قصه پرغصه تلفات جادهای
اگرچه هر چند وقت یکبار فاجعه تصادفهای پرتلفات جادهای، باعث توجه افکار عمومی به موضوع فقدان امنیت سفر در ایران میشود ، اما فاجعه بزرگتر از آن چیزی است که احساس میشود.
اگرچه هر چند وقت یکبار فاجعه تصادفهای پرتلفات جادهای، باعث توجه افکار عمومی به موضوع فقدان امنیت سفر در ایران میشود ، اما فاجعه بزرگتر از آن چیزی است که احساس میشود.
به گزارش روزنامه مردم سالار، رئیس پلیس راهور ناجا اعلام کرده است که براساس آمارهای رسمی روزانه 5/42 نفر در حوادث رانندگی جان خود را از دست میدهند. به عبارت دیگر میتوان اینطور مقایسه کرد که هر هفته به تعداد جان باختگان سقوط یک هواپیمای بوئینگ با 300 مسافر، در جادهها تلفات داریم.
این آمار را اگر در سال محاسبه کنیم، سالیانه بیش از 15 هزار و پانصد نفر در حوادث رانندگی جان خود را از دست میدهند و به این ترتیب میتوان گفت که هر سال جادههای ایران تلفاتی به اندازه یک زلزله مهیب یا یک جنگ تمام عیار دارد! با توجه به این آمار عجیب و تاسف برانگیز است که ایران در رتبه سه مرگومیر جادهای در جهان قرار دارد. بدون شک عوامل متعددی باعث شکل گیری این آمار تکان دهنده است که یکی از مهمترین آنها، پایین بودن فرهنگ رانندگی در کشورمان است. کافی است یک نفر در هر نقطه ای از کشور فقط یک ساعت به نحوه رانندگی افراد مختلف دقت کند تا انواع و اقسام رفتارهای خطرآفرین را مشاهده کند. تاسف بیشتر از این بابت است که گاهی این نحوه رانندگی از سوی بعضی شهروندان مورد تمجید واقع میشود و به آن افتخار هم میشود! غافل از اینکه کسانی که بدون هیچ احتیاط و ملاحظه شرایط رانندگی میکنند با جان خود و دیگر شهروندان بازی میکنند. در سالهای اخیر سعی شده است با بالا بردن مبلغ جریمههای نقدی و افزودن جریمههای دیگری چون توقف خودرو و محرومیت رانندگان متخلف از رانندگی از این وضعیت نابهنجار کاسته شود اما متاسفانه این تدابیر هم تفاوت چندانی در رانندگی افراد ایجاد نکرده است. شاید هم این غفلت یا بی توجهی ناشی از این موضوع باشد که نزد ما، حفظ جان خود و دیگران چندان موضوع
مهمی نیست !
وضعیت رانندهها و رانندگی در خودروهای عمومی هم چندان مناسب نیست و به نظر میرسد که نظرات جامع و مناسبی بر روی رانندگان وسایل نقلیه سنگین و عمومی بین جادهای نمیشود ؛ ضمن اینکه باید این واقعیت را هم بیان کرد که گاهی فشار اقتصادی باعث میشود که رانندگان این قبیل وسایل نقلیه، بسیار بیش از حد مجاز و توان خویش رانندگی کنند، و خستگی ناشی از رانندگی بیش از حد موجب بروز حوادث رانندگی مرگبار میشود.
به این ترتیب باید اذعان کرد که اگر چه فرهنگ رانندگی در ایران، هنوز فرهنگ درست و پسندیدهای نیست اما این معضل، موضوعی مجرد نیست، بلکه به زنجیره ای از عادات اجتماعی، فرهنگ عمومی، مسائل و کمبودهای اقتصادی و... مربوط است که هر یک از این مسائل و مشکلات، چندان ساده نیست و همت و اراده ای ملی، همه جانبه و برنامه ریزی دقیق و دراز مدت میخواهد. با این شرایط میتوان درخواست کنیم حالا که این موضوع به راحتی و سرعت حل نمیشود، لااقل کیفیت خودروهای داخلی را افزایش بدهیم ؛ این موضوع که دیگر موضوعی فرهنگی و اجتماعی نیست! سالها است که فریاد همه از کیفیت بعضی خودروهای تولیدی به آسمان بلند است اما هیچ گوش شنوایی وجود ندارد. عجالتا میتوان فکری برای این مورد کرد تا شاید روزی و روزگاری دیگر، فرهنگ سازی برای تغییر رفتار عمومی رانندگان صورت بگیرد و وضعیت اقتصادی اقشار مختلف جامعه آنقدر خوب باشد که دیگر کسی برای یک لقمه نان مجبور نباشد بیش از 16 ساعت در روز پشت فرمان بنشیند.