111سالگی بلدیه
111سال پیش، در هنگامه شکلگیری بلدیه تحول بزرگی در تهران رخ داد؛ درست یک سال بعد از امضای ناصرالدینشاه پای قانون اساسی مشروطه. تهرانِ پایتخت با تاسیس بلدیه که مقصود اصلیاش حفظ منافع شهرها و ایفای حوائج اهالی شهرنشین بود، گام برداشت.
111سال پیش، در هنگامه شکلگیری بلدیه تحول بزرگی در تهران رخ داد؛ درست یک سال بعد از امضای ناصرالدینشاه پای قانون اساسی مشروطه. تهرانِ پایتخت با تاسیس بلدیه که مقصود اصلیاش حفظ منافع شهرها و ایفای حوائج اهالی شهرنشین بود، گام برداشت.
به گزارش تیننیوز به نقل از همشهری، در آن زمان بلدیه یا شهرداری به کودکی میمانست که خدماترسانی در امور شهری و مردم را در دستور کار قرار داد. خدماتی مانند ساخت و پاک نگهداشتن کوچهها، میدانها، پیادهروها و این آخری کالسکهروها بنا به شرایط تهران در بیش از یک قرن پیش. بعد از خدمتهای اینچنینی تهران باید به دوران فعالیتهای زیرساختی و عمرانی میرسید. در نهایت نیز بلوغ شهرداری باید به فرهنگ شهرنشینی و داشتن شهروندان منجر میشد. اکنون این پرسش مطرح است که تهران در تمام این سالها چه مسیری را پیموده است؟
شهری که زمانی ری جزو آن نبود، اما اکنون تبدیل به کلانشهر شده است، چه هویتی دارد؟ طی سالها انجمن بلدیه، شوراهای شهر و... شکل گرفتند تا مدیریت امور شهری تهران را به جایی برای زندگی بهتر تبدیل کنند. شهری زیستپذیر که شهروندان بدون دغدغههای شهری روزها را سپری کنند، اما بهنظر میرسد برخی موانع و مدیریتها پایتخت را به جایگاه اصلی خود نرسانده است.
سید محمود میرلوحی/عضو شورای شهر تهران
دوره های مختلف بعد از شکل گیری بلدیه
از آغاز شکلگیری بلدیه دورههای مختلفی طی شدهاست؛ همانطور که ساختار اداری و بوروکراسی کشور طی 110سال یا از دوران مشروطه به این طرف تحولات بسیاری دیدهاست. شاید بشود گفت که بلدیه و شهرداری معمولا جزو مراتب کانونی این تحولات بودهاست.
به هر حال، از دوران مشروطه به این طرف اتفاقاتی در سطح دنیا و منطقه رخ داده و تهران یکی از آن مراکزی بوده که همواره خدمات زیادی به مردم و دولت داده است. قبل از مشروطیت کشور عملا بهعنوان یک ملک شخصی سلطان قلمداد میشد که هرگونه تصمیمی را سلطان میگرفت.
اما در زمان مشروطیت کمکم نقش مردم بیشتر شد و مشروطشدن سلطنت بیشتر حالت نمایشی بهخود گرفت. همین فراز و فرودهایی که در عرصه سیاست، اداره و بوروکراسی داشتیم در شهرداری و بلدیه هم رخ داد.
یعنی کمکم نوع خدماتی که این نهاد به مردم میداد روشنتر شد. اینکه چه خدماتی برای مردم باید انجام شود بیشتر در دستور کار بلدیه قرار گرفت. بهتدریج ساماندهی معابر مورد توجه قرار گرفت، همینطور خدمات آب و برق و خدمات اولیه به شهروندان در دستور کار قرار گرفت. البته موضوع آب و برق برای دهههای 40و 50 است که کمکم کارخانه برق به تهران آمد و به مرور بحث سازمان آب مطرح شد.انجمن شهری تقریبا بعد از دولت مصدق فعالیتش را آغاز کرد و در دهه40 اوج گرفت. بودجهبندی در شهرداری در انجمن بلدیه شکل گرفت و بهتدریج از شهروندان عوارض دریافت شد. به همین دلیل در این دوره شناسایی منابع در اداره شهر صورت گرفت. بهطوری که نوشتهها و مصوباتی که از دهه 40 به جا مانده، نشان میدهد در کسبوکار، واردات و مسائلی در امور شهر تهران تلاش شدهاست تا منابع درآمدی تازه برای شهر ایجاد شود.
البته فهرست منابع پایدار در سال 46 بهتر از امروز بوده، آن موقع 70قلم منابع درآمدی برای شهرداری شناسایی شدهاست. کمی بعدتر در دهه 50، مهاجرتها به شهر تهران شروع میشود و جمعیت این شهر به یک میلیون نفر میرسد. در این برهه تهران شاهد اتفاقاتی تازه میشود. دلارهای نفتی، ساختوسازها و ایجاد شهرکها بهطور کلی دوران جدیدی برای بلدیه شکل میدهد که نیازمند تصمیمگیریهای جدید است.
بعد از انقلاب، جنگ ایران و عراق تا مدتها اجازه فعالیت در تهران را به شهرداریها نمیدهد و با توقف جنگ، دوره جدید و تعریف جدیدی بهوجود میآید. بعد از این دوره، شهرداری را بهعنوان جایی که بهعنوان رُفت و روب و نظافت میپرداختند و در نهایت مقداری پارک و فضای سبز میساختند، میشناختند. در دوره جدید توسعه شهر متوجه شهرداری میشود، جایی که در حوزه فرهنگی و اجتماعی هم باید فعالیت شود. امروز هم عملکرد مدیریت شهری و شهرداری کمی نسبت به آنچه پیشتر رخ داده تغییر کردهاست و شوراهای شهرها شکل گرفتهاند و انتخابات اعضای شورا نیز اهمیت بیشتری یافتهاست. سال 78 تشکیل شوراها نقطه عطفی در اداره شهر بود. با توجه به ساختار متمرکز سیاسی که کشور ما دارد، شوراها و شهرداریها ظرفیت بالایی دارند. هماکنون شوراهای شهر و شهرداری که مدیریت شهری را شکل میدهند ظرفیت گستردهای برای اداره شهرها یافتهاند.
میزان خدمات و فعالیت مدیریتهای شهری کشور هماکنون بهگونهای است که نصف بودجه عمرانی کل کشور، در شهرداریها بهصورت مستقل از دولت تصویب میشود و فعالیتهای شهری براساس آن صورت میگیرد. مسئله توزیع میوه و کالا و خدمات در جامعه و همچنین رُفت و روب، فضای سبز، موضوع آلودگی هوا و ترافیک به نوعی از وظایف شهرداری قلمداد میشود. دستکم بخشی از جامعه اینگونه فکر میکند.
اگرچه هنوز مسئولیتها منتقل نشده و هنوز سیستم اجرایی حاکمیت کشور اداره و تصدیگری کامل این حوزهها را در اختیار شهرداریها قرار ندادهاست. بهعنوان مثال با اینکه چند صد کتابخانه تهران توسط شهرداری احداث و ایجاد شده، اما اگر منابعی هست، همچنان در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و شهرداریها از آن سهمی ندارند. یا امروز 250بازار میوهوترهبار در تهران هست، و هیچ سهمی از وزارت جهادکشاورزی در برنامهریزیها و منابع مالی ندارند.
بعد از گذشت 111سال از شکلگیری بلدیه و در آستانه صدودوازدهمین سال شکلگیری این نهاد، بهنظر میرسد که جایگاه شهرداری و شورای شهر فراتر رفته است و این نهاد میتواند مسئولیت و اختیار بیشتری را بهعهده بگیرد. چرا که هدف نهایی و اصلی ارائه خدمات ارزانتر، بهتر و باکیفیتتر به شهروندان است و در این مسیر دولت باید وظایف و اختیارات و منابع بیشتری در اختیار مدیریتهای شهری قرار دهد، چرا که مدیریت شهری بعد از گذشت بیش از یک قرن به بلوغ رسیدهاست.
حسن خلیلآبادی/عضو شورای شهر تهران
میراث گمشده در میان دود و بلندمرتبه ها
تهران یکی از شهرهای بزرگ و پایتخت ایران است. از زمان قاجار تهران بهعنوان پایتخت انتخاب شد و تاکنون ادامه پیدا کرد. از آن زمان تاکنون تهران رشد فزایندهای داشته و تمرکز تمام فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و حتی اجتماعی کشور در تهران نمودِ فراوانی یافتهاست.
این شهر مرکز تصمیمگیری سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است و همچنین مرکز ورود و خروج کشور بهحساب میآید. تهران نماد ایران است. هر وقت مقام مسئولی میخواهد به ایران بیاید، دروازه ورودیاش همین شهر است. البته از زمان بلدیه در تهران اتفاقات بسیاری افتاده است. بهطوری که گسترش تهران یک مقدار بیقواره بوده و متأسفانه بدون برنامه توسعه پیدا کردهاست.
هماکنون تهران به لحاظ زیستپذیری مشکلاتی دارد که باید این مسائل را به مرور با تدوین برنامههای محلهمحور برطرف کرد. متأسفانه خیلی از هویتهای محلهای تهران در سالهای گذشته از بین رفته است. تقریبا میتوان گفت که تهران یک شهر میراثی است. مناطق 10، 11، 12و منطقه تجریش و ری جزو مناطق میراثی هستند. این میراث در بین ماشین، دود و ساختمانهای سر به فلک کشیده گم شده است. شاید تهرانی که آقامحمدخان قاجار بهعنوان پایتخت انتخاب کرد که پُر از باغهای سبز با آن چشمهها و آبریزگاههای بسیار قشنگ بوده، امروزه به خاطرهای دوردست تبدیل شدهاست.
تهران یک ابرشهر است، باید تلاش کنیم زیستپذیر هم شود. باید تلاش کنیم آن عوارضی که در اثر بیبرنامگی سالیان متمادی در آن بهوجود آمده، از بین برود. اجازه ندهیم تهران بیشتر از این بزرگ شود، وسعت پیدا کند و جمعیتپذیری بیشتری داشته باشد. تلاش کنیم به زیرساختهای شهری که یک کلانشهر نیاز دارد، توجه بیشتری کنیم و به شبکه بینالمللی و شاهراه ارتباطی شهرهای بزرگ جهان متصل شویم. تهران باید به مرکز توریسم جهانی تبدیل شود، امکانات جذب گردشگر در آن را فراهم کنیم تا به جایگاه اصلیاش در کلانشهرهای دنیا برسد. آلایندهها را از تهران دور کنیم، متأسفانه کارخانجات بزرگی داریم که وجود همینها باعث آلودگی میشود. یکی از تعاریف کلانشهر این است که در آنجا تولید صورت نمیگیرد و متأسفانه اکثر تولیدیها در اطراف تهران فعالیت میکنند. این تولیدکنندهها را باید به استانها معرفی کرد تا در آنجا رشد اقتصادی صورت بگیرد. همچنین نیازمند آن هستیم تا این شهر دیرپا از مشکلات و معضلات کنونی فاصله بگیرد و به شهری زیستپذیر تبدیل شود.
امروز تهران جایگاه ملی خود را بازیافته است. این شهر کانون اتصال منطقهای و تا حدودی فرامنطقهای است. بسیاری از گردشگران به تهران سفر میکنند و برای دیدن شهرهای تاریخی مانند یزد، کرمان، اصفهان، شیراز و... به آن شهرها میروند؛ این در حالی است که مراکز تاریخی تهران کمتر از شیراز، اصفهان و مشهد نیست. همه آنچه توریستها در شهرهای دیگر بهدنبال آن هستند، در تهران وجود دارد، اما متأسفانه در تهران توقف گردشگر کمتر است. ما توسعه گردشگر در تهران را باید در اولویتقرار دهیم.