کسی میدونه استارتآپ تعریفش چیه؟
تو یه محفل استارتآپی نشسته بودیم و گپ و گفت مفصلی درباره وضعیت استارتآپها در گرفته بود. یکی از دوستان که به تازگی روی یک ایده فناوریک کار کرده بود از مصائب پیشرویش میگفت و بقیه هم یا همدردی میکردن
تو یه محفل استارتآپی نشسته بودیم و گپ و گفت مفصلی درباره وضعیت استارتآپها در گرفته بود. یکی از دوستان که به تازگی روی یک ایده فناوریک کار کرده بود از مصائب پیشرویش میگفت و بقیه هم یا همدردی میکردن
و یا تعجب!... درست وسط بحث یکی بلند شد و گفت: «بچهها من قصه این استارتآپهای فناوریک رو نمیفهمم. چرا هر وقت اسم استارتآپ میاد همه یاد کامپیوتر، برنامهنویسی، اپلیکیشن و اینجور چیزا میوفتن؟! » مسئلهای که مطرح کرد برام جالب بود. هیچکدوممون تا حالا به این فکر نکرده بودیم ولی این واقعیت داشت چون تا اسم استارتآپ میآد همه ناخودآگاه قیافه زاکربرگ و لری پیج و بیل گیتس و امثالهم میاد جلو چششون. کسی تا حالا نیومده بگه من یه مثلا مک دونالد میخوام راه بندازم و بعد اسمش تو استارت آپها لحاظ بشه. بعد از اون شب خیلی ذهنم درگیر این مسئله بود که اصلا استارتآپ به معنایی که ما میشناسیم به چی میگن و اگه ایدههای غیرفناوریک استارتآپ نیستند، پس چی تعریف میشن؟ هفته بعد از اون جلسه اتفاقا مهمون یه عده سرمایهگذار بودم که دور هم جمع شده بودند و از مسائل و معضلات پیش روی سرمایهگذاری و ریسک فاکتورهای اون میگفتند. نکته جالبی که توجه من رو به خودش جلب کرد، همین مقوله تعریفی استارتآپ بود. به طرز عجیبی دیدم که بین سرمایهگذارها هم اتفاق نظر جامعی در اینباره وجود نداره! البته برای اکثریت دوستان اون جمع به نظر استارتآپ یعنی فعالیتی آمیخته با فناوری؛ برای همین هم اسامی مثل دیجیکالا، اسنپ، تخفیفان و شیپور زیاد به گوشم میخورد. گفتم بد نیست سوالم رو از این جمع بپرسم شاید اصلا درک من نسبت به مسئله تغییر کنه. بلند شدم و سوالم رو اینجوری پرسیدم که «کسی میدونه استارتآپ تعریفش چیه؟» هفته بعد به دفتر اون سرمایهگذار رفتم و در یکساعتی که برام وقت گذاشت تصویر متفاوت ولی روشنی از استارتآپ بهم ارائه داد. آنچه فهمیدم این بود که استارتآپ یعنی خلق ارزشهای جدید و این ارزشها در همه حوزهها مفهوم پیدا میکنه و الزامی برای فناوری محور بودن اون وجود نداره. البته به دلیل انقلاب ارتباطات و پیشرفتهای فناوریک و نرخ بازدهی متناسب، سرمایهگذاران داخلی تمایل به حوزههای فناوری دارن و این کاملا سلیقهای و مبتنی بر سیاستهای اون فرد یا شرکت سرمایهگذاریه. بعدها کتابی به دستم رسید از بنیانگذار Paypal با عنوان از صفر تا یک. اون تو کتابش به وضوح اشاره میکنه به اینکه وقتی ما درباره آینده فکر میکنیم، همهمون آیندهای بهتر و روشنتر رو مجسم میکنیم. با همین استدلال دو نوع پیشرفت رو از هم جدا میکنه: اولی رو پیشرفت افقی میدونه که در واقع کپی از کسبوکارهای موفق فعلیه که اونرو حرکت از ۱ به n مینامه. مثل اسنپ که کپی موفقی از اوبره و یا دیجیکالا که کپی چشمنوازی از آمازونه. دومی پیشرفتهای عمودی و یا به اصطلاح حرکت از صفر به یک هستند که در واقع خلق ایدههای بسیار نوینه. از این نظر تصور پیشرفتهای عمودی برای سرمایهگذاران سختتره چون تا حالا کسی اونا رو انجام نداده مثل زمانیکه گوگل معرفی شد. کتاب به قسمتهای جالبش رسیده بود که یاد دوست قدیمیم تو امریکا افتادم که مدتی ازش بیخبر بودم ولی از طریق شبکههای اجتماعی میدونستم که خیلی موفقه و توی سیلیکون ولی کسبوکار موفقی رو اداره میکنه. به ساعتم نگاه کردم و دیدم با احتساب کمی بیشتر از ۱۲ ساعت اختلاف، زمان مناسبی برای تماسه. شمارهای که ازش داشتم رو گرفتم و صدای آشناش رو شنیدم که نشان از سرزندگی صبحگاهیاش داشت. حالا با این تعاریف برام روشن شد که استارتآپ فقط چند تا جوون و یه گاراژ و چند تا مدار بسته و کد نویسی نیست، بلکه هر جامعه انسانی که برای خلق ارزش، محصول و یا خدمتی درست شده باشه و ماحصل کارش باعث برداشتن موانع و راحتی امور بشه چه از نوع پیشرفت افقی باشه (کپی کردن) و چه از نوع پیشرفت عمودی (اختراع و یا ایده کاملا نو)، استارتآپ تلقی میشه و میتونه مورد توجه سرمایهگذاران قرار بگیره.
علی رودگر-کارشناس