حمله به وزارت نفت در شرایط فعلی یک پرستیژ است
انتقادها به زنگنه به خصوص چند روز مانده به نشست اوپک را نشات گرفته از تحلیلهای نادرست افرادی میداند که اطلاعات ناقصی درباره وضعیت نفت و میزان فروش ایران دارند.
هادی حقشناس استاندار گلستان است. او اعتقاد دارد که باید هر تصمیمی چه سیاسی و چه فنی را در زمان و مکان خودش بررسی کرد.او انتقادها به زنگنه به خصوص چند روز مانده به نشست اوپک را نشات گرفته از تحلیلهای نادرست افرادی میداند که اطلاعات ناقصی درباره وضعیت نفت و میزان فروش ایران دارند.
به گزارش تین نیوز به نقل از اعتماد، حقشناس بر این موضع تاکید دارد که در شرایط فعلی که فضا برای انتقاد باز است، افراد انتقاد را به مثابه پرستیژ در نظر گرفتهاند و تا میتوانند میتازند در صورتی که در دور قبلی تحریمها، حمایت و تابآوری در برابر تحریمها یک پرستیژ بود. از این منظر هر روز که میگذرد فشار روانی بر دوش وزیر نفت بیشتر میشود.
انتقادها از عملکرد بخشهای مختلف کشور به خصوص وزارت نفت در چند ماه اخیر کم نبوده است. علاقه وزیر به خام فروشی و عدم توجه به توسعه پتروپالایشگاهها در خارج از محورهای اصلی این انتقادها بوده است. آیا انتقاد از خامفروشی صحیح است؟
در ابتدا به این نکته اشاره میکنم که هر تصمیمی باید در زمان و مکان خودش مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. به عنوان مثال در زمان جنگ این احساس در کشور ایجاد شد که باید در تقویت بنیه دفاعی کشور به خودکفایی برسیم.
در سالهای بعد از جنگ نیز به این جمعبندی رسیدیم که در بحث موشکی با هیچ کشوری تعارفی نداریم و باید آن را تقویت کنیم. وقتی شهرهای کشور با موشک مورد هدف قرار گرفتند، وظیفه خود دانستیم که در راه تقویت نیروی دفاعی کشور گامبرداریم و تا امروز این موضوع را بسیار جدی پیگیری کردیم.
البته نهتنها در طرحهای دفاعی بلکه در طرحهای دیگر نیز خودکفایی را به عنوان یک هدف مدنظر قرار دادیم. در مقاطعی به دلیل به خطر افتادن امنیت غذایی، طرح خودکفایی گندم مطرح شد و به این جمعبندی رسیدیم که باید در تولید این ماده مهم، خودکفا باشیم.
اگر در مقاطعی نفت خام یا گاز میفروختیم، زمینه برای استفاده از فرآوردههای نفتی بنا به دلایلی مطرح نبود. اما در دور اول تحریمها که بنزین نیز در لیست کالاهای سیاه قرار گرفت، پالایشگاه نفت ستاره خلیج فارس ساخته شد تا مبدایی برای خودکفایی در بنزین و اکثر فرآوردههای نفتی باشد. بنابراین خام فروشی نیز تا قبل از تحریم سال 90 به عنوان یک هدف برای کشور مطرح بود و دلیلی برای تغییر سیاستهای نفتی دیده نمیشد.
برخی معتقدند با توجه به تحریم نفت خام میتوان از فرآوردههای آن برای جایگزین کردن درآمدهایش استفاده کرد. آیا این مهم محقق میشود؟
در شرایطی که نفت خام تحریم است، فرآوردههای آن نیز تحریم است و نمیتوانند به خوبی به فروش رسند. اما این بدان معنی نیست که عملکرد وزارت نفت و توجه به فرآوردههای نفتی کم است. سال گذشته بخش عمدهای از صادرات 44 میلیارد دلاری غیر نفتی، مختص به محصولات پتروشیمی بود. پارس جنوبی شاه بیت عملکرد آقای زنگنه است.
قبل از دولت نهم و دهم، برداشت از این میدان مساوی و با سهم 50 درصد بود. بعد از آن قطر جلو افتاد. با روی کار آمدن جناب زنگنه در دولت یازدهم، برداشت بیشتر از این مخزن مشترک گازی در دستور کار قرار گرفت و به سهم 50 درصد رسیدیم.
اگر باور به محصولات پتروشیمی و افزایش تولید در زنگنه وجود نداشت اقدام به بهرهبرداری همه 28 فاز پارس جنوبی نمیکرد. خام فروشی در نفت خام در یک مقطع زمانی و به دلایلی که قبلتر ذکر شد، انجام میگرفت. امروز تولید محصولات پتروشیمی به میزانی رسیده که علاوه بر تامین نیازهای داخل، به خارج از مرزها نیز صادر میشود.
لذا به اعتقاد بنده این انتقاد که زنگنه علاقه خاصی به خام فروشی دارد، اتهامی است که با توجه به راهاندازی پالایشگاههای پتروشیمی و بهرهبرداری از فازهای پارس جنوبی، نمیتواند مبنای فنی و علمی داشته باشد.
با وجود اهمیت منافع مشترک در کشورهای دیگر چرا تاکنون نسبت به مشارکت یا سرمایهگذاری در یک طرح پتروشیمی در خارج از کشور اقدامی صورت نگرفته است؟
منابع داخلی کفاف هزینههای زیرساختی کشور را نمیدهد، در این شرایط چگونه میتوان برای سرمایهگذاری به خارج از کشور رفت. حدود 700-600 هزار میلیارد تومان منابع مالی نیاز داریم تا پروژههای عمرانی و زیرساختی نیمهتمام کشور به اتمام برسد. از سویی دیگر منابع کافی برای راهاندازی واحدهای پتروشیمی جدید یا توسعه واحدهای قبلی وجود ندارد.
در این شرایط چگونه میتوان منابع را به خارج منتقل و روی پروژهها سرمایهگذاری کرد.از سویی دیگر سیاستهای کشور همواره جذب سرمایهگذار خارجی بوده است. بنابراین اگر قرار است فعالیتی صورت بگیرد باید در جهت حضور سرمایهگذاران خارجی باشد.
مشکل منابع آنقدر جدی است که دولت به دلیل کمبود اعتبارات پروژههای نیمه تمام خود را یا رها کرده یا درصدد واگذاری به بخش خصوصی است، با منابع اندکی که داریم چگونه در خارج از کشور سرمایهگذاری کنیم؟سرمایهگذاری در حوزه توسعه پتروپالایشگاهها در خارج را کشورهایی مانند عربستان انجام میدهند که روزی نزدیک به 700 میلیون دلار درآمد ارزی دارند و هیچ گونه هزینههای زیرساختی نیز انجام نمیدهند.
ایران که در پسابرجام 2.5 میلیون بشکه نفت میفروخت و در دوران فعلی تحریمها، میزان دقیق فروشش مشخص نیست و هزینههای زیرساختی بسیاری نیز دارد، چگونه میتواند منابع اندکش را در کشورهای دیگر سرمایهگذاری کند؟ در شرایطی میتوان این مهم را تحقق بخشید که خارجیها علاقهمند به مشارکت با ایران در ساخت پالایشگاهها باشند که آن هم فضا و شرایط خاص خودش را میطلبد.
مشکل ایران، علاوه بر فروش نفت، ردیابی تراکنشهای مالی است. به دلیل تحریمها درآمدهای فروش نفت با تاخیر به کشور واریز میشود، با ادامه این روند نمیتوان پولی برای سرمایهگذاری در کشور به دست آورد چه رسد به اینکه در کشورهای دیگر سرمایهگذاری آن هم به اسم ایران شود.
به اعتقاد شما در شرایط فعلی چرا کشورهایی مانند روسیه و چین برای صنعت نفت ایران آنقدر مهم شدهاند در حالی که میتوان از تجارب شرکتهای اروپایی نیز استفاده کرد؟
نمی توان بر اروپاییها تاکید بیش از اندازه داشت چراکه به محض اینکه امریکا اقدام تازهای علیه ایران کند، اروپاییها اولین کشورهایی هستند که از ایران میروند. به نظر میرسد اروپاییها توان کمتری برای به نتیجه رساندن ایران در خواستهای نفتی دارند.
نمونهاش کانال مالی اینستکس است که هنوز اجرایی نشده است. با وجود گذشت بیش از یک سال از رونمایی این کانال، همچنان مبادلهای در آن انجام نشده به گونهای که اخطارهای ایران را نیز در پی داشته است.با این وجود چگونه میتوان برای فروش نفت بیشتر بر آنها تکیه کرد.
کندی و تاخیر در راهاندازی این کانال و عدم رغبتی که برای خرید نفت ایران دارند، باعث میشود که به سمت کشورهای دیگری برویم که مشتاقتر و به نوعی دست به نقدتر هستند. در خصوص پارس جنوبی به جای چین از کشورهای اروپایی بهره بردیم اما به محض شروع دور جدید تحریمها شرکتهای اروپایی ایران را ترک کردند. مشابه این اتفاق در خصوص خرید هواپیما نیز افتاد. در دوران پسا برجام قراردادهایی را با شرکتهای اروپایی و امریکایی امضا کردیم اما بعد از شروع دور جدید تحریمها، این قراردادها عملی نشدند.
باید به این نکته توجه کرد که ایران تحریم است و هر کشوری که از ما نفت بخرد نیز تحریم میشود. بدین گونه نیست که کشورهای زیادی خواهان خرید نفت ایران شوند، و ما حق انتخابهای گستردهای داشته باشیم.
چرا در شرایط فعلی هجمههای بسیاری به خصوص از سوی افراد حامی دولت به وزارت نفت میشود؟
همیشه تحلیلهای ناقص نشات گرفته از اطلاعات ناقص است. اگر آدمها اطلاعات کاملی داشته باشند میتوانند تفسیرهای مناسبی نیز ارایه دهند. در دولت فعلی چند وزیر کلیدی داریم. این وزرای کلیدی نه در این دولت که در دولتهای قبلی نیز شایستگی و توانمندیهایشان به اثبات رسیده است. اگر این وزرای کلیدی از کابینه خارج شوند، وزن کابینه کاهش مییابد. لذا به نظر میرسد به دلیل عدم دسترسی به اطلاعات چنین تحلیلهای غیرواقعبینانه ارایه میشود. امید است در شرایطی که کشور نیاز به آرامش درونی دارد، هجمهها کمتر شود تا کار وزیر در اوپک آسانتر شود.
وزارت نفت در دوران تحریمهای اول در سالهای 90 و 91 به این شدت مورد حمله قرار نمیگرفت. چرا در این سالها بحث خام فروشی و توسعه پتروپالایشگاهها طرح میشود؟
در دولتهای قبلی به دلیل اینکه تحریمها تازگی داشت، حمایتهای همهجانبه وجود داشت و به نوعی یک پرستیژ محسوب میشد. اما در این شرایط و به دلیل اینکه آقای زنگنه اعلام کردند که به هیچوجه اسرار فروش نفت را لو نمیدهند، افراد اطلاعات ندارند و به هر شکلی که میتوانند، حمله و انتقاد میکنند. به بیان دیگر انتقاد را یک پرستیژ میبینند .
هدف این فشارها که گفته میشود توسط دولت درسایه است، کنار گذاشتن وزیر است؟
اگر امثال زنگنه از دولت خارج شوند قطعا هزینهبر خواهد بود به خصوص ایشان که یک وزیر پاک از منظر مالی است. زنگنه وزنهای در دولت، صنعت و در اوپک است. جای زنگنه را نمیتوان به این راحتی پر کرد. البته به این معنا نیست که زنگنه تا ابد وزیر بماند، دیر یا زود باید جای زنگنه شخص دیگری وزیر شود. بحث در شرایط فعلی و تحریمها است.