهر تهران و شهرداری تهران برنامه داشته باشد. برنامهای که قادر به اجرا باشد؛ یعنی باید ویژگیای برنامهاش اثربخشیاش باشد. بلد باشد آنچه که میگوید را عمل کند همچنین بسیار مهم است که باید برنامههایش متمرکز بر فرصتها و همچنین متمرکز بر رفع تهدیدها باشد که این خودش یک رویکرد نظام تخصیص منابع خاص میخواهد که همه آن را بلد نیستند.
این شهردار بایستی دانایی و توانایی خلق درآمد داشته باشد و باید برای شهر تهران ثروت بسازد. امروز شهردار آیندهٔ تهران باید دانایی و توانایی مدیریت بدهی بلد باشد، اگر کسی در عمرش یک میلیارد تومان بدهی پرداخت نکرده چگونه میخواهد برای 15 هزار میلیارد تومان بدهیهای سررسیدشدهٔ بانکی شهرداری را تصمیمگیری کند! 10 هزار میلیارد تومان بدهیهای شهرداری تهران را به بیمه، به تأمین اجتماعی و به سازمان مالیاتی، احکامی که در دادگاهها میخواهد بیاید و همچنین بدهی به پیمانکاران و ... اینها عدد کوچکی نیست، باید این عددها را بفهمد.
باید دانش و توانایی مدیریت دارایی بلد باشد. منتخبان باید از آقایانی که میخواهند کاندید بشوند سؤال کنند که در کجا مدیریت دارایی انجام دادهاند بهطور مثال یک پروژه نام ببرند که 10 میلیارد تومان یک بانک را تسویه کرده باشند.
فکر میکنید شهردار آیندهٔ تهران باید از چه راههایی برای توسعهٔ تهران کسب درآمد کند؟
در همهٔ دنیا روشهای مختلفی برای پایدارسازی درآمدهای شهری وجود دارد. که مدیران شهری ما تاکنون از این روشها استفاده نکردهاند اما میشود الگوهای موفق پایدارسازی درآمد شهرداری را مطابقت داد و این الگوها را با شرایط خودمان بومی کرد. مثلاً مالیات کربن؛ آیا به نظر شما کسی که شهر را بیشتر آلوده میکند نباید هزینه این آلودگی را بدهد؟ کسی که بیشتر از شهر استفاده میکند نباید هزینهٔ بیشتری بدهد؟ کسی که بیحسابوکتاب در اتوبانها جولان میدهد نباید هزینهاش را بدهد؟!
نکتهٔ دیگری که وجود دارد بحث داراییهای شهرداری است. مدیریت این داراییها میتواند هم تضمین منابع برای اجرای پروژهها باشد و هم میتواند منابع خلق کند و هم میتواند تهاتر با بدهیها شود. اما مهمتر از همهٔ اینها، صرفهجویی است. هزار تومانی زیر پای فیل است و باید هزار تومان هزار تومان دربیاوریم و دیگر نمیتوانیم سخاوتمندانه خرج کنیم. دوران هزینهٔ سخاوتمندانه پایان رسیده است. امروزه همهٔ دنیا هزینههایشان را کاهش دادهاند، ما هم میتوانیم این کار را انجام دهیم. در ایران خیلی ظرفیت برای کاهش هزینه وجود دارد چون بسیار بیحسابوکتاب هزینه کردهایم.
شهردار آینده تهران دو مشکل عمده بدهیهای نامشخص و ساختار غیرقانونی مواجه است؛ به نظر شما شهردار آینده چگونه باید با این مشکلات برخورد کند.
استراتژی شهرداری است که ساختار را تعریف میکند؛ نه مصوبات، ما باید ببینیم چشمانداز شهر تهران چیست و قرار است مقصدش کجا باشد. وقتیکه مقصد مشخص شد و راه نیز تعریف شد، باید ریلگذاری کنند تا تغییر مسیر ایجاد نشود؛ بین مبدأ و مقصد نیز ایستگاههایی تعریف کنیم. وقتی سند چشمانداز تهران خلق شود و در این مقصد از نخبگان، متخصصان، مشاورین بینالمللی و جوانان برای طراحی کمک گرفته شود و یک چشمانداز روشن تعریف شود، میتوانیم بر اساس آن مشخص کنیم چه افرادی را با چه تخصصها نیاز داریم؛ نمیشود روی هوا حرف زد، باید همهچیز کاملاً مشخص باشد. در خصوص میزان بدهیها نیز ابزار تدقیق وجود دارد و این کار را بهخوبی بلدم.
تهران چه مشکلات و نیازهای دیگری جز مشکلات گفتهشده دارد؟
اصلاح اداری، اصلاح ساختاری، اصلاح قوانین، شفافسازی و سادهسازی قوانین مهم است. همچنین باید به کالبد شهر نیز توجه کنیم؛ مشکلات زیستمحیطی و ترافیک که با تمام خدمات شهروندی در ارتباط است، از مهمترین چالشهای پایتخت است. اما نباید فراموش کنیم که ما نباید به جنگ معلول برویم، بلکه باید عوامل خلق معلول را شناسایی کرد. باید بدانیم این آلودگی و ترافیک خستهکننده و آزاردهنده و این محیطزیستی که در حال نابودی است، معلول چه عواملی است. با آبپاشی به جنگ آلودگی هوا نباید رفت.