◄ تاثیرات جنگ تعرفهای چین و آمریکا بر بنادر کشور
تغییر معادلات در صحنه تجارت جهانی میتواند هم تهدید و در عین حال فرصت برای کشور بهطور اعم و بنادر کشورمان بهطور اخص باشد.
بهروز فتحی:
1- تاثیر تعرفههای گمرکی در تجارت بینالمللی:
تعرفههای گمرکی در تجارت بینالمللی و همچنین حملونقل دریایی خود متاثر از بسیاری عوامل و متغیرها شکل میگیرد. این عوامل میتواند شامل عوامل درونی و عوامل و متغیرات بیرونی باشد. بهطور مثال اینکه در کشور ما تعرفههای سنگین برای واردات خودرو تعیین میشود، به مشکلات درونی کشور در خصوص ضعف تکنولوژی و روشهای تولید خودرو در کشور برمیگردد و اینکه بهگونهای با این تعرفهها سعی در حمایت از تولید داخلی میشود. این عدم اعتماد بهنفس هرگاه در صنایع دیگری همچون تولید فرش دستبافت مورد توجه قرار بگیرد شاید چندان معنی و مفهوم نداشته باشد چرا که کشور ما در خصوص تولید فرش دستبافت به نوعی بومیسازی صنعت و کاهش هزینههای تولید بهخاطر وجود شبکه سنتی و گسترده زنجیره تامین مجهز است که در مورد صنایع دیگر مثل خودرو چنین نیست.
گاهی اوقات نیز تعرفههای گمرکی بهخاطر عوامل بیرون از کشور وضع میشود. ممکن است صنعت خودرو مورد مثال، در کشوری بسیار پیشرو و پرتوان باشد ولی برای تغییر جریان حرکت سرمایه و تامین مالی موجود و تشویق سرمایهگذاران بینالمللی به انتقال سرمایهشان به آن کشور، تعرفههای خارج از حد عرف بینالمللی بر کالاهای خارجی وضع گردد.
این دو رویکرد، در اقتصادهای موجود دنیا معمول و جاری بوده و تا حدودی نیز قابل قبول و مفید است ولی میزان و نحوه اجرای آن بسیار مهم است که در این یادداشت قابل بیان و باز کردن نیست.
در مقابل این انواع تعرفهها، گاهی اوقات نیز وضع تعرفهها بهمنظور کسب درآمد و بالا بردن عواید دولت است که شاید بدترین و مخربترین نوع آن باشد. در این نوع رویکرد، دولت سعی میکند بخشی از درآمدهای مورد نیاز خود برای پوشش هزینههای عمومی را از طریق وضع تعرفههای سنگین بر واردات انواع و اقسام کالاهای لوکس و مصرفی داخل کشور تامین نماید. در این نوع وضع تعرفهها به جهت اینکه درآمد بسیار هنگفتی برای دولت دارد، مطلوب آنهاست ولی کم کم از هدف اصلی و ماهیتی تعرفهها فاصله گرفته و روند بهگونهای پیش میرود که حتی اجازه واردات کالاهای مشابه داخلی نیز به بازرگانان داده میشود که از این بابت باعث ضربه به تولید داخلی، اشتغال و تعطیلی صنایع میگردد. لذا باید توجه داشت که تعرفهها دارای هدف و کاربردهایی است که اگر به فراموشی سپرده شود مخرب بوده و آثار بسیار مخربی خواهد داشت. این نوع گرایش به وضع تعرفهها شاید مربوط به دوران ماقبل از دوران فعلی باشد. در اقتصادهای نوین دیگر دولتها از طریق وضع تعرفهها با این روش کسب درآمد نمیکنند بلکه با طراحی یک نظام جامع و مدرن مالیاتی، اقدام به شناخت کل زنجیره ی کالا از صفر تا 100نموده و با وضع مالیات بر درآمد منطقی بر این زنجیره، یک نظام مالیاتی مستقیم یا غیر مستقیم و در عین حال مشوق تولید و ایجاد ارزش افزوده را ایجاد میکنند.
این نظام از آنجا که هوشمندانه طراحی شده است، موجب تشویق تولید با کیفیت و کاهش واردات اقلام بیکیفیت و غیرضروری خارجی میشود.
2- تجارت جهانی و نظام تعرفه گمرکی:
با توسعه تجارت جهانی و حرکت به سوی حداقل نمودن میزان تعرفههای واردات کالاها، نظام تعرفه گمرکی جدیدی شکل گرفت که هدف آن داد و ستد مابین کشورها، بدون محدودیتهای مرزهای جغرافیایی و سیاسی بود. در این نظام جدید کارگر انگلیسی به کشور آلمان رفته و در کارخانجات آن کشور کار میکرد. تاجر چینی بدون محدودیت کالای خود را به کشور آمریکا صادر میکرد. این نظام اقتصادی و تجارتی جهانی بهگونهای شکل گرفت که مابین دو قدرت بزرگ اقتصادی جهان یعنی چین و آمریکا، جریانات حرکت سرمایه، جریان پول، کالا و نیروی انسانی (بهعنوان توریست و نیروهای کار) شکل گرفت و در زیر سایه این جریانات عمده و بزرگ، گردش مالی، کاال و نیروی انسانی که از نظر مقدار و ارزش در سطح محدودتری قرار داشتند نیز مابین کشورهای اروپایی، آسیایی، شرق دور و..... شکل گرفت.
این جریانات بهگونهای در حرکت قرار گرفت که شکل و ساختار نوینی را تشکیل داد و چهره جهان را تغییر داد. سرمایهها عمدتا از سمت آمریکا به سوی اروپا و آسیای شرق دور حرکت کرد چرا که هزینه تولید و حاشیه سود بیشتری برای سرمایهداران داشت و جریان کالا از سمت چین، شرق دور آسیا و اروپا به سمت آمریکا حرکت کرد. این شکل و ساختار اقتصاد و تجارت جهانی را در قرن بیستم شکل داد.
3 -نقش نظام تعرفههای گمرکی در این ساختار:
قطعا این جریانات جهانی بهگونهای در حرکت قرار گرفت که خیلی از ویژگیها و شکل های خرده نظامات اقتصادی کشورها را دچار تغییر و تحول کرده و بدانها شکلی متناسب داد. یکی از این خرده نظامات، نظام تعرفههای گمرکی بود. این نظامات با توجه به جریانهای یاد شده شکل گرفت و چنان شد که تولید در کشور چین بسیار با صرفه گردد و انتقال سرمایه از سمت کشور آمریکا به سمت کشور چین بسیار سهل و آسان شد.
جدای از اهداف و ماهیت تعرفههای گمرکی، در حال حاضر در اقتصاد جهانی شاهد شروع جنگی اقتصادی از طریق نظام تعرفههای گمرکی میان دو کشور آمریکا و چین هستیم. این نوع گرایش و نگاه به تعرفهها تحت تاثیر عوامل و متغیرهای بیرونی و جهانی شکل گرفته است. هدف غایی دولت آمریکا، افزایش کار و تولید از طریق برگرداندن بازارهای سرمایه و مالی در کشور خودش است. سابق بر این دولت آمریکا تعرفهای بهطور متوسط 3 تا 5 درصد بر واردات از کشورهای مختلف بهویژه چین وضع میکرد ولی بر اساس تصمیمات اخیر دولت این کشور، قصد دارد که این مقدار را به میزان قابل ملاحظهای افزایش دهد. این موضوع باعث بالا رفتن قیمت اجناس و کالاهای خارجی و تشویق سرمایهداران به انتقال سرمایههای خود به داخل آمریکا بهواسطه اقتصادی شدن تولید در کشور آمریکا خواهد شد و از این بابت پیش بینی شده است صادرات کشوری مثل چین تا 150 میلیارد دلار کاهش بیابد. از سوی دیگر کشور چین نیز اقدام به بالا بردن تعرفه ورود کالاهایی نموده است که آمریکا از صادر کننده عمده به این کشور است و بدین شکل این کشور نیز سعی در مقابله به مثل و جلوگیری از تغییر جهت جریانات جهانی موجود سرمایه و کالا مینماید.
4 -تاثیرات جنگ تعرفهای چین و آمریکا در تجارت بینالمللی و حمل دریایی:
جنگ تعرفهها با ویژگیها و مشخصات یاد شده قطعا روی بسیاری از کسب و کارهای موجود جهان از جمله حمل دریایی کالاها تاثیرگذار خواهد بود چرا که این جنگ یک نظم تجارت جهانی را هدف خود قرار داده است. کشور آمریکا به رهبری ریاست جمهور خود عقیده دارد که این نظام موجود بهشکلی ساختار یافته که به ضرر اقتصاد داخلی کشور آمریکا بوده و زندگی روزمره ملت آمریکا را دچار مشکل نموده است. این نگاه حاکم اعتقاد دارد که باید تولید در کشور آمریکا انجام شود و بدین منظور از نیروی کار آمریکایی استفاده نمود و بهقول خودمان «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است». از آن سو چین که طی سالهای پایانی قرن بیستم تا به امروز نقش کارخانه جهان را ایفا نموده نیز اعتقاد دارد که بر اساس نظم تجارت جهانی و تقسیم کار جهانی، تولید باید جایی انجام شود که مزیت نسبی آن بیشتر است و ارزانتر بودن نیروی کار و تکنولوژی در چین این مزیت را برای این کشور فراهم نموده است. مقابله این دو نوع نگاه و تفکر در صحنه اقتصاد جهانی آنچنان مهم و حیاتی است که بهطور حتم اگر اتفاق بیفتد و تداوم یابد، اصوال شکل صحنه جهانی تجارت را تغییر میدهد و بهطور قطع حرکت جریانات جهانی سرمایه، کالا و نیروی انسانی را نیز به همین شکل.
میزان تاثیر این جنگ به میزانی است که ممکن است ترافیک پایانههای جهانی بار را که عمدتا بنادر اصلی کشورها هستند، دچار تغییر و تحول کند و حجم تخلیه و بارگیری آنها را متحول نماید. این جنگ باعث میگردد که قوانین تجارت جهانی که تابهحال وجود داشته نامعتبر گردد و بازارهای منطقهای جای بازارهای جهانی را بگیرند. علت آن نیز ضرورت جایگزینی بازارهای کالاهای چینی از بازار آمریکا به سایر مناطق است که عمدتا گرایش بهسوی بازارهای داخل قاره کهن و نهایتا اروپا خواهد داشت. همچنین آمریکا از این ببعد خود صادر کنندهای عمده در صنایع شاخص همچون خودروسازی و صنعت IT همچون موبایل و کامپیوتر خواهد بود که از بنادر آمریکایی باید به سمت بنادر کشورهای مقصد حمل شود که عمدتا سعی خواهد شد در همان قاره آمریکا باشد. البته در این بین هر دو قطب اقتصادی سعی در جذب و یارگیری کشورهای جهان در اردوگاه اقتصادی خود خواهند نمود. بهطور مثال شرکای استراتژیک آمریکا همچون ژاپن و کره جنوبی نیز شاید وارد کننده بخشی از تولیدات آمریکایی باشند. از سوی دیگر مواد اولیهای همچون فوالد و آلومینیوم که هدف اصلی افزایش تعرفههای آمریکاست و عمده واردات آن نیز از کشور چین بوده نیز از سایر کشورهای دیگر تامین خواهد شد لذا جریان تخصصی کالا در حوزه فوالد، آلومینیوم و انرژی در دنیا تغییر خواهد نمود.
5 -تاثیر جنگ تعرفهها بر بنادر کشورمان:
کشور چین در سالهای اخیر تلاش در احیای جاده ابریشم نوین برای راهاندازی مسیر جهانی تجارت را پیریزی و در این رابطه شواهد و قراینی نیز وجود دارد که این کشور سعی در دور زدن بنادر ایران در این معادلات نموده است. از سویی کشور ما نیز تلاشهایی برای شکل دادن مسیرهای جریان کالا از طریق مشارکت با قدرتهای نوظهوری همچون هند در بندر چاربهار نموده است. آنچه که در این رابطه میتوان گفت اینست که این تغییر معادلات در صحنه تجارت جهانی میتواند هم تهدید و در عین حال فرصت برای کشور بهطور اعم و بنادر کشورمان بهطور اخص باشد.
دلیل آن نیز تغییر جریان جهانی کالا است که به لحاظ تغییر قوانین بازی مابین دو بازیگر اصلی صحنه اقتصاد جهانی یعنی آمریکا و چین بهوقوع خواهد پیوست. در این تغییرات که بسیار عمده و عمیق خواهد بود نیز هر کشوری که شرایط را بهتر پیش بینی نموده و رخدادها را پایش نماید بهتر میتواند بازی خود را انجام داده و سهم بیشتری از جذب بار و جریان جهانی کالا را بهخود اختصاص دهد. ولی چیزی که میتوان به قطعیت بیان نمود اینست که این فرصتی بزرگ و منحصر بفرد برای کشورهایی همچون کشور ما است که از شرایط استفاده مطلوب ببرد. شرایط و امتیازات کشور ما چه در حوزه ترانزیت و چه در حوزه انرژی بسیار مناسب و خوب است. بنادر کشور ما با تکیه بر شرایط سرزمینی و دسترسی به آبهای آزاد در جنوب کشور، دسترسی و مرز مشترک با بسیاری از کشورهای مهم و پرجمعیت منطقه و قرار گرفتن در بین سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا میتواند شرایطی فراهم نماید که سهم عمدهای از جریان جهانی کالا بعد از تغییر شرایط موجود را جذب کند. بنادر جنوب کشور میتوانند در نقشه جدید جریان جهانی کالا نقش هاب انرژی را هرچه بیش از پیش بازی نموده و با تکیه بر توافقات منطقهای با کشورهایی همچون هند، روسیه و شرق آسیا، مسیرهای منطقهای جریان کالا را شکل داده و نقش کشوری لجستیکی را هر چه بیشتر ایفا نماید.
6 -چگونه میتوان از شرایطی که جنگ تعرفههای آمریکا و چین بوجود میآورد، استفاده کرد؟
ضمن انجام بسیار امور همچون اقدامات سیاسی، اقتصادی و امنیتی در سطح ملی، منطقهای و جهانی که باید توسط کلیه دستگاههای ذینقش انجام شود، در حوزه بنادر و کشتیرانی الزام است همه مجموعههای ذینفع و متاثر از این جنگ، اقدام به تغییر مدل مرجع کسب و کار خود نمایند و یا اگر فاقد چنین مدلی هستند آنرا با توجه به شرایط جدیدی که جنگ تعرفهها بهوجود میآورد تهیه کنند.
این مدل همچون سندی بالادست عمل خواهد کرد و هر گونه تغییر، تکمیل و توسعه در امکانات، زیرساختهای حوزه کسب و کار را شکل و جهت میدهد. چنین سندی باید متکی بر شرایط و توانمندیهای کشور شامل شرایط ژئو استراتژیک، ژئو پلیتیک و ژئو اکونومیک تولید شود و متاثر از سلایق و منافع گروهی و شخصی نباشد. این مدل قطعا در درجه اول و با اولویت بالا باید به بررسی شرایط جدید پیش آمده بپردازد و مبتنی بر توانمندیهای ملی، طبیعی و سازمانی شکل بگیرد. شکلگیری این مدل بر اساس توانمندیهای طبیعی و بومی کشور باعث میشود که مدل در قدمهای اول نیازمند سرمایهگذاریهای خیلی عمدهای نباشد و اگر سرمایهگذاری نیز در حال انجام یا مطالعه است بهموقع اصلاح گردد.
تکیه مدل بر مزیتهای نسبی ملی و سازمانی همچون چرخندهای عمل میکند که قادر خواهد بود اقتصاد ملی و سازمانی را به موتور اقتصاد منطقهای و جهانی متصل نموده و چرخهای اقتصادی در سایر بخشها را بهحرکت درآورد.