◄ روابط ایران و چین و همگرایی روسیه، ترکیه و آذربایجان پیرامون کریدور زنگزور
سرمایه گذاری و توسعه کریدورهای ترانزیتی نیازمند دیپلماسی همراه برای گسترش و بهبود روابط با کشورهای شریک در مسیر است. در این ارتباط توجه به این نکته حائز اهمیت است که بازیگر کلیدی و تاثیر گذار در این کریدور چین است که قدرت دوم اقتصادی دنیاست و در صورت همراه شدن با ما می تواند کشورهای دیگر را نیز همراه کند همانطور که در بهبود روابط ما با عربستان این گونه عمل کرد.
درباره خبر حمایت روسیه از راه اندازی کریدور زنگ زور باید گفت، این کریدور در شرایط حاضر برای روسیه مهم است چون با توجه به وابستگی کامل گرجستان به غرب و مستقل بودن نسبی ترکیه، این کریدور تنها مسیر دسترسی روسیه برای صادرات روسیه به اروپا و غرب است.
ترکیه هم که سال هاست در رویای احیای عثمانی بزرگ در حال طراحی کریدور تجاری بین کشورهای ترک زبان برای افزایش انسجام و همگرایی تجاری این کشورهاست.
آذربایجان هم از یکسو منافع اقتصادی اش را دنبال می کند و از صادرات گاز روسیه به نام خود سود می یرد و از دیگرسو از این طریق با نخجوان متصل می شود و این موضوع برایش استراتژیک است.
خلاصه منافع ترکیه روسیه و آذربایجان در آن همگرا شده و تنها بازنده این داستان از هر جهت ما هستیم.
البته علاوه بر نیاز روسیه به آذربایجان و ترکیه برای صادرات گاز به نام آذربایجان موضوعات دیگری نیز در این رفتار روسیه قابل تحلیل و بررسی است. از جمله تمایل بیشتر پاشینیان نخست وزیر فعلی ارمنستان به سمت غرب و ارزش افزوده نداشتن ارمنستان در شرایط کنونی نسبت به آذربایجان برای روسیه و همچنین دریافت فکت هایی توسط روس ها مبنی بر اینکه ایران با استقرار دولت جدید احتمالا چرخشی در مواضع برای حل و فصل موضوع تحریم ها خواهد داشت و باب مذاکرات را مجدد بار غرب باز خواهد کرد.
با این شرایط و با توجه به همگرا شدن منافع روسیه، ترکیه و آذربایجان کار برای ایران در مخالفت با ایجاد این کریدور سخت خواهد شد، مگر آنکه در جنگ اوکراین و روابط روسیه با غرب تغییر قریب الوقوعی ایجاد شود.
سه سال قبل زمانی که بنده به عنوان معاون لجستیک و حمل و نقل منطقه آزاد ماکو به اتفاق مسئولان راه آهن با طرف ترک در مورد نقطه اتصال راه آهن تبریز قارص در حال مذاکره بودیم و طرف ترک با قطعیت مصر بود تمایلی به اتصال از چشمه ثریا به راه آهن ایران ندارد و صرفا از دلیجو ( مرز سه جانبه ایران ترکیه نخجوان) تمایل به اتصال دارد، متوجه شدم ترک ها خواب های دور و درازی برای تغییر ژئوپلتیک منطقه دیده اند و از بد حادثه حالا روسیه هم بنا به نیاز با آنها همراه شده است.
نقش تعلل و بی برنامگی ما در شکل گیری کریدور زنگزور
به منظور داشتن تحلیل درست از مجموعه عوامل موثر در ایجاد وضعیت کنونی و میزان تاثیر تعلل و بی برنامه بودن ما به عنوان یک بازیگر مهم در این عرصه لازم است مروری بر تاریخچه موضوع داشته باشیم. پیشنهاد ساخت مسیر ریلی تبریز قارص ابتدا از طرف ترکیه در کمیسیون همکاری های مشترک دو کشور مطرح شد، آن هم زمانی که نه ایده کریدور زنگ زور مطرح بود و نه صحبتی از آن به میان آمده بود. خود ترک ها نیز ابتدا نقطه مرزی چشمه ثریا را به عنوان نقطه اتصال این مسر ریلی پیشنهاد داده بودند و استنباط بنده این است که آن زمان ذهنیت آنها از ساخت راه آهن قارص-ایغدیر صرفا اتصال به راه آهن ایران و عبور از قلمرو ایران بود. آنها مطالعات شان را خیلی زودتر از ما شروع کردند و آن را به نتیجه رساندند. در حالی که وزارت راه و شرکت راه آهن حتی تمایل به انجام مطالعات این مسیر نیز نداشتند و با پیگیری منطقه آزاد ماکو و هماهنگی دبیرخانه مناطق آزاد مقرر شد منطقه آزاد ماکو بودجه و منابع انجام این مطالعات را تامین نموده و مشاور با نظارت راه آهن طراحی کریدور و مطالعات بعدی آن را پیش ببرد.
ترک ها بعد از انجام مطالعات ساخت قطعه قارص ایغدیر را آغاز کردند ولی ما پس از انجام مطالعات متوقف شدیم و تقریبا هیچ کاری نکردیم و طی این سال ها همچنان تماشاچی بودیم. سوال اساسی که پاسخ به آن برای تحلیل درست از مشکلی که امروز گریبانگیر ما شده است عبرت آموز است این است که آیا آنها باید تا ابد معطل ما می ماندند؟
مطرح شدن دلیجو به عنوان نقطه اتصال جدید از سمت ترک ها چند سال بعد و زمانی صورت گرفت که آنها با تغییر ژئو پلتیک منطقه احساس کردند فرصت جدیدی در اختیار آنها قرار گرفته که از کریدور زنگ زور به عنوان یک آلترناتیو جدید بهره ببرند ولی آنها اتصال به ایران راهم منتفی نکردند و خواستار اتصال همزمان به ایران و نخجوان از مرز سه جانبه دلیجو شدند.
باز این سوال عبرت آموز را از خود بپرسیم که آیا ترک ها کار غیرمنطقی کردند که سرنوشت مسیرهای ترانزیتی خودشان را به کشوری که درگیر تحریم است، عزم و اراده جدی و حتی استراتژی و چشم انداز شفاف و متقنی برای توسعه این کریدور ندارد، گره نزدند؟
ساخت کریدور زنگ زور و انسداد مسیر ترانزیت ریلی عبوری از ایران
آیا با فرض ایجاد احتمالی کریدور زنگزور، مسیر تراتزیت ریلی چین به اروپا از مسیر ایران بلاموضوع خواهد شد و ترکیه به ما امکان ترانزیت بارهای چین به اروپا را نخواهد داد؟
پاسخ بنده به سوال فوق این است که ترکیه این مسیر را به روی ما نخواهد بست. چرا که او به دنبال حداکثر سازی منافع خود و تنوع مسیرهای ترانزیتی اش و حداقل کردن میزان وابستگی مسیرهای ترانزیتی اش به سایر کشورها و تحولات آتی در آنهاست. همانگونه که در حالی که پیشتر اتصال باکو تفلیس قارص برقرار شده بود همچنان به دنبال اتصال از طریق ایران و بعد به فکر اتصال از طریق کریدور زنگزور افتاد.
در این ارتباط توجه به این نکته حائز اهمیت است که ترکیه در مسیر ترانزیت ریلی چین به اروپا با ما تضاد منافع اساسی ندارد و می تواند به عنوان مکمل مسیر عبوری از ایران، شریک استراتژیک ما باشد. ضمنا مسیر ایران با ساخت راه آهن تبریز قارص مزیت ذاتی یکسره بودن را دارد که هم در زمان و هم هزینه بر مسیرهای ترانس کاسپین ( ترانس خزر) مرجح است. لذا مواضع آتی این کشور تا حد زیادی به اولویت ها و هنر دیپلماسی ما در همراه کردن سایر کشورها به خصوص چین بعنوان بازیگر کلیدی این کریدور بستگی خواهد داشت.
نقش دیپلماسی در میدان رقابت و نبرد کریدورها
واقعیت این است که قواعد اخلاقی در عرصه روابط بین کشورها هیچ کارکردی ندارد و در عرصه بین الملل فقط و فقط منافع ملی کشورها تعیین کننده است. ما فقط با گره زدن منافع سایر کشورها به مزیت های جغرافیایی و سرزمینی مان می توانیم بر تهدیدات فائق آمده و منافع ملی مان را تامین کنیم.
همچنین باید به این نکته کلیدی توجه داشت که عرصه سیاست بین الملل پویا و دینامیک است و عوامل تامین کننده منافع کشورها در طول زمان ممکن است تغییر کند. مثلا روسیه ای که چند سال قبل و در زمان طرح کریدور زنگزور مخالف آن بود امروز به موافق آن تبدیل شده چون منافعش این چنین اقتضا می نماید.
بلا تردید سرمایه گذاری و توسعه کریدورهای ترانزیتی نیازمند دیپلماسی همراه برای گسترش و بهبود روابط با کشورهای شریک در مسیر است. در این ارتباط توجه به این نکته حائز اهمیت است که بازیگر کلیدی و تاثیر گذار در این کریدور چین است که قدرت دوم اقتصادی دنیاست و در صورت همراه شدن با ما می تواند کشورهای دیگر را نیز همراه کند همانطور که در بهبود روابط ما با عربستان این گونه عمل کرد. لذا با به کارگیری دیپلماسی و همراه کردن چین، ترکیه هم بنا به منافع اقتصادی با ما همراه خواهد شد. این درسی است که تلاش موفق چین در بهبود روابط ایران و عربستان به ما میدهد.
چگونه باید منافع چین را به منافع خودمان گره بزنیم؟
اول باید از شر تحریم و FATF خلاص شویم چون مادامی که تحریم هستیم نه صاحب کالایی کالایش را از قلمرو ما ترانزیت می کند و نه سرمایه گذاری در ایران سرمایه گذاری خواهد کرد.
در گام دوم با تعریف و پیشنهاد یک کریدور اقتصادی یعنی مجموعه ای از زیرساخت های ریلی و جاده ای، مراکز لجستیک و پروژه های سرمایه گذاری تولیدی مبتنی بر مزیت های انرژی و نیروی کار ارزان، مزیت های تامین مواد خام مبتنی بر پتانسیل های معدنی، استفاده از مشوق های سرمایه گذاری مبتنی بر قوانین حاکم بر مناطق آزاد و مناطق سرمایه گذاری مشترک دو کشور و … سرمایه گذاران چینی را به ساخت و مونتاژ قطعات و بخشی از کالاهای صادراتی به اروپا که ساخت آنها در ایران مزیت رقابتی دارد، تشویق نماییم به نحویکه ما در زنجیره تپلید کالاهای صادراتی چین به اروپا وارد شویم.
به این ترتیب با طراحی یک کریدور اقتصادی ترانزیتی مشترک با چین، هم می توانیم سرمایه گذاری تولیدی جذب کنیم، هم آنها در توسعه زیرساخت های حمل و نقل و لجستیک این کریدور سرمایه گذاری خواهند کرد و به این ترتیب منافع چین به منافع ما گره خواهد خورد.
در صورت رها شدن از بند تحریم و FATF این اصلا سناریوی غیر محتمل و غیر جذابی نخواهد بود. چرا که مسیر عبوری از کشور ما هم واجد مزیت های حمل و نقلی و لجستیکی نسبت به سایر گزینه های ترانزیت چین به اروپاست و هم ایران به واسطه در اختیار داشتن ارزان ترین نیروی کار و انرژی ارزان و پنانسیل های غنی معدنی برای چین جذابیت تولیدی و صنعتی دارد و این دو کارکرد مکمل یکدیگر هستند.
البته به شرط اصلاح قوانین معارض، سیاست گذاری با ثبات اقتصادی و از همه مهمتر عادی سازی روابط بین الملل و رفع تحریم ها.
نیاز روسیه به کریدور زنگه زور برای ارتباط با اروپا از طریق ترکیه؟؟؟
روسیه به واسطه دریای سیاه کم هزینه ترین ازتباط را با ترکیه دارد
چین باقطع خزر در کوتاه ترین فاصله به آذربایجان و از آنجا به گرجستان و دریای سیاه راه دارد.
کریدور عبور را دولتها تعریف اما مسیر عبور کالا راتاجر
و …. انتخاب میکنند.
اینکه همه دنیا از سوراخ زنگه زور باید ردشود، یک توهم است. اما آذریایجان به ان احتیاج دارد و ترکیه هم منتفع میشود
با سلام و تشکر از نقطه نظرات جنابعالی
در ارتباط با نیاز روسیه با ارتباط از طریق آذربایجان و ترکیه برای صادرات به اروپا، در متن عمدتا منظور صادرات انرژی و بصورت اخص گاز روسیه می باشد که روسیه دارنده بزرگترین ذخایر و صادر کننده عمده گاز به اتحادیه اروپاست. توجه به این نکته کلیدی است که روسیه برای صادرات گاز از طریق خط لوله با توجه به تحریم اتحادیه اروپا می تواند از طریق آذربایجان و به نام گاز آذربایجان اقدام کند و لذا برای این منظور به آدربایجان و ترکیه وابسته است و یکی از دلایل هم راستا شدن روسیه با ترکیه و آذربایجان در موضوع زنگزور این نیاز است.
ضمنا همانگونه که اشاره کردید، روسیه از طریق دریای سیاه امکان تبادلات کالا را با اروپا دارد ولی استفاده از کریدور زنگ زور امکان دور زدن تحریم ها را به روسیه با تغییر اسناد و بعنوان کالاهای آذبایجان و ترکیه به روسیه می دهد.