◄ زلزلهای که هیچ کس برایش گریه نکرد!
زلزله کرمانشاه همه ما را متاثر کرد. روایتهایی که از آنجا میرسد بسیار دلخراش است در این میان اما یک موضوع دلگرم کننده وجود دارد.
وبلاگ مجتبی لشکر بلوکی-زلزله کرمانشاه همه ما را متاثر کرد. روایتهایی که از آنجا می رسد بسیار دلخراش است در این میان اما یک موضوع دلگرم کننده وجود دارد. این تکاپوی مردم برای کمک به کرمانشاه که اکنون قلب ایران است. ارسال پول، مواد غذایی، پتو و عروسی که جهیزیهاش را بخشید و ...
این زلزله را به خوبی صدا و سیما پوشش می دهد. مسوولین نیز یا از سر فشار افکار عمومی یا از سر مسوولیت شناسی هر روز از آن جا دیدار می کنند. اما زلزله دیگری نیز وجود دارد که هفتاد رییشتر است اما نه صدا و سیما می تواند پوشش دهد و نه می شود برایش پتو فرستاد و نه کسی برایش گریه می کند و نه کسی جهیزیه اش را به آن می بخشد. بیشتر توضیح می دهم.
قبول کنیم دیر یا زود کرمانشاه را فراموش می کنیم. همانگونه که بم را فراموش کردیم و همانگونه که منجیل و رودبار را فراموش کردیم و به خانه های مان برمی گردیم. اما چرا از خودمان سوالات سخت تر نمیکنیم؟ چرا کارهای زیربنایی تر را پیگیری نمیکنیم؟
بگذارید سه سوال سخت از خودمان بپرسیم:
1-چرا خانه های ما این قدر سست است؟ آیا سنگ و سیمان ما سست است یا دست های برخی پیمانکاران و مهندسان ما؟ که پای نقشه ها و ساختمان هایی را امضا می کنند که می دانند بر اساس اصول مهندسی ساخته نشده و فاقد ایمنی لازم است و به جای پناهگاه، آرامگاه خانواده ها خواهد بود و به جای مسکن، مدفن!
2-چه کسی می گوید که ایران حوادث غیرمترقبه دارد؟ این کشور هر سال یک حادثه طبیعی دارد چرا می گوییم غیرمترقبه و چرا می گوییم غافل گیرکننده؟ برای اینکه بهانه پیدا کنیم! کشوری که هر سال با چنین مسایلی روبروست دیگر باید در زمینه «مدیریت سریع بحران ها» به بلوغ رسیده باشد و بتواند منظم، قاعده مند و با یک تقسیم کار شفاف برای همه جامعه کار را جلو ببرد و در ضمن نقش مردم و جریان های پاک خودجوش مردمی نیز در این مسیر به خوبی مشخص باشد و جلوی سوء استفادههای سودجویان ناپاک گرفته شود.
3-چرا ما ماشین هایمان را بیمه می کنیم اما جان و جان پناهمان را نه؟ چرا تجربه بیمه حوداث طبیعی در جهان وجود دارد اما راه اندازی آن در ایران سالها در کش و قوس نهادهای مختلف به طول انجامیده است؟
این ها نشانه ها همان زلزله ای است که هیچ کس برایش گریه نمی کند. این که ما اخلاق حرفه ای را در خانه سازی رعایت نمی کنیم، اینکه بعد از این همه سال تجربه واقعا گران بها! نظام مدیریت بحران مان لنگ می زند و پوشش بیمه ای برای بحران نداریم، این ها زلزله واقعی است.
تجویز راهبردی:
تا اطلاع ثانوی چند کار ساده انجام دهیم. منتظر دولت نباشیم. ما یعنی ما مردم همین من و شما چند کار می توانیم انجام دهیم.
خانه های امروز را باید بیست سال پیش درست بنا می کردیم، از آن که گذشت، امروز دست کم دو کار کنیم: خانه های موجود را مقاوم کنیم و این که هر خانه ای که امروز ساخته می شود را محکم بنا کنیم.
به فرزندان خود اخلاق حرفه ای را بیاموزیم. همین سست بنیانی ما در اخلاق حرفه ای است که خانه های سست، نظام های آشفته، مواد غذایی فاسد، رسانه دروغ پرداز، کم کاری و کم فروشی را رقم می زند. بگذاریم نسل بعدی آنقدر محکم باشند که پای هر چیزی را امضا نکنند و دست به هر کاری نزند. بگذاریم آنها آینده را محکم تر از ما بسازند.
واژه حوادث غیرمترقبه را از گفتگوهای خود حذف کنیم تا کسی نتواند ناتوانی خود را پشت آن پنهان کند. حادثه در ایران مترقبه است و غافلگیر کننده نیست این ما هستیم که در غفلت بسر می بریم.
این ایران نیست که روی زلزله است، این اندیشه و شخصیت و نظام مدیریتی ایرانی است که روی خط زلزله است. خداوند فرمود سرنوشت هیچ ملتی را تغییر نمیدهم مگر آنکه آنها خود را تغییر دهند. تغییر کنیم تا زیر آوار زلزله مدفون نشویم. وقتی می توانیم برای کرمانشاه امروز کمک کنیم یعنی توانمندی ساختن فردای بهتر و محکم تر را داریم.