امینالضرب، چراغبرق و لوازم یدکی!

تین نیوز | خانه مرحوم «امینالضرب»، یکی از زیباترین و باشکوهترین بناهای تاریخی عصر قاجار است که در ابتدای خیابان قدیمی چراغبرق (امیرکبیر امروزی) نبش خیابان ایران واقع شده است.
خانهای که به عنوان بنای فرهنگی ـ تاریخی روز یکم مهر ۱۳۸۲ با شماره ثبت ۱۰۴۱۵ بهعنوان آثار ملی ایران بهثبت رسید. خیابان چراغبرق به دلیل وجود خانه مرحوم امینالضرب که واردکننده نخستین کارخانه برق به ایران بود و نیز استقرار و احداث نخستین کارخانه برق در این معبر، بهعنوان خیابان چراغبرق شناخته شد.
از این پس بود که بناهای دیگر در دو طرف آن مرمت شد و بهعنوان یکی از رسمیترین معابر ایران مورد استفاده عموم قرارگرفت، خیابانی که شاهد وقایع تاریخی ـ اقتصادی زیادی بوده و همواره نقش بسزایی در توسعه تجارت در تهران و کشور برعهده داشته است و با آنکه بیشتر بناهای دو سوی این خیابان قدیمی تبدیل به پاساژها و مراکز تجاری و صنفی شده است، اما هنوز خانه قدیمی امینالضرب که بنیانگذار این خیابان بوده دستنخورده باقیمانده و مورد مرمت و توجه مسئولان نیز قرارگرفته است، خانهای که در ۱۷ مرداد سال گذشته احمد مسجدجامعی که آن روزها رییس شورای شهر تهران بود، در
برنامههای تهرانگردی و محلهگردیهای خود اینبار با جماعتی از دوستداران این نوع سیر و سیاحتها و جمعی از خبرنگاران سراغ خیابان چراغبرق و خانه امینالضرب رفت و بار دیگر خاطرات روزگاران مشروطه را زنده کردند، البته در همان روز جشن تولد ۹۰ سالگی استاد و مورخ سیدعبدالله انوار، پژوهشگر و تهرانشناس شهیر را جشن گرفتند و او نودمین شمع زندگیاش را در خانه امینالضرب در ابتدای خیابان چراغبرق فوت کرد، خیابانی که دیگر آن شور و حال تاریخی را از دستداده است و عمده بناهای دو طرف آن به بورس خرید و فروش لوازمخانگی (تا چهارراه سرچشمه) و از این
چهارراه به بعد تا میدان امام خمینی(توپخانه سابق) به بورس خرید و فروش لوازم یدکی اتومبیل اختصاص دارد.
گرچه به لحاظ قرارداشتن در محدوده طرح ترافیک تهران، روزهای جمعه نیز فعالتر از روزهای عادی است و هرکس که نیاز به یکی از قطعات اتومبیل خود داشته باشد در مغازهها، پاساژهای تو در تو، زیرزمینهای محلههای مسکونی و تجاری پیوسته به کوچههای فرعی به کالای مورد نظر دسترسی پیدا میکند. قطعهای از گزارش امروز را به این خیابان قدیمی تهران اختصاص دادهایم.
لوازم یدکی اسبها و کالسکهها!
آثار و نوشتههایی وجود دارد که نشان میدهد پیش از ورود اتومبیل به ایران محلهایی در تهران و برخی شهرهای بزرگ کشور وجود داشت که در آنها «لوازم یدکی» خرید و فروش میشد. در سوابق مقررات و قوانینی که برای تشکیل «وزارت مالیه» در زمان تشکیل حکومت مشروطهخواهان نوشته شده به این صنف اشاره شده است، به طوری که آن روزها ماموران وزارت مالیه وقت، مامور به گرفتن خراج سالانه یا همان مالیات از صاحبان دکانها و فروشندگان ثابت مسقف بودهاند و در یکی از گزارشهایی که به «ناصر الملک» نخستین وزیر مالیه کشور ارائه کردهاند، نوشتهاند: «از
همه دکاکین خراج اخذ شد. اما یدکفروشها سر باز زدهاند و برآنند که خراج مشمول حال آنها نیست، مرقومه را نوشتهایم تا جناب وزیر به صدرالوزرا خبر دهند که اگر رخصت فرمایند این یدکفروشهای تند خوی دروازه دولاب گوشمالی شوند! » این سند و دستنوشته آن عصر نشان میدهد که در آن روزگار لوازم یدکی فروشها برای خود راسته و بورس و تشکل و صنفی مرتب داشتهاند.
لوازم یدکی واگن اسبیها
منظور از آوردن این عریضه که در خاطرات ناصرالملک نیز به آن اشاره شد، این است که پیش از ورود اتومبیل به ایران نیز کسانی پاتوق خرید و فروش لوازم یدکی داشتهاند و مشغلهای به نام «لوازم یدکیفروشی» در گوشه و کنار تهران وجود داشته است.
اسناد معتبر نشان میدهد که پیش از ورود اتومبیل به تهران مردم با وسایلی از شهری به شهری میرفتند یا در سطح شهرها حرکت میکردند که اگرچه همچون اتومبیل نبود، اما نیازمند لوازم یدکی و قطعاتی بودند که در این زمینه میتوان به تردد مردم تهران با واگنهای اسبی که به وسیله ۲ یا ۴ اسب به روی یک ریل حرکت میکردند، اشاره کرد.
این واگنهای اسبی تقریبا تمام خیابانهای اصلی تهران آن روزگار را به هم متصل میکردند، چیزی شبیه مترو زمینی امروزی و معروفترین خط آن هم بازار تهران تا آخر خیابان لالهزار بود که به حندق میرسید، حندق، مسیلی بود که امروزه به آن خیابان انقلاب میگوییم و محل عبور سیل از کوه دماوند به سمت غرب تهران و کرج بود که بر اثر گذر روزگار کمکم خشک و تبدیل به یک گذرگاه عمومی شد و حالا به آن میگوییم «خیابان انقلاب» که البته قبل از انقلاب هم به آن شاهرضا میگفتند.
قطعه پاتوق آهنی
واگن اسبیها تا این نقطه میرفتند و برمیگشتند، خط دوم واگن اسبیها هم خط شاه عبدالعظیم بود که به بازار تهران متصل میشد و تا آخر خیابان لالهزار تا نزدیکیهای کوچه رفاهی امروزی میآمد، خط سوم واگن اسبیها نیز خط باغشاه بود که از بازار تهران شروع میشد و به سمت میدان باغشاه (میدان حر امروزی) میرفت، طبیعی است که اگر واگن اسبیها در این مسیرها دچار نقص فنی میشدند، باید به تعویض و تعمیر قطعات میپرداختند و مجبور بودند لوازم یدکیها را از محلهایی به نام «پاتوق آهنی» خریداری کنند. پاتوق آهنیها، نخستین محلهای
مبادله لوازم یدکی واگنهای اسبی در تهران بود. البته قبل از واگن اسبیها هم وسایل دیگری چون کجاوه، پالگی و هودج از وسایل شناخته شده حملونقل مردم تهران بود که البته جنس بیشتر آنها از چوب بود که آنها را روی قاطر، الاغ، اسب یا شتر نصب میکردند و هر یک از آنها جای نشستن یک نفر بیشتر نبود و کجاوهرانها نیز نیاز به قفل و بستها و ابزار و یراقهایی داشتند که از یراق فروشهای اطراف حسنآباد - که بازارشان هنوز هم دایر است - میخریدند.
دلیجانها نیز یکی از وسایل تقریبا مرفه رفت و آمد مردم قدیم تهران بود است، کالسکههای ۸ نفره با اتاقها و پشتی باربنددار با چرخهایی از فلز و آهن که از درشکه و کالسکه نیز مرفهتر بود، این دلیجانها نیز حق تردد در تمام مسیرهای تهران را داشتند و در یکی از خیابانهای منتهی به حندق شوش (میدان شوش امروزی) ساخته و پرداخته میشدند و هنوز هم یکی، دوتا از آن مغازههای قدیمی باقی مانده است که در آنها چرخ درشکه و کالسکه و وسایل اسب و قاطر میسازند و میفروشند، این خیابان نیز که در پشت پمپ بنزین و سینمای ری فعلی بود، محل خرید و فروش لوازم یدکی
دلیجانها، درشکهها و گاریهای تهران بود.
ماجرای روشن شدن چراغ برق
روزگاری که خط ماشین دودی در تهران کار خود را آغاز کرد نیاز به جایی برای عرضه و تهیه لوازم یدکی ماشین دودی احساس شد. خط ماشین دودی که در سال ۱۸۸۳ میلادی بهوسیله یک مهندس فرانسوی به نام «موسیو بوتان» راهاندازی شد تهران را به شهرری متصل میکرد و دو دهانه مغازه در تقاطع موسوم به تیر دوقلوی امروز اختصاص به عرضه لوازم یدکی ماشین دودی داشت.
اما مغازههای لوازمیدکیفروشی، لاستیکفروشی و چرخفروشی نیز با ورود نخستین اتومبیلها به تهران شکل و رنگی دیگر گرفت. سواریهای فورد، کروکی و کلاچی با لاستیکهای توپر به تهران آمدند و سپس ماشینهای دیگری به آنها پیوستند. عصر مظفرالدین شاه عصر شکلگیری حرکت و حملونقل مردم با اتومبیل بود که به دنبال آن چند دهانه مغازه لوازم یدکی نیز در گوشه و کنار تهران کار خود را آغاز کردند.
حرکت شرق، غرب، شمال و جنوب اتومبیلها در اطراف میدان توپخانه (که بعدها به میدان سپه و همین میدان امام خمینی (ره) امروزی معروف شد) کمکم این میدان را تبدیل به هسته مرکزی ترددهای تهران کرد و حرکت رو به افزایش اتومبیلها در این محدوده موجب پا گرفتن راسته لوازم یدکیفروشیها در تهران شد و خیابان چراغگانه قدیم تهران که بعدها به چراغ برق و بعد هم به امیرکبیر معروف شد، رفتهرفته به پاتوق و محل استقرار و بورس تهیه و خرید و فروش لوازم یدکی در تهران تبدیل شد در حالی که گروههایی از لوازم یدکیفروشیها نیز در دروازه دولاب، دوشانتپه، خیابان
خاوران، آقانور، باغشاه، دروازه قزوین و خیابان دخانیات مستقر شدند. با این حال خیابان چراغ گاز، مرکزیترین خیابان لوازم یدکی شد، چون سابقه طولانی این خیابان در عرضه لوازم یدکی چراغها و روشناییها و وسایل گازی ـ نفتی آن روزگار زمینههای مساعدی را برای جذب لوازم یدکیفروشیها فراهم کرد.
قصه چراغ گاز و چراغ برق
چرا به خیابان چراغ برق یا امیرکبیر امروزی، خیابان چراغ گاز میگفتند؟ این موضوعی است که باید برای درک آن شما را به کمی پیشتر از چراغ برق ارجاع دهم، یعنی زمانی که مردم تهران مجبور بودند برای تعمیر چراغهای نفتسوز یا پیهسوز خود به بورس چراغسازیهای تهران آن روزها که در خیابان چراغ گاز فعال بودند، بروند. از همین کارخانه لولههایی به خیابان (ناصرخسرو) و باغ اندرونی شاه کشیده و به فانوسهایی که در باغ اندرونی شاه نصب شده بود، متصل میشد و شبها باغ را با همین فانوسهای گازی روشن میکردند و سحرگاه این چراغها با بستن شیر گاز خاموش
میشد و به همین دلیل کمکم این خیابان به خیابان چراغ گاز معروف شد.
سوخت چراغهای روشنایی مردم در آن روزگار با نفت، پیه، شمع یا چربیهای گرفته شده از امعاء و احشای حیوانات تامین میشد و یک فتیله نخی که در اینگونه منابع سوخت فرو میرفت و مردم کلی با آن کار و بار خود را راه میانداختند. با آمدن چراغ نفتی که فتیله آن داخل مخزن نفت چراغ قرار میگرفت، کار چراغسازها در این راسته رونق گرفت و مردم برای تنظیم شعلهپخشکنها، تمیز کردن منافذ هواگیر و سایر کارهایشان به چراغ سازهای این راسته مراجعه میکردند و با آمدن چراغهای زنبوری روسی با تورهای دراز که به «توری خیاری» معروف بود روشنایی شبها چند برابر
شد و کسب و کار مغازههای راسته خیابان چراغ گاز بیشتر رونق گرفت و چون این چراغها به تعمیرات بیشتری نیاز داشت در همان سالها بود که چراغ گازی وارد ایران شد. این چراغ به وسیله گاز استیلن از طریق لولهای به فانوس میرسید و برای تولید گاز، کارخانه تولید گاز استیلن در خیابان چراغ گاز آن روزگار تاسیس و راهاندازیشد.
این وضع ادامه داشت تا زمانی که نخستین کارخانه برق در ایران بهوسیله حاج حسین امینالضرب، تاجر و سرمایهدار اصفهانی و معروف کشور در سفرش به روسیه به مبلغ ۵۰۰ تومان آن روزگار خریداری شد و در ابتدای خیابان چراغ گاز نصب شد و فعالیت خود را آغاز کرد و کمکم با ورود برق به تهران، خیابان چراغ گاز به خیابان چراغ برق شهرت یافت؛ خیابانی که امروز مرکز ثقل لوازم یدکی در تهران و نیز در کشور است.
چراغ برق امروز
این روزها خیابان چراغ برق یک خیابان مملو از مغازهها و پاساژها و مجتمعهای لوازم یدکیفروشی است و محل وارد شدن میلیونها قطعه لوازم یدکی از تمام کشورها به این نقطه است و بعید است که شما به دنبال قطعهای لوازم یدکی از یک خودروی قدیمی یا جدید باشید و در این بازار به آن دسترسی نداشته باشید.
سپر، جلو داشبورت، کاپوت، آینه، سقف و نیمهسقف، درب، لولا، شیشه و شیشه بالابر، لوازم تزئیناتی و تمامی لوازم موتور، چرخها، گیربکس، شاسی، بدنههای داخلی، تودوزی صندلی و... در راستهها و بورسهای مختلف این بازار پیدا میشود و از اینرو چراغ برق امروز را میتوان یک تیپ کامل صنفی در حوزه صنعت خودرو نامید.
هیچ کس از اینجا دست خالی برنمیگردد و هرکس به دنبال هرچه آمده باشد با کمی صبر و حوصله آن را پیدا خواهد کرد.
سلام ببخشید من منابع این مقاله رو خیلی نیاز دارم اگر ممکنه به من اطلاع بدید
اتاق بازرگامنی تهران در مورد ایشون کتابی منتشر کرده. لطفا به اتاق تهران مراجعه کنید.