۵ فایده «مترو» برای توسعه پایدار
وجود پنج فایده و مزیت توسعه مترو سبب شده این مد حملونقلی بهعنوان یکی از زیربناهای تحقق توسعه پایدار شهری مورد توجه برنامهریزان شهری قرار گیرد.
وجود پنج فایده و مزیت توسعه مترو سبب شده این مد حملونقلی بهعنوان یکی از زیربناهای تحقق توسعه پایدار شهری مورد توجه برنامهریزان شهری قرار گیرد. با این حال محدودیتهای اقتصادی دست مدیران شهری را برای سرعت بخشیدن به توسعه این سیستم حملونقل عمومی میبندد. سرمایهگذاری شهرها در حوزه حملونقل عمومی معمولا بین نیم تا ۲/ ۱ درصد از تولید ناخالص داخلی آن شهر است.
به گزارش تین نیوز به نقل از «دنیایاقتصاد»، در مطالعهای که توسط بابک راهنورد و فهیمه خسروجردی با موضوع «بررسی نقش توسعه خطوط مترو در توسعه پایدار کلانشهرها» انجام و بهصورت مقاله منتشر شده است، ضمن تبیین جایگاه حملونقل ریلی درون شهری در تحقق اهداف توسعه پایدار، سقف و کف مورد انتظار سرمایهگذاری کلانشهرها در بخش مترو براساس نسبتی از تولید ناخالص داخلی، پیشنهاد شده است.
گسترش روز افزون جمعیت کلانشهرها و موضوعاتی نظیر ناهنجاریهای بصری و زیستمحیطی، ترافیک و آلودگی هوا، مدیریت شهری را در این مسیر قرار میدهد که راهکارهای کارآمدی نظیر «توسعه پایدار» را اتخاذ کند. در کشورهای در حال توسعه همچون ایران بهدلیل نارسایی و کمبود سرمایهگذاری در امور زیربنایی جامعه، نیاز به سرمایهگذاری در بخش حملونقل به موازات توسعه اقتصادی، بیشتر احساس میشود.
بهطور کلی حملونقل معمولا یک دهم ارزش افزوده اکثر اقتصادها را بهصورت مستقیم شامل میشود و اگر بهطور غیرمستقیم به آن بنگریم، توسعه سیستمهای حملونقل جزو پایههای رشد اقتصادی بوده و نقش اساسی را در پروسههای توسعه ایفا میکند. در بین شیوههای حملونقلی، مترو عادلانه ترین سامانه حملونقل شهری به شمار میآید. صرف نظر از شرایط ویژه متروی تهران و دیگر کلانشهرهای کشور در حال حاضر که تحت تاثیر شیوع ویروس کرونا با ریزش شدید مسافر روبهرو شدهاند، بهطور کلی و در شرایط عادی، مترو یکی از پرکاربردترین وسایل حملونقل عمومی محسوب میشود؛ شبکهای که علاوهبر جابهجایی مسافر، پیش شرط توسعه پایدار در کلانشهرها نیز محسوب میشود.
توسعه پایدار به این معنا که رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی طوری صورت گیرد که سرمایههای زیستمحیطی و نیازهای توسعه را برای نسل بعد دچار نقصان نسازد، بهترین شکل توسعه است که برای تحقق آن لازم است مباحث اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زیستمحیطی بهطور همزمان مورد توجه قرار گیرد. به این ترتیب توسعه پایدار برنامههایی را بر میگزیند که از نظر زیستمحیطی و اجتماعی، نسبت به سایر الگوها برتری داشته باشد و در عین حال نباید مانعی در برابر رشد و توسعه ایجاد شود.
حملونقل ریلی بهعنوان پیش نیاز و زیربنای توسعه دارای نقش اساسی و کارآمد در باروری امکانات و استعدادهای بالقوه جوامع بوده که از طریق جابهجایی بار و مسافر، پیوند ناگسستنی بین عوامل مختلف رشد و توسعه را فراهم میکند و موجب برقراری تقویت هرچه سریعتر و گستردهتر بخشهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میشود و به این معنا حملونقل یکی از موثرترین شاخههای رشد اقتصادی به شمار میآید.
بین گسترش حملونقل و دستیابی به نرخ رشد اقتصادی بیشتر، رابطه مستقیم وجود دارد. رشد اقتصادی سالم در کلانشهرها نیازمند توجه به مساله حملونقل است که اثرات ساختاری آن طولانی مدت و پایدار خواهد بود. ایجاد بسترهای مناسب مانند مجتمعهای ایستگاهی و تشویق مردم به استفاده از سیستمهای حملونقل عمومی به ویژه مترو از جمله راههای توسعه اقتصادی کلانشهرهاست.
مترو برای تحقق اهداف توسعه پایدار دستکم پنج فایده مهم دارد. در وهله اول رواج استفاده از مترو به «کاهش هزینههای ناشی از تصادفات و استهلاک خودروها» میانجامد. یک حس عمومی پذیرفته شده غلط در جوامع در حال توسعه وجود دارد که سفر با ماشین ایمنتر است؛ در حالی که تصادفات جادهای یک علت اصلی مرگ و میر در این جوامع است. در شهرهایی که سیستم حملونقل عمومی به خوبی توسعه یافته آمار مرگ و میر نصف شهرهایی است که همه سفرها با خودرو انجام میشود.
فایده دوم مترو که در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار تلقی میشود، « صرفه جویی در مصرف سوختهای فسیلی» است. در حال حاضر بخش عمده انرژی مصرفی در حوزه حملونقل در دنیا از سوخت فسیلی تامین میشود که این موضوع در کشورهای در حال توسعه به مراتب شدیدتر است. این در حالی است که مترو به علت استفاده از انرژی الکتریکی از درصد آلودگی پایینی برخوردار است. در عین حال علاوهبر مزیت اقتصادی کاهش مصرف انرژیهای تجدیدناپذیر، شاهد کاهش انتشار آلایندهها در آسمان شهرها نیز خواهیم بود.
«صرفه جویی در وقت و کاهش زمان سفر» موهبت دیگری است که مترو به همراه دارد. از جمله آثار اقتصادی ترافیک شهری، اتلاف وقت شهروندان است که ایجاد یک سیستم مناسب حملونقل عمومی، این اتلاف را جبران میکند. از آنجا که وقت شهروندان باید صرف کار و تولید شود، دارای ارزش مالی است و کاهش اتلاف وقت، بازدهی تولید جامعه را افزایش میدهد. در تهران سالانه بین ۲۵ تا ۳۰ میلیون ساعت از اوقات شهروندان در ترافیک تلف میشود که البته این رقم مربوط به محاسبات چند سال گذشته بوده و با توجه به تغییر و تحولات سریع این کلانشهر، ممکن است افزایش یافته باشد.
فایده چهارمی که مترو برای تحقق توسعه پایدار دارد، از طریق «توسعه مجتمعهای ایستگاهی» محقق میشود. ماجرا از این قرار است که شهرهای توسعه یافته در تلاش هستند با برنامه ریزی دقیق، حجم جمعیت و برنامههای عمرانی شهرها را مشخص کنند. از آنجا که تثبیت جمعیت یک اصل مهم در شهرهای توسعه یافته به شمار میآید، موضوع آزادسازی فضاهای شهری نیز اهمیتی دو چندان مییابد. در واقع حجم جمعیت روز و شب هر شهر به منظور حفظ کیفیت زندگی باید از طریق برنامه ریزیهای شهری کنترل شود.
در این بین ساخت مجتمعهای ایستگاهی که به ارائه خدمات به مسافران میپردازد، میتواند زمینه ساز پاسخگویی به بخشی از نیازهای شهروندان در فضای زیرزمینی شهر باشد و این خود اولین قدم آزادسازی فضاهای شهری است. به این معنا مترو نه تنها جابهجایی مسافران در زیر زمین را میسر میکند، بلکه میتواند به برخی از نیازهای تفریحی، تفرجی و خرید شهروندان نیز در فضای زیرزمینی پاسخ دهد. این موضوع همچنین به ایجاد ساختارهای منظم شهری کمک میکند. در شهرهای پیشرفته جهان توسعه فضاهای شهری بر مبنای حملونقل صورت میگیرد و در این راستا ایجاد و توسعه مجتمعهای ایستگاهی مترو با کاربریهای مختلف در اطراف ایستگاهها نقش ویژهای دارد.
فایده پنجم مترو در پیوند با تحقق توسعه پایدار، «ایجاد دسترسی ساکنان حومه به مرکز شهر» است. در واقع از دیگر جنبههای مثبت توسعه سیستمهای ریلی بهویژه مترو، امکان انجام سفرهای درونشهری و ارتباط حومه با مرکز تهران با سرعت مناسب و تردد دقیق و ایمن با بالاترین فناوری ممکن است. تهران بزرگ به همراه شهرهای اقماری در ۱۰ سال آینده یکی از پرجمعیت ترین شهرهای جهان خواهد بود. با توجه به مرکزیت سیاسی و اقتصادی تهران، طبیعی است در اطراف این شهر سکونت سال به سال رونق بیشتری پیدا میکند و برای هدایت جمعیت به شهرهای اقماری لازم است اتصال به شهر مادر از طریق خطوط مترو برقرار شود. این اتصال در مورد برخی از شهرهای اقماری برقرار شده که هشتگرد از آن جمله است، اما شهرهای اقماری پرجمعیتی همچون پردیس همچنان از این موهبت محرومند.
در سال ۱۹۵۰ جمعیت زمین کمتر از ۳ میلیارد نفر بود که این میزان در سال ۲۰۰۰ به حدود ۶ میلیارد نفر رسید و برآوردها حاکی از رشد جمعیت تا نزدیک ۸ میلیارد نفر در سال ۲۰۳۰ است. طبیعی است با توجه به ظرفیت زیستی محدود کلانشهرها، بخش عمده این جمعیت در حومه شهرهای توسعه یافته سکونت خواهند یافت و چارهجویی برای حملونقل آنها یک دغدغه مهم دولتهای محلی و شهرداریهاست.
بد نیست بدانید در حالی که ظرفیت یک خط عبوری بزرگراهی در تهران ۱۸۰۰ وسیله نقلیه شخصی عموما تک سرنشین است، ظرفیت یک خط مترو ۶۰ هزار نفر در ساعت در یک جهت است. درواقع ظرفیت یک خط مترو برابر با بزرگراهی با ۳۳ خط عبوری است.با این اوصاف میزان سرمایهگذاری در توسعه مترو، در نسبتی با تولید ناخالص داخلی تخمین زده میشود. تولید ناخالص داخلی نشان از میزان توانایی اقتصادی هر شهر یا کشور دارد.
اتحادیه بینالمللی حملونقل عمومی اعلام کرده که در اروپا حدود نیم درصد از تولید ناخالص داخلی هر شهر به توسعه حملونقل عمومی آن شهر اختصاص پیدا میکند. این اتحادیه در عین حال تاکید کرده این میزان در مورد شهرهای در حال توسعه که در دهههای اخیر ایجاد ظرفیت حملونقلی کافی را در اولویت قرار دادهاند و در مراحل مقدماتی هستند، تا ۲/ ۱ درصد از تولید ناخالص داخلی قابل افزایش است.