زیان وابستگی در صنعت ریلی
در سالهای اخیر اعلام شده ایران با خرید ۱۵۰ لکوموتیو زیمنس و تولید بخشی از آنها در کشور به دانش فنی و فناوری ساخت لکوموتیو دستیافته و در این زمینه خودکفا شده است.
بررسی این قرارداد نشان میدهد متاسفانه طوری قرارداد بسته نشده که دستکم لکوموتیوهای یادشده در داخل کشور مونتاژ شوند با این حال، گفته میشود در زمینه ساخت لکوموتیو در کشور خودکفا شدهایم؛ این در حالی است که حتی دانش تعمیر این لکوموتیوها نیز به ما داده نشده است. حال باید این پرسش را مطرح کرد که این چه نوع خودکفایی و انتقال فناوری است که ناگزیریم مجموعه موتور لکوموتیو یا تجهیزات معیوب دیگر لکوموتیو زیمنس را به اروپای شرقی یا انگلستان بفرستیم تا آنها برایمان تعمیر کنند؟!
چندی پیش در خبرها آمده بود دوباره قرارداد خرید ۷۰ لکوموتیو الکتریکی و ۵۰ لکوموتیو دیزلی دیگر با شرکت زیمنس آلمان منعقد شده تا در خط تهران- مشهد از آنها استفاده شود.
در نمایشگاه ریلی که اردیبهشت امسال در تهران برگزار شد، کارشناسان زیمنس این موضوع را تایید کردند و گفتند ۵۰ لکوموتیو دیزلی، مانند همان لکوموتیوهای قبلی است.
پیشتر در کشور از نظر تامین قطعات یدکی و تعمیرات لکوموتیوهای خریداری شده، طوری برنامهریزی شده که قطعات یدکی، فراوان موجود بود و کمبودی در این زمینه احساس نمیشد.
جا دارد این پرسش مطرح شود که این چه نوع سفارش و نیازسنجی است که باید از دو لکوموتیو زیمنس، به علت خرید ناقص و قدرت و توان کم لکوموتیو، برای کشیدن قطار بیش از ۸ واگن که پیشتر با یک لکوموتیو قدیمی و مولد برق حرکت میکرده، استفاده کنیم؟ وقتی از نمایندگان آلمانی زیمنس حاضر در نمایشگاه ریلی تهران همین پرسش را پرسیدیم، ابتدا دلایل واهی ارائه دادند و وقتی خود را در مقابل منطق و دانش یافتند، اقرار کردند خودتان اینگونه سفارش دادهاید!
متاسفانه حدود ۷۰درصد لکوموتیوهای آلستوم خریداری شده از فرانسه در ۲۰ سال گذشته، به دلیل سازگار نبودن با آب و هوای ایران و خرید ناقص خارجی و منتقل نشدن دانش فنی و قطعات یدکی، متوقف شده و در حال مستهلک شدن هستند.
درحالحاضر در صنعت ریلی حتی دانش و فناوری تولید چرخ واگن و لکوموتیو را هم نداریم و در این زمینه چارهای جز وابستگی به خارج نداریم در حالی که میتوانیم بزرگترین کارخانه تولید چرخ یکپارچه قطار را در خاورمیانه داشته باشیم.
به نظر میرسد در صنعت ریلی، هر روز وابستهتر از گذشته میشویم. در این زمینه باید مراقب باشیم.
اگر دوباره تحریم شویم، مجبوریم قطعات بیکیفیت واگن و لکوموتیو را به چند برابر نرخ بخریم و اگر نفت و گاز کشورمان را خریداری نکنند، همین قطعات را نیز دیگر نمیتوانیم تهیه کنیم.
به نظر میرسد یکی از دلایل این اوضاع نابسامان، چندشغله بودن برخی مدیران ارشد راهآهن باشد.
طبیعی است مدیر ارشد ریلی که همزمان در یک شغل دیگر که هیچ ارتباطی با راهآهن ندارد، فعالیت میکند، در هیچیک از مدیریتهای خود موفق نخواهد بود و این، ظلمی است که به دانشآموختگان و نخبگان بیکار این مملکت میشود.
هدف از این نوشتار، تلنگری به مسئولان و مدیرانی است که در راس هرم و تصمیمگیر هستند که از این موارد درس بگیرند و با خریدها و قراردادهای ناقص، بیش از این صنعت ریلی آسیب نبیند.
غلامرضا پیرهادی - کارشناس حملونقل ریلی