درس هایی که باید آموخت
ضروری است به پرسش های اساسی درباره آن پاسخ داده شده و سوابق پیشین موجود در همین زمینه (ساخت نخستین هواپیمای مسافربری کشورمان با عنوان «ایران-140» یا «آنتونُف-140») بررسی شود تا از تکرار مسایل و مشکلات پیشگیری شود.
به نظر می رسد صنعت هوایی کشورمان برنامه (دومین) هواپیمای مسافربری ایرانی را در قالب طراحی و ساخت یک هواپیمای جت 150نفره در دست اقدام دارد و آنطور که از شواهد موجود برمی آید، مراحل مقدماتی طراحی آن نیز انجام شده است؛ بنابراین ضروری است پیش از آنکه این برنامه عظیم و پرهزینه پیش تر رود، به پرسش های اساسی درباره آن پاسخ داده شده و سوابق پیشین موجود در همین زمینه (ساخت نخستین هواپیمای مسافربری کشورمان با عنوان «ایران-140» یا «آنتونُف-140») بررسی شود تا از تکرار مسایل و مشکلات پیشگیری شود.
به گزارش تین نیوز، همان طور که اکثر خوانندگان آگاهند، برنامه نخستین هواپیمای مسافربری کشور، نزدیک به دو دهه پیش در قالب دستور از بالا و با عنوان «ایران-140» آغاز شد. هدف از آغاز این برنامه نیز در وهله نخست، پاسخگویی به آرزوی بزرگ برخی از دست اندرکاران و بسیاری از مردم کشورمان در ساخت هواپیمای ایرانی بود و برای همین موضوع هم زمینه سازی های گوناگونی انجام شد. از انجام مطالعات در زمینه نیازهای کشور به یک هواپیمای کوچک بُردکوتاه تا مطالعات ساخت فرودگاه در بسیاری از شهرهای کشور.
در تمامی این مطالعات (که بسیاری از آنها از طریق تحقیق کتابخانه ای انجام شدند)، بر نیاز کشور به تعداد زیادی از این هواپیماها تاکید و چشم انداز جذابی نیز از صادرات این هواپیما به بسیاری از کشورها ترسیم کردند! با انجام تحقیقات کارشناسانه، به زودی آشکار شد بسیاری از این امیدها، با واقعیت فاصله بسیاری دارد. حاصل این برنامه جاه طلبانه نیز چیزی نبود جز صرف هزینه های هنگفت برای ساخت معدودی هواپیما با مشکلات عدیده که هیچ کس خواستار آن نبود و حتی شرکت های هواپیمایی دولتی داخلی نیز، باوجود فشارهای موجود، از خرید و به کارگیری آن سر باز زدند و سرانجام، درپی سانحه اخیر در تابستان سال جاری، به نظر می رسد که این برنامه جاه طلبانه و پرهزینه، به زودی و برای همیشه به بایگانی تاریخ سپرده شود.
بنابراین، باتوجه به این زمینه تاریخی، لازم است پیش از آغاز هر برنامه جدیدی، به ویژه در این مورد خاص (که هزینه آن بسیار فراتر از ساخت هواپیمای کوچک اوکراینی در کشورمان است و حتی بدون احتساب هزینه طراحی و ساخت موتور برای آن، به میلیاردهادلار بالغ می شود)، به سوال های اساسی زیر پاسخ داده شود.
نخست آنکه، هدف از این برنامه چیست و چرا باید میلیاردهادلار (هزاران میلیارد تومان) برای ساخت هواپیمایی صرف شود که حتی در صورت موفقیت، بخش بسیار کوچکی از مردم کشورمان از آن استفاده می کنند؟ دیگر اینکه آیا نمی توان این مبلغ را برای موارد ضروری تر و با سود بیشتر برای بخش بزرگ تری از جامعه هزینه کرد؟
دوم آنکه، چگونه می توان مطمئن بود که از اشتباهات گذشته، به ویژه در برنامه «ایران-140» درس گرفته شده است تا از تکرار آنها در برنامه هواپیمای مسافربری جدید خودداری شود؟
و سرانجام آنکه، موفقیت و سودآوری چنین برنامه عظیمی، نیازمند ساخت تعداد بسیار زیادی از این هواپیما (صدهافروند) است و با توجه به اینکه چنین بازاری در داخل کشور وجود ندارد، به ناچار باید صادرات آن در اولویت قرار گیرد. حال، اینکه چگونه می توان شرکت های هواپیمایی خارجی را (حتی در صورت رفع تحریم ها علیه کشورمان) تشویق به خرید هواپیمای 150نفره ایرانی کرد، آن هم در شرایطی که این شرکت ها امکان خرید محصولات مشابه ساخت شرکت های صاحبنامی چون ایرباس و بویینگ را با کیفیتی عالی، سابقه طولانی، خدمات بسیار خوب پس از فروش و امکان استفاده از تسهیلات مالی این شرکت ها را دارند. این سوالی است که عدم پاسخ به آن، به تنهایی می تواند کل برنامه ساخت هواپیمای 150نفره داخلی را در پی صرف هزینه های گزاف، بسوی شکست سوق دهد.
مطمئنا تصمیم گیری از بالا و با انگیزه هایی جدا از توجه به مسایل تجاری و اقتصادی در چنین برنامه بزرگی، همواره هزینه های مالی سنگینی را بر کشورمان تحمیل کرده است؛ همچنان که در برنامه «ایران-140» و بسیاری دیگر از پروژه های اینچنینی، شاهد بوده ایم. بنابراین ضروری است که لااقل در این مورد خاص، به تجربه دیگر شرکت ها و از جمله صنایع هواپیماسازی اروپایی «ایرباس» توجه کرد و از آن درس گرفت؛ به ویژه برای ما که همواره مشتاق الگوگرفتن از برنامه های دیگران هستیم.
تا پیش از پیدایش ایرباس، صنایع هواپیماسازی ملی کشورهای اروپایی که همگی (لااقل تا حدودی) به سوبسیدهای دولتی متکی بودند، با دریافت سفارش از بالا، به طراحی و ساخت هواپیماهایی اقدام می کردند که در نهایت، با فروش تعداد معدودی هواپیما به خریدارانی خاص، هرگز نمی توانستند به سودآوری برسند و زیان حاصل نیز از طریق سوبسیدهای دولتی جبران می شد. نمونه های بسیاری در این مورد وجود دارد که شناخته شده ترین آنها، برنامه نافرجام هواپیمای مافوق صوت کنکورد است.
با تشکیل ایرباس، وضعیت تغییر کرد و این کنسرسیوم با درپیش گرفتن شیوه های تجاری رقابتی و توجه به نیازهای مشتریان، توانست طی چهاردهه به یکی از دو شرکت اصلی سازنده هواپیما تبدیل شود. این در حالی است که بسیاری از شرکت های بزرگ و صاحبنام در ساخت هواپیماهای مسافربری، چون لاکهید و مکدانل داگلاس، از گردونه رقابت خارج شدند.
حال، اهداف و دلایل واقعی از آغاز چنین برنامه عظیمی (ساخت هواپیمای 150نفره) هرچه باشد، امید است مسوولان و دست اندرکاران این برنامه، لااقل تا حدودی از تجربه شکست برنامه «ایران-140» و موفقیت شرکت های بزرگ و صاحبنام هواپیماسازی جهان درس گرفته باشند تا بار دیگر داستان ناکامی برنامه «ایران-140» ولی این بار در مقیاسی به مراتب بزرگ تر و با هزینه ای بسیار بیشتر، تکرار نشود.
پی نوشت:
1- متاسفانه تاکنون هیچ گزارشی رسمی ای از پروژه «ایران-140»، دستاوردها و هزینه های آن طی دو دهه گذشته منتشر نشده است. بنابراین مشخص نیست این برنامه چه موفقیت هایی داشته و هزینه این موفقیت ها چقدر بوده است؟
میگویند کسی که خود را به خواب زده، نمیشود بیدار کرد، حالا هزار ویک دلیل متقن ردیف کنیم که آقایان متوهم!طراحی وساخت هواپیما آنهم در این رده توسط کشور ما وباسطح دانش فنی وتکنیکی موجود در بخش صنعت ودانشگاههای ما، حتی شوخی اش هم وحشتناک است ومرتکبین را باید در اسرع وقت به بخش اورژانس بیمارستانهای روانی معرفی کرد وتمام. حالا یک عده ای اینجور مواقع فورا رگ گردن کلفت می کنند که آ ی بگیرید وببندید که به توانمندی وخود باوری وعرق ملی ایرانی توهین شده است! والبته که شکی نیست در پس این جیغ های بنفش چیزی نیست جزمیلیارد های باد آورده وشکم های سیری ناپذیر.(نگاه کنید به آخرین مصاحبه ریس سازمان صنایع هوایی در خصوص اتمام مرحله طراحی مفهومی!!!وآغاز مراحل بعدی در صورت تخصیص بودجه!!!). دوست عزیز نگارنده مقاله فوق بیشتر بر روی غیر اقتصادی بودن این پروژه تاکید داشته اند که قطعا سخن درستیست اما صحبت ورای اقتصاد است. داستان بر سر توانستن است عزیزان. آقایان مثلا زرنگ دست اندر کار این پروژه - البته بهتر است بجای پروژه از واژه " سفره " استفاده شود - برای نشان دادن جدیت واهمیت موضوع سه دانشگاه علم وصنعت، امیر کبیر وصنعتی اصفهان را به عنوان پشتوانه های علمی این " سفره " معرفی کرده اند!سه اسم دهان پرکن وپرطمطراق ولی در عمل طبلهای توخالی!چرا توخالی؟ برای اینکه خود حقیرفارغ التحصیل دو دانشگاه از این مجموعه هستم واز زیر وبم ودار وندار وبالا وپایین این دانشگاهها باخبرم. دانشگاه علم وصنعت با تکیه بر کدام عقبه وپشتوانه علمی وفنی قراراست " موتور هواپیما " بسازد؟ دوستان متوهم ما در این بخش ممکن است بفرمایند تا کنون کدام فیل را هوا کرده اند که اکنون مدعی سر بر آسمان ساییدن همتای جنرال الکتریک ورولز رویس وپرات اند ویتنی زدن هستند؟ شخصا شک دارم که کلیت آن مجموعه حتی توانایی طراحی وتولید یک موتور پیستونی reliable برای یک هواپیمای فوق سبک را هم داشته باشند. به همین منوال دانشگاه امیر کبیر وصنعتی اصفهان، وجالب اینجاست که اگر قرار بودشایسته ترین ها در بخش دانشگاهی در این پروژه دخیل باشند مثلا در بخش الکترونیک واویونیک چرا از دانشگاه شیراز - که حداقل یک سابقه ای در بخش صنعت وتولید وسایل الکترونیک دارد - خبری نیست؟ ویا وقتی همه میدانیم بهترین های هوافضای کشور در دانشگاه شریف هستند پس چه جایی برای دانشگاه عشق ومدرک، ببخشید، علم وصنعت میماند؟ واما امید دارم اگر کسی این چند سطر را میخواند و توانایی دسترسی به مقامات ارشد نظام را داردبه ایشان این پیام مارا برساند که آقایان ریس جمهور ووکیل ووزیر!بخاطر خدا - البته اگر خود یکی از این آقایان نشسته بر سر این خوان نعمت نیستید - بیش از این اجازه حیف ومیل واتلاف سرمایه های ملی وپول این ملت بیچاره را به جمعی که سابقه آنها در این زمینه روشن است ندهید!همان شکست همه جانبه پروژه وحشتناک میلیارد دلاری ایران ۱۴۰ - که از قضا عمدتا دستپخت همین آقایان بود - برا ی چند پشتمان کافیست وبه قول معروف حالا حالا ها جایش درد میکند، لطفا درد ویا دردسر جدیدی برایمان نتراشید. وبلاخره کلام آخر آنکه در صنعت هوانوردی با شعار و ادعا و " ما میتوانیم های خود فریبانه " کاری از پیش نمیرود. در این صنعت اگر میخواهیم حرفی در حوزه صنعت طراحی وساخت داشته باشیم باید از پروژه های کوچک وقطعه و وندور شروع کرد وبتدریج پله های ترقی را طی کرد. صحبت از ساخت هواپیمای ۱۵۰ نفره در این مقطع برای ما یی که تاکنون سابقه ساخت حتی یک هلی کوپتر ویا هواپیمای تک نفره را نداشته ایم چیزی نیست جز یک سوراخ دعای جدید برای " هیأت متوسلین به دلارهای یامفت صندوق ذخیره ارزی " ویا یک شوخی بی معنی والبته بسیار پرهزینه، و طرح این سوال که قرار است در این شرایط بد اقتصادی این پول از جیب ملت خارج وصرف چه چیز مهمی شود؟
با سلام خدمت فعالان صنعت هوایی و تشکر از تین نیوز برای طرح این موضوع بسیار مهم در این مقطع زمانی. در این زمان که اوضاع بودجه مناسب نیست، طرح این موضوع و پیشنهادات احتمالی بهتر شنیده میشوند، در زمانی که پروژه ها بودجه دارند مدیران به هیچ پیشنهادی گوش نمیدهند. تعدادی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر و دانشگاه شریف که درس اویونیک را با اینجانب گذرانده بودند و کارآموزی خود را در همین حوزه سپری کرده بودند شاهد هستند که چقدر تلاش کردیم و از مسئول محترم اویونیک هواپیمای ۱۵۰ نفره دعوت کردیم که از تیم و توانمندیهای طراحی تیم بازدیدکنند و آمادگی خود را برای همکاری اعلام کردیم ولی متاسفانه نتوانستیم ایشان را با تیم و توانمندیها و پیشنهادات آشنا کنیم. قابل ذکر است که ایشان فرد بسیار خوبی است و خلبان عزیزی که در تیم ایشان است نیز بسیار فرد خوب و مثبتی هستند. ولی نمیدانم چرا این خوبی ها منجر به هم افزایی نمیشوند. سئوالات زیادی وجود دارد، چرا ۱۵۰ نفره، چرا دانشگاه امیرکبیر، چرا وزارت دفاع، کدام همکار خارجی با کدام سابقه موفق، کدام متخصصان ایرانی(مقیم داخل و مقیم خارج)، با کدام بودجه و کدام سرمایه گزار؟ به نوبه خودم در فرصتی نظراتم را ارسال خواهم کرد امیدوارم نظرات دیگر هموطنان گرانقدر روند بهتری به این پروژه بدهد.