◄ عزم ملی برای خلاصی از لرزشهای مرگبار
زمین لرزید و پایه های سست خانهها تکان خورد و سقف خانهها روی سر مردم آوار شد. صدای نالهها زیر خروارها سنگ وآهن و سیمان خفه شد و سینهها از طپیدن ایستاد.
امیر گرجی* زمین لرزید و پایه های سست خانهها تکان خورد و سقف خانهها روی سر مردم آوار شد. صدای ناله ها زیر خروارها سنگ وآهن وسیمان خفه شد و سینهها از طپیدن ایستاد. زلزله از آن دسته بلایایی است که سر سازگاری با کسی ندارد. می آید تا خرابی به بار بیاورد و "جان" بگیرد.
هنوز گرد و غبار زلزله فرو ننشسته بود که لمس انگشتان کاربران شبکههای مجازی روی کلید های کیبوردهای گوشیهای جورواجور آغاز شد و هر کدام ضمن اعلام تسلیت و اظهار همدردی، دیگران را به همراهی و حمایت از آسیب دیدگان زلزله دعوت کردند. اتفاق ناگواری افتاده بود و هر کس خود را موظف و متعهد می دانست بلکه با گامی هر چند کوچک و هدیهای هر چند ناقابل دستی از دور بر آتش کمک رسانی به کسانی را داشته باشد که نمی دانستند در غم از دست دادن کدام عزیز اشک بریزند و مویه کنند.
هلال احمر پیشگام این کمک رسانی بود اما ستارگان سینما،بازیگران و مجریان تلویزیون و ستارگان ورزش کشور هم آستین همت بالا زده و با جمع آوری کمک های مردمی به سوی منطقه حرکت کردند. آدم های خیر هم با حساب سر انگشتی سعی کردند تا بخشی از اندوخته ای که برای کمک به نیازمندان در نظر گرفته بودند را برای کمک رسانی به زلزله زدگان اختصاص دهند.
بعضیها هم به تکاپو افتاده بودند تا از این نمد برای خود کلاهی دست و پا کنند و از فرصت پیش آمده کاستی های رقبای خود را در جناح مخالف مستمسکی برای رسوایی آنها قرار دهند. اما مردم برای زنده ماندن به چادر، پتو، آب و غذا بیشتر از هیاهو و جارو جنجال احتیاج داشتند. در بحران پیش آمده جای خاله زنک بازی نبود و حاشیه ها دردی از مردم دوا نمی کرد. ابراز همدردی همچنان ادامه داشت. چه عکس هایی که در صفحات مجازی دیدیم و دلمان ریش ریش شد و اشکمان درآمد. چه تصاویری از کودکان معصومی که غبار مرگ صورت نازنینشان را پوشانده بود.
صحنههایی هم که حتما در جای جای منطقه حادثه دیده، از چشم خبرنگاران و عکاسان دور ماند و جایی ثبت نشد وکسی هم آنها را ندید. البته همه ما می دانیم که کمک های مردمی فقط مرهم زخم دل های ریش ریش آسیب دیدگان بود والا داغی که برای از دست دادن عزیزی بر دل می نشیندج به این آسانی ها از بین نمی رود.ماندگار می شود و می ماند.
زلزله زلزله است و هیچکدام از ما به ویژه در خاک سرزمین پهناورمان جزاین از آن ندیده ایم. هر وقت آمد خرابی به بار آورد و سوگوارمان کرد. در بوئین زهرا، سرخس، منجیل، رودبار و بم هم همین بلا را سر ما آورد. اینکه چرا در آمار تلفات زلزله دچار تناقض هستیم؟! چرا نحوه توزیع هدایای مردمی موجب گله و شکایت بعضی از زلزله زدگان است؟! اینکه چر ا خسارات زلزله در ژاپن و کشورهای پیشرفته با یک میزان شدت به مراتب کمتر از خسارت زلزله در ایران است؟! مطلبی است که جای آن در این مقال نیست.
زلزله اما تر و خشک را با هم می سوزاند. زن و مرد و دارا و ندار نمی شناسد. جان همه را در هر موقعیتی که باشند به مخاطره می اندازد. البته حساب عده ای که علاج واقعه را قبل وقوع می کنند و خانه هایی با رعایت اصول ایمنی و استاندارد می سازند، با بقیه جداست. بی شک شما هم می دانید که وقوع زلزله ناگهانی و غیر مترقبه است. کسی فرصت خودیابی و فرار ندارد مثل اجل معلق می آید و در طرفه العینی همه چیز را نیست و نابود می کند. مگر اینکه شانس با کسی یار باشد و او بتو اند قبل از وقوع زلزله جانش را از مهلکه در ببرد. می گویند این بار زلزله ۵۰۰ نفر حالا قدری کمتر یا بیشتر تلفات داشته است. البته خدا کند بیشتر از این نباشد.اما همه آنچه که خدمت شما عرض کردم برای بیان مطلبی است که اهمیتش کم از اهمیت زلزله نیست.
غرض اشاره به زلزله ایست که هر روز در این مملکت جان ۴۰تا ۵۰ نفر از هموطنان عزیزمان را می گیرد. جای مشخصی ندارد اما در هر ماه بیش از ۱۲۰۰ نفر دچار زلزله سوانح و حوادث رانندگی می شوند، ضمن اینکه کلی آدم هم مصدوم و معلول می شوند و خانواده هایشان دچار مشکل شده یا بدون سرپرست و بدون نان آور می شوند. آمار نشان می دهد که نزدیک به ۱۶ هزار نفر در تصادفات رانندگی جانشان را از دست می دهند. یعنی چیزی حدود سی برابر بیشتر از تلفات زلزله اخیر. اما کمتر کسانی دست به کار شده و از دیگران کمک می خو اهند.
این اتفاق بی وقفه هنرمندان و ورزشکاران عزیز و بهتر از جان کشورمان را نیز ترغیب نمی کند که آستین همت بالا زده تا از دیگران برای نجات جان رانندگان وسرنشینان آنها تلاش کنند و قدمی بردارند. سوانح و حوادث رانندگی مثل بقیه حوادث خبرنمی کنند اما بی توجهی رانندگان هر لحظه جان ما و شما را تهدید می کند. برای کاهش تلفات انسانی و خسارت های مالی وارده که بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان تخمین زده می شود. ما به یک برنامه مدون حساب شده دائمی آموزشی احتیاج داریم.
کاهش مرگ و میر ناشی از سوانح و حوادث رانندگی به این آسانی میسر نمی شود و این مهم به عزم ملی و حمایت های دولتی برای اجرای برنامه های آموزشی نیازمند است. تلفات تقریبی ۵۰ نفری در هر روز یعنی تلفات زلزله سرپل زهاب در هر ۱۰ روز.
تا برنامه ای برای کاهش تلفات رانندگی طراحی و اجرا نشود. تا فر هنگ سازی نشود، تا لج و لجبازی در رانندگی از بین نرود همین آش و همین کاسه است. کاش مردم عزیزی که طی روزها و هفته های اخیر بی وقفه و در طول شبانه روز برای نجات جان هموطنان زلزله تلاش کردند برای نجات جان رانندگان و سرنشینان خودروها و برای راکبان موتور سیکلت و عابران پیاده نگون بخت نیز انجام داده تا جان خود، دوستان، آشنایان، اقوام و خانواده خود را نجات دهند.
گسل رانندگی به هر علتی جابجا خواهد شد و زمین و زمان را به هم خواهد ریخت و جان رانندگان بی احتیاط و بی توجه به قوانین و مقررات و جان سرنشینان خودروی آنها را خواهد گرفت.
از سوانح و حوادث رانندگی می شود جلوگیری کرد، آمار تلفات را می شود کاهش داد، کار آسانی نیست، عزم ملی می خواهد. به شرط آنکه دولت محترم هم کمک کند و رانندگان مهربان خودروها دست از لجبازی در حال رانندگی بردارند و به هم احترام بگذارند. از طرف دیگر رسانه های دیداری، شنیداری و مکتوب هم یاری رسان این مهم برای انتقال هر چه بهتر و مطلوبتر برنامه های فرهنگی و اموزشی باشند.
مهربان باشید، مهربانی کنید و مهربان بمانید.
*کارشناس راهداری و حمل ونقل جاده ای