پایان «ابرپروژه»ها، ورود به «محله»ها
یکی از رویکردهای مهم مدیریت شهری در طول سالهای پس از دهه ۴۰ شمسی تاکنون، توسعه زیرساختها و اجرای پروژههای بزرگ بوده است؛
یکی از رویکردهای مهم مدیریت شهری در طول سالهای پس از دهه ۴۰ شمسی تاکنون، توسعه زیرساختها و اجرای پروژههای بزرگ بوده است؛ البته بخشی از این توسعه زیرساختی، بدون شک در راستای نیاز شهر و شهروندان بوده و برخی از پروژهها هم بدون نیازسنجی یا اثربخشی لازم در طول این سالها اجرا شده که بررسی آن نیازمند مجال دیگری است. در طول دو سالی که از عمر مدیریت جدید شهری در پایتخت گذشته این موضوع مورد توجه قرار گرفته که اداره شهر نیازمند یک تغییر نگرش و رویکرد در اجرای پروژهها، است.
به گزارش تیننیوز به نقل از دنیای اقتصاد، در همین راستا، حامد مظاهریان، معاون برنامهریزی، توسعه شهری و امور شورای شهردار تهران از آغاز فاز نوینی در نگاه به پروژههای عمرانی شهر با رویکرد اجرای پروژههای کوچکمقیاس در سطح محلات پایتخت خبر داده است و میگوید: «این نگاه در دستور کار جدی مدیریت شهری تهران قرار گرفتهاست.» مظاهریان در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» ضمن تشریح جزییات تغییر رویکرد در نگرش به اجرای پروژههای شهری، مهمترین برنامههای شهرداری تهران برای اداره بهتر پایتخت در دو سال باقیمانده از حیات دوره فعلی مدیریت شهری را نیز تشریح کرد. مشروح گفتوگو با وی را در ادامه بخوانید:
در حوزه برنامهریزی شهر تهران چه تحولاتی در حال پیگیری است و در قالب برنامه سوم پنجساله شهرداری قرار است چه رویکردی برای بهبود شاخصهای سکونتی در شهر دنبال شود؟
فعالیت جدیدی که هماکنون در حوزه برنامهریزی و بودجه شهر تهران آغازشده است را بهنوعی میتوان یک تغییر رویکرد یا «پارادایم شیفت» عنوان کرد؛ در حدود ۶ دهه گذشته مسیر مشخصی در حوزه برنامهریزی شهری طی شده است، اما اکنون در موقعیتی قرار داریم که میتوانیم این تغییر را در مسیر متناسب با ضرورتهای روز شهر و شهروندان ایجاد کنیم. در طی سالها و دهههای گذشته، یکی از اهداف برنامه و بودجهای شهر، اجرای پروژههای عمرانی بزرگ در شهر تهران بوده است؛ در گذشته به دلیل نبود زیرساختهای بزرگ شهری، همچون بزرگراهها، تونلهای شهری و پلهای بزرگ و کیلومتری و ... پروژههای شهری از این دست در پایتخت تعریف و اجرا شد؛ در واقع پروژههای بزرگمقیاس در اولویت بود؛ اما در این دوره معتقدیم با شروع یک رویکرد متفاوت در مجموعه مدیریت شهری، در پی فهم این موضوع هستیم که مردم مسائل شهر را تنها مربوط به مسائل عمرانی بزرگمقیاس نمیدانند، مفهوم رفاه شهری در اولویت برنامهریزی قرار دارد؛ این مفهوم یعنی افزایش سطح رفاه شهری دربردارنده مفاهیم دیگر و از دید من مهمتری است که در مقیاس محلات و برای بهبود زندگی ساکنان محلات شهری مطرح است.
در واقع، هماکنون مدیریت شهری تهران در حال تغییر پارادایم است؛ بنابراین با گذشت دو سال از عمر مدیریت شهری فعلی و در حالی که هنوز دو سال دیگر از حیات آن باقیمانده است مجموعه شهرداری تهران بهنوعی همگرایی در برنامهریزی شهری در مسیر این تغییر رویکرد دست یافته است؛ مبنی بر اینکه به جای اجرای بهعنوان مثال ۲۰ ابرپروژه بزرگ بتوانیم هزار پروژه کوچک در سطح محلات را در تهران اجرا کنیم؛ این پروژهها در محلات با مشارکت، همفکری و تصمیمگیری با مردم و برای تحت تاثیر قرار دادن و بهبود زندگی مردم ایجاد میشود؛ میتوان این موضوع را تحت عنوان رویکرد «محله محوری» عنوان کرد.
از دیدگاه عموم موضوعات کلان شهر تهران عبارتند از ترافیک، آلودگی هوا، گرانی مسکن، آسیبهای اجتماعی اما زمانی که محله و مسایل آن مورد سوال قرار میگیرد مشاهده میشود که مسائل ودغدغههای شهری که ساکنان محلات با آن مواجه هستند شکل دیگری به خود میگیرد؛ یعنی در مقیاس کوچک مسائلی همچون دسترسیهای محلی به خدمات شهری، کمبود میادین میوهوترهبار، پارکهای محلی، نورپردازی شهری، نظافت محلی و ناهمواری پیادهراهها و غیره مطرح است و مقیاس کار متفاوت میشود؛ ضمن آنکه این نوع از پروژههای کوچک میتواند تحولات بزرگی را در راستای بهبود رفاه و آسایش ساکنان محلات در سطح وسیع ایجاد کند و به تحولات بزرگی در مقیاس تحولات محلی منجر شود. بنابراین قصد داریم در دو سال پیشرو و باقیمانده از حیات مدیریت شهری فعلی در این راستا حرکت کنیم.
با این تغییر رویکرد تکلیف پروژههای بزرگ شهری، چه پروژههای ناتمام و چه آنهایی که هنوز در شهر شروع نشده چیست؟ آیا آنقدر توان وجود دارد که هم صرف پروژههای کوچکمقیاس محلی در این سطح شود و هم پروژههای بزرگ ادامه پیدا کند یا اینکه پروژههای بزرگ متوقف خواهد شد؟
میتوان پروژههای بزرگ نیمهتمام و همچنین پروژههای بزرگی که ایجاد آنها برای شهر ضروری تشخیص داده شده را از مسیرهای دیگری غیر از اتکا به منابع مالی و درآمدی شهرداری تأمین مالی و اجرا کرد. در واقع رویکردهای جدید شهرداری نیز به همین سمت است و باید اجرای این قبیل پروژهها به سمتی رود که به صورت مشارکتی انجام شود؛ یعنی منابع مالی آن از طریق جذب سرمایه و توان فنی دولت و بخش خصوصی تامین شود و اصل و سود سرمایهگذاری از طریق حق بهرهبرداری از این قبیل پروژهها به سرمایهگذار بازگردانده شود. برای مثال در ساخت خطوط مترو میتوان از طریق مشارکت دولت یا واگذاری امتیاز ساخت و بهرهبرداری از مجتمعهای ایستگاهی (TOD) به سرمایهگذار و سازنده خطوط مترو، علاوه بر آنکه یک پروژه بسیار بزرگ را از این طریق اجرا و تأمین مالی کرد، در عین حال نیز نیازی به استفاده از منابع و درآمدهای داخلی شهرداری برای این موضوع نباشد بنابراین ساخت و ادامه پروژههای ضروری بزرگمقیاس در شهر نیز میتواند با این روش ادامه داشته باشد اما تغییر مثبت که در بحث بودجه سال آینده ایجاد کردیم توجه به محلهمحوری است. باید این اطمینان برای مجموعه شهری حاصل شود که این پروژهها در مقیاس محله است و برای افزایش کیفیت زندگی ساکنان محلات ایجاد میشود؛ دوم اینکه مردم در انتخاب پروژه مشارکت کنند و ساختارهایی هم برای این موضوع در این دوره از مدیریت شهری در نظر گرفته شده است که احیای شورایاریها و توجه به دفاتر توسعه محلات و توجه یکی از این اقدامات است.برای سال آینده برنامهداریم ۱۰۹پروژه محلهای با ارزش بیشاز ۱۰هزارمیلیارد تومان در محلههای تهران سرمایهگذاری کنیم.
این در حالی است که در پروژههای بزرگمقیاس مردم چندان خود را در اجرا و تحقق پروژه مسوول و ذی نفع نمیدانند، اما اثر اجرای پروژههایی در سطح محلات هر چند کوچک میتواند رفاه شهروندان را در محدوده سکونت آنها سبب شود.
آیا اقداماتی به منظور شناسایی نیازمندیهای محلات در قالب این رویکرد هم انجام شده است؟
بله. هماکنون در شهر تهران ۳۵۴ محله وجود دارد که برای حدود ۱۵۰ محله طرحهایی تهیه شده است؛ البته همیشه بودجههایی که برای این موارد در محلات اختصاص داده میشد، بسیار ناچیز بود، اما در دوره فعلی ارقام بودجهای قابل توجهی به این مساله اختصاص دادیم شود؛ این موضوع در بودجه سال آینده دیده شده و سالهای بعد به طور حتم دیده خواهد شد. فرض کنید هر کدام از پروژههای بزرگی که در سطح شهر اجرا میشود بهعنوان مثال ۱۰۰ میلیارد تومان هزینه دربرداشته باشد؛ حال آنکه میتوان با این بودجه ۱۰۰ پروژه یک میلیاردی در سطح محلات اجرایی کرد؛ بدون شک تاثیر این پروژهها در افزایش کیفیت زندگی شهروندان قابل توجه خواهد بود.
بودجه شهرداری در چه وضعیتی قرار دارد؟
تورم شدید در هزینههای شهرداری همچون افزایش بیش از ۳۶ درصدی حقوق و دستمزدها در ابتدای سال، منجر به افزایش شدید هزینههای مجموعه مدیریت شهری در سال ۹۸ شد و همین موضوع سبب شد تا شهرداری با کسری در بودجه مصوب از همان اولین ماه برای سال ۹۸ مواجه شود. به دنبال بروز چنین وضعی، چند هفته پیش لایحه متمم و اصلاحیه بودجه را به شورای شهر ارائه کردیم تا شورا نیز در جریان این موضوع قرار بگیرد و وضعیت منابع و مصارف بودجه شهرداری برای اعضای شورای شهر شفاف شود؛ بنابراین به جای آنکه تا آخر سال گزارش منابع و مصارف بودجهای سال ۹۸ به شورا ارائه شود این ارائه زودتر انجام شد و کل رقم بودجه امسال با احتساب متمم به بیشاز ۲۴هزار میلیارد تومان رسید.
برای بودجه سال آینده نیز بین ۲۵ تا ۳۰ هزار میلیارد تومان بودجه در برنامه سوم توسعه شهر تهران پیشبینیشده است که ما لایحه۳۰هزار و ۲۰۰میلیارد تومانی به شورا ارائه کردیم. قاعدتاً برای تحقق بودجه سال آینده یک راهکار، افزایش درآمدهاست؛ لازم است منابع درآمدی جدیدی برای سال آینده شناسایی شود. بنابراین تمرکز شهرداری برای آینده در حوزه اقتصاد بر روی تعریف و تحقق منابع جدید درآمدی خواهد بود.
بحث اصلاح ساختار سازمانی شهرداری تهران و سرنوشت نیروهای مازاد و انبوه شهرداری به کجا رسید؟
در این زمینه باید گفت که اولا ما براساس برنامه پنجساله سوم شهرداری موظف به اصلاح ساختار شهرداری در همین دوره فعلی هستیم؛ اما برای اصلاح ساختار باید در وهله اول هدفگذاری انجام شود؛ در برخی موارد هدف از اصلاح ساختار این است که نیروها تعدیل شود وکاهش یابد، در برخی موارد دیگر هدف افزایش درآمد به واسطه اصلاح ساختار است در برخی موارد هدف آن است که با اصلاح ساختار فرآیندهای مربوط به چابکسازی سازمانی انجام شود؛ در اصلاح ساختاری که هماکنون در شهرداری تهران دنبال میشود مورد سوم یعنی چابکسازی سازمانی مورد توجه و تعقیب است؛ به همین دلیل با نگاه به بخشهای مختلف ساختار سازمانی شهرداری مشاهده میشود که بهعنوان مثال یک نوع فعالیت در بخشهای مختلف در حال انجام و پیگیری است؛ بهعنوان مثال فعالیتهایی که منجر به ساخت وساز ابنیه فنی میشود در بخشهای مختلفی انجام میگیرد!
هدف آن است که برای افزایش همگرایی در مجموعه مدیریت شهری به واسطه اصلاح ساختار این فعالیتها را در یک معاونت متمرکز کنیم و از این طریق بازدهی سازمان شهرداری افزایش یابد؛ بنابراین از آنجا که هم برای اصلاح ساختار شهرداری در شرایط فعلی مصوبه قانونی وجود دارد و از سوی دیگر این موضوع که همواره باید افزایش بهرهوری در سازمان دنبال شود در شهرداری مورد تاکید است، بر این مبنا برنامهای برای اصلاح ساختار شهرداری در حال نهایی شدن است. در وهله اول نیز هدف اصلی چارت شهرداری تهران است که در مراحل بعدی و متناسب با آن فرآیندهای مربوط به اصلاح ساختاری در سایر بخشها و زیر مجموعهها نیز جاری میشود.
آن ایدهای که براساس آن قرار بود نیروهای مازاد از شهرداری تعدیل شوند، محقق میشود؟
ما اعتقادی به تعدیل نیروها به آن معنی که افرادی را بهعنوان نیروی انسانی اضافه از شهرداری اخراج کنیم نداریم؛ اما برای سال آینده بودجه مناسبی را برای بازنشستگیهای خودخواسته اختصاص دادهایم؛ ولی در کل هدف این نیست که تعدیلهای بزرگی به خاطر نفس تعدیل در سطح سازمان انجام شود.
کارشناسان شهری میگویند در شهرداری تهران، معاونتها به شکل جزیرهای و مستقل از خطیمشیهای معاونت برنامهریزی، برای حوزه مسوولیتی خود برنامهریزی و سیاستگذاری میکنند به جای آنکه همه بخشهای شهرداری گوش به فرمان اتاق اصلی برنامهریزی شهرداری (همین معاونت) باشند. آیا همین وضعیت برقرار است؟
در اصلاح ساختار شهرداری یک هدف مهم از بین بردن این ناهمگونیهای احتمالی است؛ یعنی یکی از مواردی که در اصلاح ساختار شهرداری دنبال میشود از بین بردن این ناهمگونیها و احتمال انجام برخی اقدامات به صورت جزیرهای است؛ اما یک واقعیت همواره در شهرداری وجود داشته است مبنی بر اینکه شهرداری معمولا به دلیل نقش شهردار و مدیریتی که در راس مجموعه مدیریت شهری همواره وجود داشته است امکان انجام اقدامات سلیقهای و جزیرهای را برای زیرمجموعهها محدود کرده است؛ اما در برخی موارد، ساختارهای موازی سبب اقدامات جزیرهای و بخشی میشود؛ این موضوع نیز با اصلاح ساختار شهرداری برطرف خواهد شد، اما ماموریتهای معاونتها مشخص و جداگانه است؛ هر چند در برخی حوزهها میتوان بهتر عمل کرد و در اصلاح ساختار هم این موضوع مورد تاکید قرار دارد.
چرا در همه سالهای گذشته، برنامههای پنجساله شهرداری بیشتر کاربری ویترینی داشته تا استفاده واقعی از آن؟ بهعنوان مثال، تا به حال اتفاق نیفتاده که ارقامی که در این برنامهها بهعنوان بودجه سالانه شهرداری نوشته شده، عینا در بودجه سالانه شهرداری منعکس شود. آیا مدیران شهری اعتقادی به حرکت مطابق برنامه از قبل نوشته ندارند یا اینکه برنامههای نوشته شده، بسیار دورتر از واقعیت شهر و شهرداری است؟
یک واقعیت مهم وجود دارد مبنی بر اینکه، اصولا برنامهنویسی در کشور ما در همه بخشها از عدم تحقق رنج میبرد؛ یعنی با نگاه به همه برنامههای کلان از جمله شش برنامه توسعه کشور که تاکنون نوشته شده است و سایر برنامههای کلان، اهداف برنامهها تحقق نیفتاده است؛ در واقع میزان تحقق برنامهها همواره فاصله بزرگی با اهداف تعیین شده در ابتدا دارند؛ اما در دوره فعلی و در حوزه برنامهریزی شهری هدف این است که بتوانیم به سمت برنامهریزی غلتان حرکت کنیم؛ به این معنا که برنامههای میان مدت و بلندمدتی همچون برنامههای ۵ ساله که نوشته میشوند همواره باید متناسب با شرایط و تغییرات مختلف قابلیت پایش و به روز آوری داشته باشند؛ چون در بسیاری از موارد به دلیل بروز تغییر و تحولات مختلف، عملا امکان پیشبینی شرایط پیشرو در سالهای بعد امری دشوار و بعضا غیر قابل انجام است؛ واقعیتها حاکی است به خصوص در کشور ما که میزان عدم قطعیت در برنامههای میان مدت و بلندمدت بالاست؛ باید در چنین شرایطی به برنامهریزی غلتان روی آورد؛ یعنی اگر چه برنامههای ۵ ساله نوشته میشود اما لازم است در هرسال و در پایان هرسال پس از ارزیابی میزان تحقق برنامهها یک برنامه ۵ ساله دیگر نوشته شود یا بعبارت دیگر برنامه ۵ ساله پایش و به روز آوری شود؛ ممکن است در سال بعد شرایط باز هم تغییر کند و باز هم نیازمند بازنگری یک برنامه هستیم؛ بدترین اقدامی که در برنامهریزی شهری میتوان انجام داد این است که یک برنامه جامع ۵ ساله غیر قابل انعطاف نوشته شود و اصرار بر این باشد که انعطافی در برنامه مورد نیاز نیست.
بهترین حالت این است که به سمت یک برنامه استراتژیک و مساله محور حرکت کنیم و سعی کنیم مسائلی را بهعنوان اولویتهای برنامهریزی شهری پررنگ کرده وآن ها را حل وفصل و سامانبخشی کنیم. در این راستا، شهرداری یک برنامه ۵ ساله مصوب هماکنون بهعنوان نقشه راه در اختیار دارد؛ خوشبختانه در برنامه فعلی مکانیزمی با عنوان دبیرخانه پایش برنامه در نظر گرفته شده است که به واسطه این مکانیزم این امکان فراهم شده است که از طریق این دبیرخانه و پایش متناسب با شرایط و تغییرات در هرسال، به روزرسانی و به روزآوری شود؛ همچنین میزان و نحوه تحقق اهداف در برنامه را به صورت مستمر آلارم دهی کند که برنامه چگونه در حال عمل کردن و در چه سطحی از تحقق است که بتواند متناسب با این شرایط هدفگذاریهای برنامه را تغییر دهد و پایش کند؛ با توجه به اینکه هماکنون در آستانه یکسالگی از اجرای برنامه سوم پنج ساله شهرداری قرار داریم هنوز برای اظهار نظر در خصوص میزان تحقق برنامه زود است. برنامه سوم در حقیقت یک مبنای اصلی برای حرکت شهرداری است، اما این امکان نیز وجود دارد که در این دوره پایش شود. پیش از این امکان پایش برنامهها وجود نداشت، اما هماکنون یک دبیرخانه پایش پیشبینی و تشکیل شده است.
مهمترین برنامههای کوتاه مدت و بلند مدت برنامهریزی شهری برای سال های تا ۱۴۰۰ چیست؟
امسال برنامه محله محوری را در حد تامین اعتباری به میزان بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان اجرا میکنیم تا بتوانیم تجارب مناسبی برای توسعه این برنامه در سال آینده و سالهای بعد داشته باشیم؛ بنابراین منتظر سال آینده برای اجرای برنامه محله محوری نماندیم و از همین سال جاری تلاش کردیک بخشی از برنامه محله محوری را اجرا کنیم.
ایده دیگری که برای سال آینده و سالهای بعد در شهرداری در حال برنامهریزی است ایده «خیابان کامل» است؛ در برنامه پیشبینیشده است که شهرداری باید در هر منطقه در هرسال یک خیابان را بهعنوان خیابان کامل تجهیز کند؛ خیابان کامل به این معناست که خیابانی به حداکثر استعداد خود در همه زمینهها برسد؛ از جمله مسائل ترافیکی، مبلمان شهری، جدارهها و حتی رفتار افراد در خیابانها و ...؛ خیابان کامل در واقع میتواند آنچه ایدهآل زندگی در یک شهر هست را نمایندگی کند.