برد-برد یا باخت-باخت؛ مسئله این است
اگر تحریم اقتصادی آمریکا را جنگ اقتصادی بدانیم، مذاکره بدون قید و شرط که از طرف آمریکا مطرح میشود، معنی به جز تسلیم نمیدهد.
در حقوق بینالملل و روابط بین کشورها گاهی 2 کشور با مذاکره و گفت و گو به نتیجه نمیرسند. در نتیجه سعی میکنند با ایجاد تنش و تشدید آن طرف مقابل را وادار به تسلیم کنند. این شرایط احوال امروز ایران و آمریکا است که هر کدام سعی دارند با تشدید تنش طرف مقابل را وادار به کوتاه آمدن کند. اگر تحریم اقتصادی آمریکا را جنگ اقتصادی بدانیم، مذاکره بدون قید و شرط که از طرف آمریکا مطرح میشود، معنی به جز تسلیم نمیدهد. البته سیاست افزایش بحران شیوه پر ریسکی است و ممکن است به برد-برد یا باخت-باخت بیانجامد. در هر حال ایران با توجه به تصمیم همه بازیگران اصلی سیاست در داخل کشور، وارد این مرحله شده است و چارهای ندارد تا آخر به آن ادامه دهد. البته در این بین کشورها یا گروههایی هستند که از افزایش تنش در منطقه نفع میبرند؛ پس سعی میکنند به طرق مختلف تنش در منطقه را افزایش دهند. پس با توجه به زیاد بودن مولفههای تاثیرگذار؛ ایران باید گامهایش را حساب شده و صحیح بردارد چون به نظر نمیرسد هیچ راه بازگشتی در این سیاست وجود داشته باشد و شبهای سخت بیشتری خواهیم داشت. چون هر طرف که اول کوتاه بیاید بازنده اصلی خواهد بود. برای تعریف ملموستر سیاست افزایش تنش میتوان گفت اگر آمریکا فردا تمام تحریمها را لغو کند، شاید ایران حاضر به مذاکره نباشد و یا اگر ایران کوتاه بیاید آمریکا بر خواستههایش بیفزاید.
با توجه به صبر راهبردی یک ساله ایران، در دنیا این گونه برداشت میشود که مقصر اصلی افزایش تنش آمریکا است. همچنین ایران به گونهای گام بر میدارد که درهای مذاکره پشت سرش باز بماند. به عنوان مثال در بخش افزایش تنش در حوزه توافق هستهای که مسئولیت آن به وزارت امور خارجه سپرده شده است. ایران فعلا مواردی از برجام را نقض کرده که در صورت گشایش و رسیدن به خواستههای حداقلی خود (فروش نفت)، سریع میتواند به وضعیت قبل از نقض برجام برگردد. به عنوان مثال سطح اورانیوم 67/3 درصد ایران از مرز 300 کیلوگرم عبور خواهد کرد و بعد از آن ایران به سطح 67/3 پایبند نخواهد بود. باید توجه داشت که این افزایش درصد با سطح 20 درصد که بسیار خطرناک است تفات دارد. پس وزارت امور خارجه در حوزه محوله خود بسیار هوشمندانه عمل میکند و درهای مذاکره را باز گذاشته است و هر زمان به حداقل خواسته خود که فروش نفت و دریافت پول آن است برسد میتواند میزان اورانیوم را به زیر 300 کیلو کاهش دهد یا اورانیوم غنی شده بیش از 67/3 درصد را با اورانیوم کمتر غنی شده قاطی کند تا غلظت را کاهش دهد. اما مرحله سوم کاهش تعهدها تصمیمگیری سختی خواهد بود و آن زمانی است که برگشت به توافق به راحتی 2 مرحله اول نخواهد بود. پس اگر توافق هستهای را بر پایه چهار ستون فرض کنیم فعلا ایران سطح 300 کیلوگرم و در آینده نزدیک غنی سازی سطح 67/3 را نقض خواهد کرد. در نتیجه آژانس بینالمللی اتمی اعلام خواهد کرد که ایران به تعهداتش پایبند نبوده است و اروپا هم به ایران اولتیماتوم خواهد داد همه این موارد در جهت همان سیاست افزایش تنش اتفاق خواهد افتاد.
در شرایط فعلی به نظر نمیرسد اینستکس بدون دریافت پول نقد چندان برای ایران جذاب باشد و اگر هفته آینده اروپا بگوید که تبادل کالا با کالا محقق شده است و کمکهای بشر دوستانه در راه است، ایران خواهد گفت تنها زمانی مورد پذیرش ما خواهد بود که پول نفت را دریافت کنیم.
آیا اروپاییها برای حفظ برجام نمیخواهند گام موثری بردارند. آیا نمیخواهند بهای پایبندی ایران به برجام و کاهش تنش را بپردازند! شاید باید به اروپا بگوییم اگر نمیتوانید نفت بخرید پول آن را که میتوانید بپردازید!