«حاضر نادیدنی» و «غایب همیشه حاضر»
وبلاگ هادی خانیکی-شریعتی کیست و نماینده چه خواسته و مطالبه و آرمان تاریخی است؟ آیا باید او را پشت سر نهاد یا از نو خواند؟ این پرسشی است که باید در چهلمین سالیاد دکتر علی شریعتی به آن پاسخ گویم.
شریعتی در مواجهه با مسائل تاریخی ایران متفکری است «اندیشهورز» و «مسئلهمحور» که در رویارویی او با جامعه و جهان خویش بیش از هر چیز مشهود و مسلط است. شریعتی بهمثابه «روشنفکر» یا «اندیشمند» یا «سیاستورز»، بیدرد و مسئلهگریز نیست و همینهاست که او را از جنس مردم کرده است. هنوز جامعه ایرانی و جوانانش شریعتی را از خود میدانند و حتی اگر باهمه گفتهها و نگاههایش همسو نباشند او را از سرخویشتنداری و همدردی میخوانند. وجود حس مشترک یک جامعه با متفکرانش مهمتر از داشتن درک مشترک در همه مسائل و راهحلهاست. شریعتی بعد از چهلسال هنوز خط ممتدی در عالم اندیشه و آرمان میان نسلهاست. این شاید از آن رو باشد که میراث او سنگوارههای معرفتی نیست، پرسشوارههایی در برابر جدیترین مسائل انسانی و اجتماعی است، پس تا مسئله دوران شریعتی که به تعبیر خود او عرفان، برابری و آزادی است، باشد حضور شریعتی در میان آنانکه بهدنبال این سهاند، طبیعی است. جامعه جوان ما از آنرو که بیش از سایر بخشها در معرض تحول است و در کنشگری و تلاش برای دستیابی به دنیایی بهتر مدام در پی طرح آرمانها و خواستههای نو است، ناگزیر از گفتوگوی انتقادی با دوران پیش از خود است، گفتوگوی انتقادی که معنای آن الزاما فرار از تاریخ و فراموشی نیست؛ «آگاهی» از آن و «واسازی» آن نیز هست.
شریعتی پشتسر نیست، در برابر است و تفکر او نمرده است، اگر خلاقیتهای نسلی در تولید سازههای تازهتر از اندیشه شریعتی شکل گرفته باشند، یافتن مازادهای مفهومی و خلق مفاهیم تازه از اندیشه و راه متفکرانی که بزرگتر از عصر خود بودهاند، نه ناممکن و نه نامطلوب است. مسئله امروز ما گنگی اندیشه شریعتی نیست، مسئله امروز مواجهه غلطانداز با اندیشیدن و اندیشمندانمان است. بازخوانی شریعتی و واسازی مفاهیمی که به اعتبار تفکر و تلاش او تحولاتی بزرگ را در عصر بهدنبال داشت، دعوت جامعه کنونی و جوانانش به اندیشهورزی و کنشگری برای گفتوگوی متقابل با اندیشهها و کنشگریهای تاریخساز است. فهم گذشته و حتی نقد آن لازمه نواندیشی و نوخوانی است که بیش از شریعتی ما امروز به آن نیازمندیم. از این زاویه سخن فوکو درباره شریعتی هنوز شنیدنی است که او در جامعه نادیدنی و غایب همیشه حاضر است.