چند پرسش درباره یک تصمیم
برای حل و شناخت و فهم معضل آلودگی هوا، بهشدت در فقر اطلاعاتی و علمی بسر میبریم، تو گویی معضلی!! نیست که نیاز به یک پژوهش علمی باشد.
هفته گذشته دبیر شورای عالی هماهنگی ترافیک شهرهای کشور، از مصوبه افزایش بیش از 400 درصدی جریمه ورود به محدودههای ممنوعه ترافیک رونمایی کرد. به عبارتی خودروهای متخلف زین پس به جای پرداخت 20 هزار تومان، باید 90 هزار تومان پرداخت کنند. شاید این تصمیم رنگ آبی آسمانمان را بیشتر از سیاه آن خواهد کرد که سالهاست در این روزها به شکل ذرات معلق!! در ریههایمان فرود میآید و جا خوش میکند.
در این ایام که آلودگی هوا فضای شهرهای زیبایمان را تیره و بد بو کرده است، هر مسئولی از سر درد و البته وجدان از زوایای مختلف اظهار نظر میکند و از دلایل این پدیده میگوید بدون آنکه ارجاعی دقیق به دادههای خود داشته باشد. به این معنا که از یافتهها سخن بسیار است، لیکن از دادهها و روشهای کسب آن اطلاعات دقیقی ارائه نمیشود.
مثلاً یک عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی از طرح سوال خود از وزیر نفت درباره نقش بنزین در آلودگی هوا خبر داده و میگوید، تعدادی از پالایشگاههای ما به دلیل عدم استفاده از کاتلیستها موجب آلودگی هوای تهران و تعدادی از کلانشهرها شده است. یا یک عضو شورای شهر تهران در صفحه شخصی خود در اینستاگرام با ذکر منبع ایستگاه شرکت کنترل کیفیت هوا در دانشگاه صنعتی شریف میگوید وسایل نقلیه بنزینی و دیزلی و خودروهای دودزا 72 در صد از غلظت کربن آلی را به خود اختصاص میدهند.
از سویی مرکز ارتباطات و امور بینالمللی شهرداری تهران در سیاههای مربوط به نتایج آلایندگی شهر تهران در سال 96!! سهم منابع متحرک در تولید آلایندههای گاز را حدود 83 درصد و در تولید ذرات معلق حدود 61 درصد اعلام کرده است. در این بین بیشترین سهم مربوط به خودروهای سواری با سهم حدود 38 درصد در تولید آلایندههای گازی و 14 در صد در تولید ذرات معلق است.
مدیرعامل شرکت کنترل هوا نیز میگوید منابع متحرک 60 درصد و منابع دیگر چون نیروگاه، پالایشگاه و صنایع هم 35 درصد است. حتی عدهای این آلودگیها را پدیدهای بین قارهای!! میدانند که مواد شیمیایی را از کشورهایی چون سوریه، ترکیه و عراق به ایران میآورد...
برای این اظهار نظرات بدون منبع دقیق و راهکار میتوان در موتورهای جستجو کلید واژه«آلودگی هوا» را فشار داد و به رکورد قابل ملاحظه و بلند بالایی دست یافت. فصل مشترک همه این اظهارات چیزی جز فقدان یک پژوهش مستدل علمی و یک مطالعه دقیق نخواهد بود.
با این مقدمه به این نکته خواهیم رسید که برای حل و شناخت و فهم این معضل، بهشدت در فقر اطلاعاتی و علمی بسر میبریم، تو گویی معضلی!! نیست که نیاز به یک پژوهش علمی باشد، هنگامیکه مرکز ارتباطات شهرداری به منبع 2سال پیش برای تحلیل معضل امروز رجوع میکند، تو خود بخوان حدیث ....
حال سؤال اینجاست که در این وانفسا، چرا به یک باره همه دستگاهها را رها کردیم و یقه خودروهای!! متخلف را گرفتیم. بهراستی در این حجم فشار مالی و مشکلات متعدد اقتصادی چه توجیهی برای جریمه بیش از 400 درصدی خودروها وجود دارد؟ مگر جریمه نباید تابعی از درآمد عمومی شهروندان باشد؟ ضمناً بر اساس کدام پژوهش علمی سهم خودروها در این آلودگی ها چنین برجسته شده است که عاجلاً چنین تصمیمی اتخاذ شده است؟
هنگامی که اخبار تعطیلی مدارس به دلیل آلودگی هوای شهرهایی چون آران بیدگل، فلاورجان و پیربکران در استان اصفهان و شهرهای باسمنج و اسکو در آذربایجان شرقی را میشنویم به بسیاری از دادههای جاری با دیده تردید باید نگریست و انگشت اتهام را از خودرو به سویی دیگر باید نشانه گرفت. با آب و هوا به دلیل اهمیت حیاتی و سرنوشتساز آن باید علمی و نظاممند نگریست. آبهای شیرین زیر زمینمان را دوشیدیم، خاک که در حال نشست و فرسایش است، لااقل هوایِ! هوایمان را داشته باشیم. سینهمان دیگر طاقت این حجم ذرات آلوده را ندارد.