طنز اجتماعی؛ مترویی ها یا خبر دارند که خبر داریم یا خبر ندارند که خبر داریم!
دیروز پریروزها بود که آن خبر درد آور و تاسف بار سقوط مردم از پله برقی مترو دروازه دولت تهران منتشر شد. همان روز مجتبی خالدی سخنگوی اورژانس کشور از مصدومیت هفت مسافر پله برقی مترو دروازه دولت تهران خبر داد.
دیروز پریروزها بود که آن خبر درد آور و تاسف بار سقوط مردم از پله برقی مترو دروازه دولت تهران منتشر شد. همان روز مجتبی خالدی سخنگوی اورژانس کشور از مصدومیت هفت مسافر پله برقی مترو دروازه دولت تهران خبر داد.
خالدی اعلام کرد: تغییر به یکباره جهت حرکت پله برقی سبب این حادثه شده است و بعد از حادثه، مصدومان به بیمارستانهای سینا و فیروزگر منتقل شدند.
البته آنچه از زبان خالدی گفته شد بیشتر در باب این بود که بلافاصله 6 دستگاه آمبولانس اورژانس (که البته در بعضی خبرگزاری ها گفته شد 8 دستگاه آمبولانس) در جیک ثانیه در محل حاضر شدند و مسافران بخت برگشته را به بیمارستان ها و مراکز درمانی رساندند و خلاصه اورژانس در این خصوص مثل همه موارد که همیشه سنگ تمام می گذارد این بار هم گل کاشت و نگذاشت آب توی دل مصدومان تکان بخورد!
سرتان را درد نیاوریم رسانه ها و نشریات مکتوب هم تا حد معمول خبر و گزارش هایی در این باب منتشر کردند و البته شبکه های مجازی بیشتر از هر جای دیگری این خبر را بازتاب دادند. عمده مطالب منتشره نقد گونه بود و در این باب بود که چرا مسئولان مربوطه حواسشان به این جور مشکلات خطر آفرین نیست و از این جور مباحث.
اما چیزی نگذشت که مدیریت ارتباطات و امور بین الملل شرکت بهره برداری متروی تهران و حومه اعلام کرد: این حادثه ربطی به پله برقی و ایرادهای احتمالی آن نداشته و بر اثر عدم تعادل و افتادن یکی از مسافران روی سایر مسافران در هنگام حرکت مردم را حسابی مجروح و زخم و زیلی کرده است!
یعنی تا اینجای کار، مترو یک جوری حالیمان کرد که اورژانس بی خود کرده و اصلا برای خودش گفته که تقصیر پله برقی بوده! بنابراین مترو تکذیب می کند و اعلام می کند که تقصیر خود مردم بوده است! مثل همیشه که همواره مردم مقصر اصلی هستند و نهادها و دوایر شهری و خدماتی و دولتی سر سوزنی مقصر نیستند. (تازه شانس آوردیم که مترویی ها نگفتند تقصیر اورژانس است!).
از نظر این عزیزان الان در این فقره یا کسی گناهکار نیست یا اگر هست یکی دیگر است. آخر آخرش این که یا هیچکس گناهکار نیست مگر اینکه عکسش ثابت شود و یا مردم گناهکارند که عکسش ثابت نمی شود!
بحث گناه شد. ما از این رفتار ها یاد آن لطیفه معروف افتادیم که می گوید: معلمی سر کلاس درس از بچه ها پرسید: باید چه کار کنیم تا گناهانمان بخشوده شود؟پسرکى از ته کلاس گفت: باید گناه بکنیم آقاى معلم!
اینها یا خبر دارند که افکار عمومی خبر دارند یا خبر ندارند که افکار عمومی خبر دارند! مثل آن زمان بچگی ما که یک روز در آغوش مادرمان بودیم و گفتیم مامان مامان اون آقاهه روببین کچله! مامانمان گفت هیس! می فهمه! ما پرسیدیم مگه تا الان نفهمیده؟!