به کجا میرویم؟ به کجا باید برویم؟
قطعاً لازم است نگرش به اداره اقتصاد تغییر کند. بپذیریم که روشهای به کار گرفتهشده و حکمرانی مورد استفاده در اقتصاد در ۵۰ سال گذشته جواب معقولی نمیدهد.
در ۵۰ سال گذشته، اکثر کشورهای جهان از رقابتی شدن فرآیندهای تولیدی بهره فراوان بردند. کشورهای در حال توسعه، بهخصوص در شرق آسیا، با جذب سرمایه خارجی و به دلیل عرضه عوامل تولید ارزان، کالای رقابتی تولید و در اختیار بازارها، از جمله جهان غرب قرار دادند و هر 2 از این بابت بهره بردند.
چین بیش از آمریکا منتفع شده که در کمتر از ۴۰ سال خود صاحب تکنولوژی و سرمایه قابلتوجه و قابلرقابت با آمریکا شده است؛ به ترتیبی که انباشت سرمایه در چین در سالهای اخیر بیشتر از آمریکا است. اگر چین این چنین نمیکرد و مانند دوران مائو به سرمایه خارجی، گسترش روابط تجاری خارجی و سودهای کلان حاصل از سرمایهگذاریهای خود پشت میکرد، امروز همان چین فقیر را نظارهگر بودیم.
آزادی اقتصادی بدون پشتوانه رشد تکنولوژی، قادر نیست که بازار رقابتی سودآور بهوجود آورد برخی از کشورهایی که هوشیارتر بودند، توانستند مانند چین و کره این ارتباط را به درستی تعریف کنند و زیربنای رشد و توسعه پایدار را فراهم آورند.
در فضای پیش رو، به نظر میرسد، روند سرمایهگذاری خارجی (FDI) در آسیای شرقی رو به آرام شدن خواهد گذاشت یا حداکثر در روالهای گذشته در کشورهایی که هنوز به رشد کافی نرسیدهاند، چون ویتنام، باقی خواهد ماندولی سرمایههای جدیدا بهوجود آمده بهدنبال بازارهای جدید خواهند گشت که به نظر میرسد مهمترین بازار برای آنان در دهههای آینده خاورمیانه باشد.
کشورهایی در این فرآیند جدید سود بیشتر خواهند برد که هوشیار باشند و الزامات جذب سرمایه را فراگرفته باشند و بنابراین بتوانند در مسیر جذب سرمایههای نو رسیده جایگاه مناسب برای خود تعبیه کنند.
رشد اقتصادی خیرهکننده چین در ۴۰ سال گذشته، این کشور را به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کرده و بزرگترین اقتصاد جهان، یعنی آمریکا را به چالش کشیده است.
بدیهی است که آمریکا نگران هژمونی خود در جهان باشد. از آنجاکه ۳۰ درصد از نفت جهان، از خلیج فارس صادر میشود و ایران دومین ذخایر گاز در جهان را دارد، آمریکا در پی تسلط بر خلیج فارس است و تا کنون اکثر کشورهای اطراف خلیج فارس را تحت نفوذ درآورده و اگر ایران را نیز به آن اضافه کند، آینده چین از نظر تامین انرژی تا حدودی در اختیار توافقی است که با آمریکا خواهد کرد.
ممکن است کشمکش موجود میان ایران و آمریکا فقط مرتبط با مسائل نوشته شده فعلی، از جمله مسائل اتمی نباشد. بهعبارت دیگر ممکن است ایران در تله رقابتهای بینالمللی گرفتار آمده باشد.
کشور ما هیچگاه یک اقتصاد رقابتی و صادراتی نبوده است و بنابراین از مزایای رقابتی شدن در نیمقرن گذشته همانند کشورهایی چون چین، کره، مالزی، اندونزی، ترکیه و... استفاده نکرده است.
وفور منابع زیرزمینی در کشورمان موجب شده است که توان رقابتی اهمیت خود را از دست بدهد و فاصله ما در عملکرد اقتصادی با کشورهای دیگر مانند کرهجنوبی یا حتی ترکیه و... افزایش یابد.
ما در سالهای پس از انقلاب، اهداف سیاسی را در اولویت قرار دادیم. اما هزینه سنگینی در اقتصاد متحمل شدهایم؛ زیرا تلاشی برای تولید بهینه و دستیابی به بازارهای صادراتی نداشتیم، درحالیکه چین در همان مدت، رشد اقتصادی را در اولویت قرار داد و به هر دو هدف سیاسی و اقتصادی خود دست یافت.
حال که جهان در حال تغییر است و موج جدیدی از اتفاقات در راه، ضروری است در این مرحله از جریان امور عقب نمانیم و خود را برای بهرهگیری از اتفاقات پیشرو آماده کنیم.
قطعاً لازم است نگرش به اداره اقتصاد تغییر کند. بپذیریم که روشهای به کار گرفتهشده و حکمرانی مورد استفاده در اقتصاد در ۵۰ سال گذشته جواب معقولی نمیدهد.
* رئیس کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بینالمللی