احتمال از دست رفتن خط ترانزیتی منطقه CIS
وزارت راه و شهرسازی قصد دارد خط ریلی ایران وچین را احداث کند. اما آیا این امر شدنی است؟
با فرض اینکه توان تاسیس یک چنین سامانه ریلی وجود داشته باشد، خط ریلی از ایران به چین می تواند برای ترانزیت ایران تهدید محسوب شود. چراکه برای مدت طولانی جنوب ایران مقصد کشتی های چینی، هندی و … است تا بتوانند کالاهای خود را به کشورهای مستقل مشترک المنافع ترانزیت کنند.
حال خط ریلی ایران به چین می تواند این کشور را به مناطق مورد اشاره وصل کند. بنابراین صادرات شرق دور به کشورهای مشترک المنافع از مسیر دریایی و ترانزیتی ما بی نیاز می شود. این در حالی است که ایران میلیاردها دلار هزینه برای اجرای پروژه ای می کند که باعث می شود میلیاردها دلار از دست بدهد.
خط ریلی مستقیم ایران و چین قابل اجراست؟
مجتبی بهاروند، رئیس اسبق کمیسیون لجستیک و حمل و نقل اتاق بازرگانی ایران، درباره خط ریلی مستقیم ایران به چین به تجارت نیوز گفت: مسئولان کشور پروژه هایی را عنوان می کنند که اساسا قابل اجرا نیست. متاسفانه این حرف ها کم هم نیستند. اما پروژه خط ریلی به چین را هم می شود از دو منظر مورد بحث قرار داد.
وی افزود: اولین جنبه بحث ترانزیت کالاست. یکی از فرصت های خوب ایران بندرهای جنوب کشور است. از آن جهت که ترانزیت دریایی ارزان ترین شیوه است، کالاهای چینی و هندی به بندرهای ما وارد می شوند؛ سپس این کالاها به افغانستان و کشورهای مستقل مشترک المنافع (CIS) ترانزیت می شوند. ایران درآمد خوبی از ترانزیت کالا به این کشورها دارد. اما اگر این ریل به آسیای مرکزی کشیده شود، ایران ظرفیت ترانزیتی خود را از دست می دهد و میلیاردها تومان درآمد ترانزیت از دست می رود.
بهاروند بیان کرد: دومین جنبه مزیتی است که شیوه های ترانزیت برای ایران دارد. در بین تمام شیوه ها ارزان ترین و بهترین شیوه دریایی است. اگر ۲۰۰۰ دلار هزینه انتقال از خط ریلی کالا به چین باشد، هزینه دریایی آن ۵۰۰ دلار است. پس مزیت اقتصادی این است که کالا از طریق دریا حمل شود. تاکنون هم به غیر از بحث تحریم مشکلی با ترانزیت دریایی از چین نداشتیم. چرا باید کاری انجام دهیم که کالای داخل با سه برابر قیمت به بازار چین وارد شود؟
چین آمریکا را ارجح می داند
بهاروند اشاره کرد: این حرف ها خاستگاه سیاسی دارد و برخی مسئولان ایراد می کنند، متاسفانه این افراد ذهنیت اقتصادی ندارند.
او در پاسخ به این پرسش که «آیا خط ریلی ایران به چین، می تواند باعث تقویت روابط این دو عضو شانگهای شود؟» پاسخ داد: چرا باید منافع خودمان را برای حصول به این هدف تضییع کنیم؟ به عنوان یک فعال اقتصادی مطمئن نیستم سود زیادی از پیمان شانگهای ببریم. باید منافع اقتصادی کشور را در اولویت قرار دهیم.
رئیس اسبق کمیسیون لجستیک و حمل و نقل اتاق بازرگانی ایران تأکید کرد: تجربه نشان می دهد که همیشه ایران هزینه پرداخت می کند. سپس چین حساب می کند که ثمره اش از تجارت با آمریکا ۸۰۰ میلیارد دلار است، اما با ایران به پنج میلیارد دلار هم نمی رسد؛ بنابراین ارتباطی را حفظ می کند که ۸۰۰ میلیارد دلار می ارزد. پس پروژه ایران بی استفاده باقی می ماند. چین هرگز منافع خود را به خاطر ایران فدا نکرده است.
وی در پایان یادآور شد: شاید اگر خط ریلی از چین کشیده می شد و از ایران تا اروپا می رفت منافع زیادی به دست می آوردیم. اما منفعتی در این نیست که ایران بخواهد با یک خط ریلی خود را به چین وصل کند.
گفتنی است که ایران تاکنون عضو ناظر سازمان همکاری شانگهای بود که از روز جمعه ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ به عنوان عضو رسمی این سازمان شناخته شد. سازمان شانگهای نمادی از زنجیره همگرایی است که با گردهمایی سران کشورهای روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان در سال ۱۹۹۶ شکل گرفت.
با سلام - در متن فوق اشتباهات متعدد وجود دارد. اولا اتصال ريلي مستقيم بين ايران و چين به علت فقدان مرز مشترك مقدور نيست آنچه محل بحث است ايجاد ارتباط نسبتا مستقيم از طريق افغانستان است كه به كشور ازبكستان يا تاجيكستان متصل و با عبور از قرقيزستان به چين متصل گردد. امكان پذيري اين مسير قبلا مطالعه شده است. دوم آنكه اين مسير به هزينه ايران ساخته نمي شود بلكه ايران اجراي ان را پيگيري مي كند. سوم آنكه اين مسير براي مناطق غربي كشور وسيع چين مناسب خواهد بود و براي مناطق شرقي چين همان مسير دريايي بكار خواهد آمد. چهارم آنكه در شرايط تهديد دريايي مسيرهاي تجاري چين مي توان مسيرهاي زميني را فعال نمود. پنجم آنكه اگر مسير ايران و چين كوتاه شود قطعا مزيت ترابري از ايران براي تجارت بين چين و اروپا افزايش مي يابد و مسيرهاي ترابري جنبه رقابتي دارند. اينجانب مقاله اي را هشت سال قبل در كنفرانس ترانزيت و توسعه شرق كشور براي اين ارتباط ريلي ارائه نمودم كه مي تواند براي شرح بيشتر موضوع مدنظر قرار گيرد.
ما با این کار هزینه دسترسی چین به آسیای میانه را کم می کنیم برای ما منفعت اقتصادی نخواهد داشت فقط باعث می شود یک زیر ساخت مجانی برای چین احداث کنیم
به علت حصر احتمالی دریایی و فشارهای روزافزون خصوصا از سمت ناوگان نیروی دریایی آمریکا - انگلیس و شرکای این ها مثل استرالیا (که رو به توسعس) , چینی ها خوب می دانند که نمی توانند 100 درصد روی تنگه مالاکا و عبور مرور دریایی بدون مشکل حساب باز کنند پس چه ما بخواهیم چه نخواهیم چین یک کریدور ترانزیتی به دل آسیای میانه و سپس غرب باز خواهد کرد اگر امروز این کار را نمی کند به علت یکسری توجیه های سیاسی امنیتیه مثلا از جنس حکومت افغانستان مطمئن نیست بهتره ما بجای این حرف ها برویم برای بنادرمان , مزیت هایی درست کنیم مثلا همین پتروپالایشگاه ها یا اینکه این همه صنایع قدیمی و ریشه دار داریم مثلا تراکتورسازی , هپکو و ... بیاییم شعب دوم کارخانه ایی این ها در اراضی پس کرانه ایی چابهار , بندرعباس و ... احداث کنیم یعنی کارخانه های تکمیل و این ها بتوانند با صادرات انبوه به آفریقا , آمریکای جنوبی و ... ظرفیت بنادر ما را پر کنند این همه صنایع جون دار داریم که هر یک در یک استانی حبس شدند نشستند برای اینکه سفارش دولتی بیاد !!!! برویم سمت بازارهای جدید و تجارت جدید و بنحوی برای بنادرمان , ظرفیت های جدیدی بسازیم ما اگر برنامه ریزی درستی داشته باشیم بنادرمان با تمام ظرفیت کار خواهند کرد از اتصال ریلی مستقیم به چین هم بهره فوق العاده خواهیم برد .