آسیبپذیری لوایح ضد برجامی با انتخاب روحانی
در روزنامه شرق میخوانیم: دونالد ترامپ پس از تأیید پایبندی ایران به «برجام» در ماه گذشته، سرانجام تعلیق تحریمهای هستهای را برای یک دوره دیگر تمدید کرد. این اقدام او حاوی چند پیام و تأثیر مهم سیاسی است:
اول اینکه این اقدام از سوی افراطیترین، ضدایرانیترین و ضدبرجامترین قشر صحنه سیاسی آمریکا صورت گرفته است. این همان قشری است که بسیاری از تحلیلگران انتظار داشتند در نخستین ماههای صدارت خود، برجام را لغو یا در عمل بیاثر کند.
حال، تأیید پایبندی ایران به برجام و تعلیق تحریمها از سوی این جریان تا حدود زیادی به برچیدهشدن «موانع روانی» علیه ایران و اطمینانبخشی به سرمایهگذاران اروپایی کمک خواهد کرد.
از این پس، کارشناسان «ریسکسنجی» در بنگاههای اقتصادی، بانکها و شرکتهای بزرگ قطعا این اقدام دولت ترامپ را در محاسبات و توصیهنامههای خود - به عنوان یک فاکتور مثبت- لحاظ خواهند کرد. به عبارت دیگر، این اقدام- بهویژه پس از تأیید فروش بویینگ به ایران از سوی همین دولت - به شکستن فضای روانی سرمایهگذاری و کاستن «هزینه حیثیتی» کار با ایران کمک خواهد کرد.
دوم اینکه از این پس برای دولت ترامپ - و برای بسیاری از تندروهای صحنه سیاسی آمریکا - بسیار دشوار خواهد بود که «برجام» را، مانند گذشته، مخل امنیت ملی ایالات متحده و تهدیدی برای صلح جهانی بخوانند. اگر «برجام» واقعا مخل امنیت ملی و صلح جهانی بود، تأیید آن و تعلیق تحریمها به دلیل اجرای صحیح آن از سوی ایران، برای رئیسجمهور آمریکا هیج توجیه مصلحتی و عقلانی نداشت. در نتیجه، از این پس - از لحاظ سیاسی و حقوقی - بسیار دشوار خواهد بود که دولت ترامپ، با استناد به اختیارات اضطراری ریاستجمهوری، «برجام» را به دلیل اخلال در امنیت ملی لغو یا بیاثر کند. به بیان دیگر، هرگونه کارشکنی ترامپ در روند اجرای برجام از این پس یک اقدام صرفا «سیاسی» و بعضا غیرضروری تلقی خواهد شد.
سوم اینکه از این به بعد، طیف معتدل دموکراتها، بازیگران معقول و حامیان برجام در کنگره میتوانند با استناد به این اقدام دولت ترامپ، از طرح و تصویب لوایح افراطی و ضدایرانی جلوگیری کنند و در برابر برنامههای جریانهای افراطی مقاومت مؤثرتری نشان دهند. طبیعتا، از این پس، طرحها و لوایح ضدبرجامی که با توجیه «امنیت ملی» در دستور کار قرار میگیرد هم آسیبپذیرتر هستند و هم از منظر افکار عمومی از وزن و اعتبار کمتری برخوردار خواهند بود.
چهارم اینکه این اقدام دولت ترامپ جایگاه، شأن بینالمللی و قدرت تبلیغاتی ایران را ناخودآگاه ارتقا خواهد بخشید. پیش از این، دونالد ترامپ علنا «برجام» را یک قرارداد «یکطرفه» به نفع ایران و «بدترین توافق» ممکن خوانده بود. حال، پذیرش این قرارداد بد «یکطرفه» از جانب او - که همراه با کنگره جمهوریخواه، خود را سرسختترین مخالف توافق هستهای خوانده بود - نشانگر قدرت تأثیرگذاری ایران و قابلیت تهران به تحمیل یک معاهده بینالمللی به ایالات متحده است.
پنجم اینکه این اقدام ترامپ برای دولتها و بازیگران متخاصم منطقه - مانند عربستان سعودی، اسرائیل و لابیهایشان - حاوی این پیام دلسردکننده است که حتی سرسختترین و ضدایرانیترین جریان سیاسی در واشنگتن به آسانی قادر به برهمزدن توافق هستهای با ایران نخواهد بود.
به عبارت دیگر، این اقدام ترامپ موجب خواهد شد دولتهای متخاصم منطقه، چنانچه کماکان در مقابلهجویی با ایران اصرار بورزند، مجبور خواهند شد باجهای به مراتب سنگینتری به واشنگتن بپردازند.
از اینروست که برخی از لابیهای ضدایرانی در واشنگتن از هماکنون در پی تدوین استراتژیهای جدیدی برای کارشکنی در روند عادیسازی موقعیت ایران هستند. یکی از این استراتژیهای جدید عبارت از این است که دولت ترامپ را وادار کنند در ازای هر حرکت مثبت در راستای اجرای برجام (مانند تمدید تعلیق تحریمها) یک اقدام قهریه نیز خارج از چارچوب این قرارداد انجام دهد. البته این رویکرد پیشنهادی - که تحت عنوان راهبرد Waive and Slap مطرح شده است - از هماکنون با انتخاب مجدد دولت روحانی با موانع مشهودی مواجه شده است. پیام خانم موگرینی مبنی بر عزم اروپا در اجرای کامل برجام و تداوم همکاریهای دوجانبه با ایران حتی پیش از اعلام رسمی پیروزی حسن روحانی، شاهد اینمدعاست.