◄ کلید خاموشی بحران با افزایش قیمت برق و آب
مدت زمان طولانی است که موضوع عدمتعادل درآمدها و هزینههای صنعت آب و برق به پرچالشترین و بزرگترین تهدید فعالیتهای وزارت نیرو تبدیل شده است.
روزنامه دنیای اقتصاد در 97/4/19 دیدگاه وزیر نیرو در دولت یازدهم را با عنوان «کلید خاموشی بحران» منتشر نموده که با مطالب مندرج در 97/10/13 با عنوان تبدیل بازی باخت- باخت مردم و مسئولان به برد- برد همسو بهنظر میرسد که بهدلیل استدلال بسیار قوی، ابعاد کمی و راهکار پیشنهادی بدان اشاره میشود:
مدت زمان طولانی است که موضوع عدمتعادل درآمدها و هزینههای صنعت آب و برق به پرچالشترین و بزرگترین تهدید فعالیتهای وزارت نیرو تبدیل شده است؛ چراکه هزینههای تامین آب و برق بسیار بیش از درآمدهای حاصل از فروش این 2 کالای حیاتی است. در سال ۱۳۹۵ در صنعت برق کشور ما، هزینه تامین هر کیلووات ساعت برق بدون احتساب قیمت سوخت مصرف نیروگاهها، حداقل حدود ۱۱۰ تومان بوده است.
نیروگاههای حرارتی در ایران معمولا از سه سوخت گاز طبیعی، مازوت و گازوئیل برای تولید برق استفاده میکنند. اگر قیمت گاز طبیعی را برابر هزینه فرصت صادرات آن فرض کنیم، هزینه سوخت هر کیلو وات ساعت برق حدود ۲۰۰ تومان خواهد شد و اگر قیمت هر لیتر سوخت مایع بهویژه گازوئیل را ۳۷ سنت دلار (یعنی هر بشکه ۶۰ دلار) محاسبه کنیم این هزینه ۳۷۰ تومان میشود. پس جمعا هزینه کامل تامین هر کیلو وات ساعت برق (بدون احتساب هزینههای زیستمحیطی) رقمی بین ۳۱۰ تا ۴۸۰ تومان بوده است.
این هزینه، هزینه واقعی تامین برق است که کشور و اقتصاد ملی ما آن را تحمل میکند، چه قیمت فروش این میزان باشد یا نباشد و چه مصرفکنندگان این مبلغ را بپردازند یا نپردازند. لکن مطابق مقررات مصوب، در سال ۱۳۹۵ نیروگاهها – چه دولتی و چه خصوصی – به ازای هر مترمکعب گاز یا یک لیتر سوخت مایع فقط یک تومان پرداخت میکردند. نیروگاههای حرارتی کشور در سال ۱۳۹۵ مجموعا ۵۸ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی و ۱۰ میلیارد لیتر گازوئیل مصرف کردهاند. ارزش این مقدار سوخت بیش از ۱۵ میلیارد دلار در سال است. متاسفانه رقمی به این بزرگی در حساب و کتابهای کشور گم است.
این سرمایه بزرگ توسط کسی میل نمیشود، اما تا دلتان بخواهد حیف میشود. اگر کشور ما بتواند تولید و مصرف برق را منطقی کند، فقط از محل صرفهجویی در مصرف سوخت نیروگاهها میتوان سرمایه و منابع عظیمی برای توسعه فراهم کرد. از آنجا که ارقام واقعی در حسابهای مالی بنگاهها و در تعاملات مالی بین بنگاههای عرضهکننده – از شرکت گاز و شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی گرفته تا نیروگاهها و بازار برق و بورس انرژی و شرکتهای برق منطقهای و شرکتهای توزیع برق – و نهایتا مصرفکنندگان برق هیچ ثبت و ضبط نمیشود، غالبا به هدر میرود و هیچ کس هم متوجه هدرروی این منابع عظیم مالی نیست.
من نمیدانم آیا کشور دیگری هم در دنیا هست که این چنین منابع خود را پایمال کند یا خیر. در این نوشتار قصد این نیست که همه ابعاد گوناگون این فاجعه تحلیل شود و صرفا به تحلیلی درباره وضعیت اقتصادی آب و برق پرداخته شده است. اگر ما هزینههای زیستمحیطی و سوخت مصرفی را از دایره بررسی خود خارج کنیم و فقط نگاهمان را به هزینههای تبدیل، انتقال و توزیع برق معطوف کنیم، از آنجا که متوسط قیمت فروش هر کیلووات ساعت برق حدود ۶۶ تومان است، به سادگی معلوم خواهد شد که مجموعه صنعت برق با فروش هر کیلووات ساعت برق، ۳۴ تومان ضرر میکند. جمع این ضرر در هر سال حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان میشود. آیا تاکنون از خود پرسیدهاید که این ضرر را چه کسی پرداخت میکند؟ آیا وزیر نیرو از جیب خودش میپردازد؟
ایشان در پایان با تکمیل استدلال، با استناد به تجربیات جهانی و قیمت برق جهان و در کشورهای همسایه و تحلیل جامع به راهکار پیشنهادی با یارانه میپردازند که بسیار شبیه راهکار اخیر مجلس برای یارانه سوخت خودرو میباشد.