در هر شرایطی نفت را باید فروخت
نوع نگاه سیاستگذاران به نفت است که میتواند آن را به طلای سیاه یا بلای سیاه تبدیل کند.
نرسی قربان، کارشناس انرژی معتقد است نوع نگاه سیاستگذاران به نفت است که میتواند آن را به طلای سیاه یا بلای سیاه تبدیل کند.
به عقیده او نفت در کشور به عنوان کالایی مصرفی مورد استفاده قرار میگیرد در حالی که در برخی کشورها، نفت به عنوان کالایی سرمایهای در جهت پیشبرد مقاصد مختلفی همچون توسعه مورد استفاده قرار میگیرد.
آنچه باید در مورد نفت به آن اشاره کرد، این است که ماهیت این کالا ممکن است به گونهای باشد که هم بلا شود و هم طلا. مشروح گفتوگو با نرسی قربان را در ادامه میخوانید.
وابستگی بودجه و بهطور کلی اقتصاد کشور به نفت چه در زمان وفور منابع نفتی و چه در زمان تحریم، محل اختلاف بوده است. در زمانی که قیمت نفت بالا بود هرگونه صحبت مبنی بر کاهش وابستگی به نفت به دست فراموشی سپرده و برای مدتی از تیتر خبرها نیز حذف میشد. اما درست در زمانی که کشور با انواع تحریمها مواجه شده و فروش نفت به سختی صورت میگیرد، مجددا موضوع کاهش وابستگی به نفت سر تیتر اخبار اقتصادی و سیاسی کشور میشود. نفت در ایران بلاست یا طلا؟
وابستگی بودجه به نفت چه در زمان تحریم و چه در دوران وفور درآمدهای نفتی وجود داشته و همانطور که عنوان کردید، فقط زمانی از تیتر خبرها حذف شده و زمان دیگری دوباره به سر تیتر اخبار بازمیگردد. اما آنچه در تمام این سالها مشخص است و تغییری نکرده، وابستگی اقتصاد کشور به نفت است.
وابستگی که میتواند سر منشا نوسانها در اقتصاد را ایجاد کند. اگر بخواهم سیر تاریخی وابستگی بودجه به نفت را عنوان کنم، حدود 60 سال میشود در واقع کاهش وابستگی به عایدیهای نفتی از زمان نخستوزیری دکتر مصدق به وجود آمد.
در تمام این 60 سال نفت نه به عنوان کالای سرمایهای برای پیشبرد مقاصد توسعهای که به عنوان یک منبع درآمدی مهم و عمده برای کشور بود که برای مخارج یومیه مورد استفاده قرار میگرفت. منابع حاصل از فروش نفت باید برای سرمایهگذاریهای آینده به کار گرفته شوند نه برای مخارج روزمره دولت.
آیا همین دیدگاه درباره نفت است که باعث میشود بیشتر خامفروشی کنیم؟
خامفروشی مسالهای مختص به ایران نیست و بیشتر کشورهای صادرکننده نفت این مساله را دارند، زیرا راحتترین راه فروش نفت به صورت خام است. فرآوردههای نفتی در دو گروه فرآوردههای باارزش و کمتر ارزشمند قرار میگیرند. با پالایش نفت محصولات ارزشمندی از قبیل بنزین، گازوییل و... ایجاد میشود که البته تقاضای زیادی نیز دارند.
از سوی دیگر نفت کوره نیز از فرآوردههایی است که کمتر میارزد ولی همراه پالایش نفت خام تولید میشوند که تقاضای کمتری برای صادرات آن وجود دارد. خامفروشی یا فرآورده فروشی موضوعاتی است که همواره بین اقتصاددان وجود داشته است. عدهای معتقد بودند که میتوان بخشی از نفت را فرآوری کرد تا مواد با ارزش آن را به قیمتهای بالاتری فروخت تا هم تنوع محصولی باشد و هم کمتر خامفروشی کنیم.
عده دیگری معتقد بودند چون تصفیه و پالایش نفت هزینهبر است، بهتر است نفت را به صورت خام صادر کرد و از عایدی آن سرمایهگذاری در امور زیربنایی و توسعهای ایجاد شود. البته که در شرایط فعلی نفت هم تصفیه و پالایش میشود، چرا که مصارف داخلی کشور مانند بنزین و گازوییل بالاست و این کار برای کاهش وابستگی به واردات خارجی انجام میشود.
در سالهای گذشته میزان تولید و صادرات ایران بالا بوده است و قبل از انقلاب غیر از یک سال که به مرز 6 میلیون رسید، میانگین تولید به بیش از 5 میلیون رسیده بود. ایران و ونزوئلا هر دو گرفتار تحریم هستند و ونزوئلا نیز چندی پیش با کودتایی نافرجام روبهرو بود با این حال 450 هزار بشکه نفت تنها به چین صادر میکند . چرا ایران با وجود ذخایر زیاد نفتی نتوانسته آنطور که باید در عرصههای جهانی نفت تاثیرگذار باشد؟
ما و ونزوئلا هر دو تحریم بانکی و نفتی داریم، به همین دلیل پتانسیل تاثیرگذاری بر بازارهای نفتی کم میشود. ونزوئلا بزرگترین ذخایر نفتی دنیا را دارد اما طبق برخی آمارها صادراتش به یک میلیون و 100 هزار بشکه رسیده است.
در مورد قسمتی که از تولید ایران قبل از انقلاب گفتید باید این نکته را خاطرنشان کنم که مصرف داخلی در آن سالها حدود 400-300 هزار بشکه در روز بود در حالی که در شرایط فعلی به یک میلیون و 800 هزار بشکه در روز رسیده است. در خصوص تولید هم باید گفت که ایران نسبت به 30 یا 40 سال گذشته، کمتر نفت تولید میکند و این کاملا منطقی است، چراکه بعد از مدتی میدانهای نفتی فرسوده میشوند و برای تولید بیشتر نیاز به تکنولوژی برتر و سرمایهگذاری زیاد است.
یکی از دلایلی که نمیتوان آن طور که باید از فرصت نعمت نفت استفاده کرد، مشکلات کشور در ایجاد رابطه موثر با سایر کشورهاست. به همین دلیل است که شرکتهای بینالمللی بزرگ در صنعت نفت و گاز ایران سرمایهگذاری نمیکنند و حاضر نیستند به کشور بیایند در نتیجه تولید کم میشود. البته که این موضوع ارتباطی با ذخایر نفتی ندارد.
همانطور که گفته شد، ونزوئلا بزرگترین ذخایر نفتی را دارد اما نمیتواند تولید کند حال آنکه آمریکا با یکسوم ذخایر نفت ایران، 4برابر کشور نفت تولید میکند. لازمه برخورداری از قدرت و نفوذ نفت در بازار استفاده از تکنولوژی برتر و جذب سرمایهگذاری برای توسعه است. این امر زمانی محقق میشود که اولا رابطه خوبی با دنیا داشته باشیم و دوما سیستم قانونگذاری در کشور به گونهای تغییر کند که امکان تسهیل جذب سرمایهگذاری خارجی در صنعت نفت به وجود آید.
در این صورت میلیاردها دلار سرمایه برای توسعه صنعت نفت و گاز به کشور میآید که میتوان امید به بهبود شرایط و بهرهبرداری از میدانهای نفت و گاز داشت. البته که ورود سرمایه خارجی به کشور در چند سال اخیر با مسائلی همچون تحریم مقارن شده که ضربهای به این صنعت زده است.
در سالهای اخیر انرژیهای جایگزین فراگیر شده که ممکن است در آینده استفاده از نفت به کمترین حد خود برسد. در این راستا دو دیدگاه وجود دارد، برخی معتقدند که باید نفت را تا جایی که میتوان تولید و صادر کرد که در این صورت ممکن است زود تمام شود و برخی دیگر هم به نفت به عنوان منبعی میان نسلی میپردازند و معتقدند که باید آن را برای استفاده از نسل آینده نگه داشت و صادر نکرد.
انرژیهای جایگزین باعث میشود که به استخراج نفت مبادرت کنیم چون ممکن است انرژیهای جایگزین در آینده ارزانتر از نفت تولید شوند. در سالهای آینده ما با قله تقاضا برای نفت مواجه خواهیم شد که از آن تاریخ به بعد تقاضا برای نفت افزایش پیدا نمیکند بلکه کاهش مییابد؛ اما واقعیت این است که نفت همچنان مورد استفاده قرار میگیرد مگر اینکه انقلابی در صنعت انرژیهای تجدیدپذیر ایجاد شود و تکنولوژیای روی کار آید که جایگزین نفت شود. اما نکته بعد در خصوص میزان تولید و ذخایر نفت کشور است.
ذخایر ایران حدود 150 میلیارد بشکه نفت است. حتی اگر در روز 6 میلیون بشکه نفت نیز تولید شود، به میزان ذخایر آسیبی وارد نمیشود. از سوی دیگر عدم تولید در زمان حال به بهانه استفاده از آن برای نسلهای آینده ممکن است محقق نشود.
بنابراین باید برای سرمایهگذاری در زیرساختها نفت بیشتری فروخت. در واقع مزیت تولید حداکثری در ورود عایدیها به کشور برای سرمایهگذاری در توسعه صنعت نفت و گاز و سایر صنایع است. البته این امر زمانی محقق میشود که به نفت به عنوان کالای سرمایهای و نه کالایی برای رتق و فتق امور بنگریم تا در سایه آن جوانان بتوانند اشتغال داشته باشند و به نفع مردم بوده و به رفاهشان در بلندمدت افزوده شود.
نفت در ایران بلاست یا طلا؟
نفت هم کالایی است مانند کالاهای دیگر که با سیاستگذاریهای مختلف میتوان بهترین استفادهها را از آن کرد یا آن را هدر داد. نفت در تاریخ ایران با سیاست عجین شده در نتیجه مورد توجه همه سیاستمداران چه داخلی و چه خارجی است. تفاوت دیدگاهها به نفت در کشورهای مختلف، تفاوت در برخوردشان با این نعمت است.
نفت در برخی کشورها کالای سرمایهای است حال آنکه در برخی دیگر از کشورها کالایی مصرفی به حساب میآید. درآمدهای نفتی باید صرف سرمایهگذاریهای بیشتر در جهت بهبود اوضاع و رفاه مردم شود نه اینکه در بودجه به عنوان یکی از منابع مهم درآمدی مورد استفاده قرار گیرد.