◄ ناگفتههای جستجوی لاشه ATR از زبان سرگروه تیم نجات
سقوط هواپیما ATR شرکت آسمان که منجر به جانباختن تمام سرنشینان پرواز تهران-یاسوج شد، بعد از مدتها تلخی یک سانحه هوایی را به ایرانیان نشان داد. سقوط این هواپیما در ارتفاعات بالای رشتهکوه دنا اتفاق افتاد که موجب دشواریهای بسیار برای جستجو لاشه هواپیما و پیکر جانباختگان شد. خلبان سلطانی، سرگروه تیم جستجو این سانحه میگوید به دلیل مشکلات جوی و کوهستانی بودن منطقه اگر روز سوم هواپیما را پیدا نمیکردیم، ممکن بود تا اواسط فصل بهار پیدا نشود.
سقوط هواپیما ATR شرکت آسمان که منجر به جانباختن تمام سرنشینان پرواز تهران-یاسوج شد، بعد از مدتها تلخی یک سانحه هوایی را به ایرانیان نشان داد. سقوط این هواپیما در ارتفاعات بالای رشتهکوه دنا اتفاق افتاد که موجب دشواریهای بسیار برای جستجو لاشه هواپیما و پیکر جانباختگان شد. خلبان سلطانی، سرگروه تیم جستجو این سانحه میگوید به دلیل مشکلات جوی و کوهستانی بودن منطقه اگر روز سوم هواپیما را پیدا نمیکردیم، ممکن بود تا اواسط فصل بهار پیدا نشود.
غلامرضا سلطانی، متولد 1351 شیراز، خلبان سازمان هواپیمایی، امدادگر، مدرس و مؤلف کتاب امداد و نجات سرگروه تیمی است که لاشه هواپیمای سانحهدیده را در سومین روز عملیات جستوجو در رشتهکوه دنا پیداکرده است.
او درباره این سانحه میگوید: یکشنبه 29 بهمن ساعت 10:15 از تماس مدیر ایمنی فرودگاههای استان فارس متوجه شدم که یک هواپیمای مسافربری ATR شرکت آسمان دقایقی پیش بدون اخطار قبلی از صفحه رادار محوشده است و به تماسهای مکرر برجهای مراقبت تهران، اصفهان، یاسوج و شیراز پاسخ نمیدهد. پسازاین تماس، به بالگرد نهاجا و اورژانس هوایی استان فارس و هوانیروز سپاه در همان دقایق اولیه اعلام آمادهباش شد و متوجه شدیم یک هواپیمای یاک 12 که برای جستوجوی هوایی مناسب است، مشغول پرواز آموزشی است. به پیشنهاد من و با موافقت دیسپچ نهسا (نیروی هوافضای سپاه پاسداران) و اعلام برج مراقبت شیراز این هواپیما در ارتفاع پایین به محدوده آن منطقه نزدیک شد اما اعلام کرد به علت بارش برف و باران قادر به ادامه پرواز نیست و به فرودگاه شیراز بازگشت.
سلطانی افزود: بعدازاین اتفاق ساعت 11 با تجهیزات و خودروی نجات خدمه و یکی از امدادگران هوایی از شیراز بهقصد منطقه پادنا حرکت کردیم. در طول مسیر یک تیم حرفهای امداد کوهستان از هوانیروز سپاه به ما پیوست. چون طرح عملیاتی ما این بود که از رشتهکوهها دور نشویم، مجبور بودیم از مسیرهای فرعی، بیراهه و صعبالعبور که اغلب در وضع بارندگی باران و برف و مهگرفتگی قرار داشت، عبور کنیم. از تمام افراد محلی در خصوص نشانههای سقوط پرسوجو کردیم. یک تیم جستوجو از هلالاحمر اصفهان را دیدیم که در مسیرهای روستایی گمشده بودند، آنها نیز به ما پیوستند. پسازآن تماسهایی با برج مراقبت شیراز داشتم و با مشورت دوستان امدادگر یکبار دیگر نقشههای هوایی را بررسی کردیم و به منطقه پادنا رسیدیم ولی امکان جستوجو یا جلوتر رفتن وجود نداشت.
سرگروه تیم نجات در سانحه سقوط ATR تأکید کرد: 90 درصد از محل سقوط هواپیما اطمینان داشتیم، اما این سانحه سقوط نبود بلکه اصابت بوده است؛ مانند سانحه کوهستان سیرک کرمان یا سفیدکوه خرمآباد؛ اما نکتهای که در این سانحه متفاوت بود، ارتفاع کوه بود. محل این حادثه حدود هزار متر از سوانحی که نام بردم بالاتر بوده است. بعد از یک ساعت و نیم جستوجو سوخت ما رو به اتمام بود. در همین لحظه شنیدم کاپیتان سهیلی، یکی از اعضای تیم امداد گفت این چیه بچهها؟ با دوربین نگاه کردم؛ خودش بود ولی باید پایینتر میرفتیم تقریباً تا بیستمتری بالای هواپیما پایین رفتیم. کامل تکهتکه شده بود.
او ادامه داد: باید برای ادامه عملیات هماهنگیهایی انجام میشد که به بخشداری روستای بیده رسیدیم. جمعیت بسیار زیادی از مردم محلی در آنجا جمع شده بودند و بهسختی میشد وارد ساختمان شد. اعضای ستاد مدیریت بحران و رسانهها هم داخل ساختمان بودند. همه نگران و مضطرب بودند و از سوی دیگر، شایعات رو به افزایش بود. این شایعات حتی از برخی مسئولان و رسانهها شنیده میشد. شایعاتی همچون تماس مسافران هواپیما و اینکه زنده هستند و ... البته وجود شایعه در زمان بحران امری عادی است ولی اگر برخی از مسئولان به آن دامن بزنند جای تعجب است. بهطور مثال در اواخر شب و پایان جلسه مدیریت بحران، دو نفر از سازمان هواپیمایی کشوری وارد اتاق شدند و گفتند «چون ELT رادیو فرستنده اضطراری این هواپیما پیامی ارسال نکرده است پس یکجایی در ارتفاعات فرود آمدهاند و احتمال سالم ماندن آنها وجود دارد.»
سلطانی درباره مشکلات این عملیات میگوید: متأسفانه در شب اول این عملیات، برخی مسئولان هرچند با دلسوزی تلاشهایی میکردند اما این زحمات غیر کارشناسانه بود و اغلب آنها مثل این بود که میخواهند یک مانور را طراحی کنند حتی چند نفر از این افراد نمیدانستند چه مشکل بزرگی پیشآمده است. یکی از آقایان چند بار گفت «همه منطقه را ترک کنند، خودمان مشکل را حلوفصل میکنیم»، این فرد تصور میکرد با این نوع حوادث میتواند اداری برخورد کند. این افراد بیشترین تمرکز خود را متوجه رسانهها میکردند. صبح روز دوم وقتی مردم جلوی بخشداری اعتراض میکردند این فرد تازه متوجه ابعاد ماجرا شد.
سرگروه تیم نجات در سانحه سقوط ATR درباره شروع عملیات گفت: نیروی انتظامی قبل از طلوع خورشید اولین نهادی بود که در منطقه پایکار آمد. بعدازآن تیمهای مجهز هلالاحمر و گروههایی از سپاه و بسیج وارد شدند. تیم ما مکان «هلی پدها» را آماده کرد و چند دودزای دستی قرمز و تعدادی لاستیک را هم آماده کردیم، تکتک بالگردها را هدایت میکردیم. اولین بالگردی که وارد منطقه شد یک «اکوریل» بود که در اجاره اورژانس یاسوج قرار داشت. آن بالگرد به سمت کوهستان رفت ولی به علت مه غلیظ منطقه را ترک کرد. ساعتی بعد بالگرد 214 هوانیروز از سوی اورژانس اصفهان وارد شد و پس از سوختگیری عملیات جستوجو را شروع کرد؛ اما مشکلاتی حین کار وجود داشت.
او ادامه داد: یکی از مشکلاتی که وجود داشت شمار زیاد مسئولان مختلف بود که برخی تخصصی در این امور نداشتند، از سوی دیگر، خلبانها و دیگر امدادگران نیز در برابر دستورهای متفاوت اشخاص کارنابلد گیج میشدند. یک بالگرد «اکو ریل» دیگر از یاسوج آمد ولی بعد از پیاده کردن چند مسئول و سوار کردن چند خبرنگار محلی منطقه را ترک کرد. ساعت 10 صبح روز دوم بالگرد هلالاحمر که یک بالگرد «میل 171» و برای این نوع پروازها بسیار مناسب بود از شیراز به محل رسید. پس از توجیه خلبان نسبت به منطقه چند جستوجوگر ماهر از هلالاحمر اصفهان با تجهیزات سوار بالگرد شدند. به این تیم خیلی امید بود چون همهچیز آماده نتیجه گرفتن بود حتی ابرهای منطقه هم دقایقی کنار رفتند و دید پرواز مناسب بود. بالگرد بعد از بلند شدن و حرکت به سمت کوهستان عملیات جستوجوی خود را شروع کرد اما باکمال تعجب مجدداً بازگشت و پس از فرود خاموش کرد. وقتی علت را از خلبان جویا شدیم گفت یکی از مسئولان استان دستور بازگشت داد و گفته همه دستورها باید از سوی او صادر شود.
سلطانی ادامه داد: بهشدت ناراحت شدیم چون ما وقت برای این دستورهای غیر کارشناسی را نداشتیم. این ماجرا ساعتی ادامه داشت که رئیس سازمان امداد و نجات کشور وارد منطقه شد و این نابسامانی مدیریتی را برطرف کرد. بالگرد «میل 171» هلالاحمر سوختگیری کرد و پس از توجیه نفرات و خلبان خواست استارت پرواز را بزند که وزیر راه و هیأت همراه و خبرنگاران وارد منطقه شدند و تنها بالگرد مناسب عملیات جستوجو را با خود بردند. به بالگردهای دیگر امیدی نبود چون توانایی پرواز در آن منطقه را نداشتند. استاندار و تعدادی از خبرنگاران هم با بالگردهای 214 جابهجا شدند، بالگردی که وزیر و هیأت همراه را با خود برده بود خیلی آرام و بااحتیاط مضاعف فرود آمد. خوشحال شدیم و نفرات تخصصی جستوجوگر دوباره آماده شدند ولی هجوم خبرنگاران و مردم معترض و بستگان مسافران مانع عملیات ایمن شده بود. متأسفانه کسی گوش نمیداد و همه سعی داشتند یا به وزیر نزدیک و یا سوار بالگرد شوند. تعدادی هم مشغول عکس سلفی با بالگرد شدند. کار از دست پلیس خارجشده بود و هرلحظه احتمال برخورد پروانه دم به سر یک نفر یا برخورد ماشینها به بالگردها وجود داشت. امدادگران کلافه شده بودند و خیلی سعی داشتند عملیات جستوجو ادامه یابد اما هر ساعت یک مشکل و بینظمی جدیدی پدید میآمد. این نابسامانی تا عصر ادامه داشت. دو بالگرد 214 دیگر از هلالاحمر و هوانیروز اصفهان همعصر همان روز رسیدند اما دیگر زمانی برای عملیات باقی نبود. با دوستانم یکبار دیگر آخرین مطالب را مرور کردیم. میدانستیم اگر روز سوم را هم مثل روز دوم از دست بدهیم به علت بارش برفی که در یک هفته آینده خواهد آمد و روی اجساد و بدنه هواپیما را میپوشاند تا اواسط فصل بهار نمیتوانیم آنها را پیدا کنیم. پس برنامه خاصی را طراحی کردیم که در دو مرحله انجام میشد. پسازآن به فرمانده عملیات هوایی نیروی هوایی سپاه تماس گرفتم و پس ارائه گزارشی از شرح مشکلات و مسائل منطقه، راهحل پیشنهادی را گفتم که با آن موافقت شد و اعلام کردند که صبح روز بعد بالگرد مناسب به سمت ما حرکت میکند.
او با انتقاد از هجوم افراد عادی و غیر کارشناس به منطقه گفت: سهشنبه با توجه به تعطیلی شهادت حضرت زهرا جمعیت بسیار زیادتری به منطقه آمده بودند. انبوه خانوادههای داغدار همه جای کوهپایه و دشت حضور داشتند. از طرفی بازار شایعات مختلف بسیار داغ بود. بیتدبیری برخی از مسئولان بیشتر هم شده بود؛ مثلاً اعلام کردند امروز تا اطلاع ثانوی هیچ بالگردی اجازه پرواز جستوجو در کوهستان را ندارد زیرا هواپیماهای جنگنده باید از منطقه عکسبرداری کنند. مگر ما چند ساعت دیگر وقت داشتیم؟ آن افرادی که این طرحها را میدادند آیا میدانستند از چند ساعت دیگر به مدت یک هفته برف میبارد و تمام لاشه هواپیما را میپوشاند؟ درحالیکه خانوادههایی که چند روز در این کوه و بیابان سرد چشم به کوه و دست به آسمان داشتند، راضی بودند به اینکه فقط یک خبر موثق از سرنوشت سراسر ابهام عزیزان خود داشته باشند. وقتی بالگرد شرکت هلیکوپتری یاس رسید، تیمی از بهترین جستوجوگران را که از قبل انتخاب کرده بودیم سوار کردیم و توجیهات و تذکرات لازم را دادیم. فرصت هیچ اشتباه دیگری نداشتیم اگر یک نفر از تیم لحظهای غفلت میکرد فرصت دور زدن و جستوجوی مجدد نبود.
به گزارش خبرآنلاین، سلطانی درباره نحوه کشف لاشه هواپیما گفت: چندین تماس مبنیبر ممنوعیت پرواز برای ما آمد اما به هیچکدام اعتنایی نکردیم، گوشیهایمان را هم خاموش کردیم و صدای بیسیمها را نیز بستیم تا روی عملیات متمرکز شویم. به لطف پروردگار مرحله اصلی عملیات جستوجو را شروع کردیم، ابتدا ارتفاع پروازی 3500 متر بود ولی گاهی مجبور بودیم برای دقت بیشتر تا نزدیک خط الرأس برخی از کوهها پایین بیاییم. داخل درهها سختتر بود چون پر از برف بودند، آن بالا غلظت اکسیژن خیلی کم است و نفس کشیدن بسیار سخت مخصوصاً وقتی به ارتفاع 4200 متری رفتیم نفس کشیدن بازهم سختتر شد. در تمام طول پرواز دو نفر از جلو دو نفر از راست و دو نفر از چپ با چشم و دوربین همهچیز را زیر نظر داشتند، از جنوبیترین قله شروع کردیم تا شمالیترین نقطه. تکتک کوهها و درهها را با دقت بررسی کردیم، بعد از یک ساعت و نیم جستوجو سوخت ما رو به اتمام بود. در همین لحظه شنیدم کاپیتان سهیلی، یکی از اعضای تیم امداد گفت این چیه بچهها؟ با دوربین نگاه کردم؛ خودش بود ولی باید پایینتر میرفتیم تقریباً تا بیستمتری بالای هواپیما پایین رفتیم. کامل تکهتکه شده بود. با این وضع امیدی به سالم بودن هیچکس نبود، حدود نیم متر برف زیر و نیم متر برف روی قطعات بود. چند عکس و فیلم گرفتیم و مختصات دقیق نقطه را یادداشت کردیم. ساعت 9:40 دقیقه بود که سریع برگشتیم تا سوختگیری کنیم و دوباره ادامه دهیم. بعد از فرود و سوختگیری خانوادهها اطراف بالگرد را گرفتند، دیگر نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و با گریه خبر قطعی را به خانوادههای داغدار دادم. جالب این بود که آنها به من دلداری میدادند و خسته نباشید میگفتند.