تهران روی خط مرگ
تین نیوز | زندگی در تهران ارزش خود را از دست داده است و با وضع موجود هر لحظه شهروندان تهرانی بیش و پیش از قبل طعم مرگ را میچشند. این مدعا شاید خیلی اغراقآمیز به نظر برسد یا شاید آن را با عناوینی چون سیاهنمایی بررسی کنند، اما با بررسی وضع کنونی شهر تهران متوجه خواهیم شد که این ادعا چندان هم اغراقآمیز نیست.
در این متن کوتاه ابتدا عوامل متعددی که زندگی در شهر را تهدید میکند، مورد بررسی قرار خواهیم داد و سپس تلاش خواهیم کرد، وضع محیطزیست شهر تهران را با رویکردی اجتماعی بررسی کنیم. در روزهای زیادی از هرسال وضع هوای شهر تهران در حالت اضطرار قرار دارد. دلایل عمدهای از سوی کارشناسان برای آلودگی هوا بیان میشود که همه آنها را میتوان با عنوان کلی عامل انسانی مورد بررسی قرار داد.
عامل طبیعی در روزهایی که پدیده وارونگی دمایی رخ میدهد، میزان آلودگی را تشدید میکند.
روزانه خبر بیمار شدن یا (متاسفانه) مرگ همشهریان و آشنایانمان را بر اثر ابتلا به بیماریهایی مثل سرطان، سکتههایقلبی و... میشنویم. آلودگیهای محیطی همچون آلودگیهوا، آلودگیصوتی، آلودگیهایمغناطیسی مثل پارازیتها، فشارهای اجتماعی و... از عواملی است که برای این بیماریها مطرح میشود.
بر اثر افزایش جمعیت منابع طبیعی موجود پاسخگوی رفع نیازهای شهروندان نیست. آب، بهعنوان مهمترین عنصر حیاتبخش کمتر از گذشته در دسترس است و منابع آبی با بحرانی جدی مواجهند. با وجود هشدارهای متوالیای که دولت به شهروندان میدهد، همچنان کمبود آب تبدیل به مسالهای اجتماعی نشده است و هنوز خودمان بیشترین سطح مصرف آب را داریم.
حوادث ترافیکی متعددی روزانه در تهران رخ میدهند و از این میان سهم بخشی از شهروندان تهرانی، مرگ در تصادف شده است. بهدلیل ضعف سرویسهای حملونقل عمومی، روزانه تعداد قابلتوجهی خودرو در سطح شهر با سرنشینانی تنها به حرکت درمیآیند که این خودروها علاوه بر اینکه میزان ترافیک و تصادف را افزایش میدهند، افزایش آلودگی هوا و هدررفت انرژی را نیز بههمراه دارند.
در این میان پرداختن به مسأله زلزله و قرار گرفتن بخش قابلتوجهی از شهر تهران روی گسلهای فعال و نیمهفعال نیز جای بحث و بررسی دارد. لابد هشدارهای کارشناسان زمینشناسی و زلزلهشناسی در این مورد را تاکنون شنیدهایم و همچنان بیتوجه از کنار آن گذر کردهایم.
اگر بخواهیم عوامل دیگر را نیز بررسی و در بیان این عوامل شرح و تفسیر نیز ارایه کنیم، باید صفحات متعددی از عوامل منجر به مرگ و تهدیدکننده در تهران بگوییم. نگاهی اجمالی به آنچه تاکنون گفته شد، نمایانگر آن است که تجمیع امکانات در شهر تهران و تمرکز امکانات در پایتخت نهتنها موجب بهبود وضع در این شهر نشده بلکه امکان زندگی کردن در این شهر را با خطر مواجه کرده است.
خطراتی که قیمتی معادل جان انسانها دارند.
تمرکز امکانات تهران نهتنها موجب افزایش مخاطرات زندگی برای شهروندان تهرانی شده، بلکه توسعهنیافتگی و بیتوجهی به سایر نقاط کشور را بههمراه داشته است. اصفهان از کمبود آب رنج میبرد. اهواز و دیگر شهرهای غربی دچار آلودگی هوای شدید هستند. شمالغربی کشور بر اثر خشکشدن دریاچه ارومیه در معرض تهدید جدی قرار گرفته است.
شهرهای شمالی بهدلیل رشد بیرویه استفاده از منابع و برداشت جنگلها با مخاطرات جدی روبهرو هستند. استان مرکزی به دلیل کارخانههای صنعتی متعدد با آلودگی هوا مواجه است.
در وضع موجود امکانات رفاهی (شامل مراکز درمانی، بهداشتی، تفریحی، ورزشی و...) به همراه موقعیتهای شغلی و اقتصادی در تهران بهعنوان پایتخت در درجه اول و در برخی از کلانشهرهای دیگر تجمیع شده و سایر نقاط از این امکانات محروم شدهاند.
بهدلیل تمرکز بنگاههای اقتصادی و حجم معاملات اقتصادی در این شهرهای بزرگ سرمایهگذاری در شهرهای کوچکتر تعطیل شده است. رشد نامتوازن کشور نهتنها نابرابریهای اقتصادی بهوجود آورده است بلکه زندگی انسانها در همه نقاط را با مشکل مواجه و در شهرهای بزرگ، آلودگیها و مشکلات شهرنشینی، محیطزیست شهری را تخریب کرده است و در نقاط حاشیهای بیتوجهی باعث بروز مشکلات شده که برای مثال بیتوجهی به کشاورزی موجب هدررفت مقادیر قابلتوجهی آب در کشاورزی شده است.
اگر توجه دولت به همه نقاط برابر بود و اگر تا این حد در طبیعت دستکاری نمیشد، بحران آب کمتر از وضع کنونی بود.
قرار گرفتن در موقعیت کنونی و مفروض داشتن این نکته که برخی از تغییرات انجام شده قابل بازگشت نیست، لزوم توجه به تغییر در رویههای موجود و پیش گرفتن طرحی نو را نمایان میکند. در کنار اینکه دولت باید در برنامهریزیهای خود تلاش کند، دنبال توسعهپایدار و متوازن باشد تا هم از تخریب محیطزیست جلوگیری کند و هم موجب محرومیت نشود، فعالان اجتماعی- فرهنگی و شهروندان نیز باید به شهروندیسبز یا زندگی همراه با طبیعت بیندیشند و تلاش کنند تا سر حد امکان از آسیبرساندن به طبیعت جلوگیری کنند.
شهروندیسبز یا همان شهروندیاکولوژیک، تعهدات جدیدی را برای انسانها بههمراه خواهد داشت
. تعهد نسبت به حیوانات، تعهد نسبت به نسلهای آینده بشر و حفظ انسجام محیط طبیعی ازجمله این تعهدات است. (ساتن، ١٣٩٢) درمورد این نوع از شهروندی و مختصات آن در جامعه ما با توجه به تعهداتی که برای آن در نظر گرفته میشود، باید پژوهش انجام شود و صاحبنظران در این مورد اظهارنظر کنند.
*ساتن، فیلیپ دبلیو (١٣٩٢). درآمدی بر جامعهشناسی محیطزیست؛ ترجمه صادق صالحی. تهران، انتشارات سمت