◄ هدررفت منابع از جیب مردم
متخلفان نفس راحتی کشیدند، چون دریافتند که اگر سپردهگذارانِ مال باخته را سپر بلای خود کنند دولت تعهدات آنها را به گردن میگیرد.
چند موسسه مالی - اعتباری به اعتماد مردم خیانت کردند و با سپردههای مردم آن کردند که نباید. کاسپین از همه نامدارتر. سپردهگذاران را به سودهای افسانهای فریفتند بدون آنکه بتوانند از عهده عمل به آنها برآیند. تا جایی که از تعدیه اصل پول سپردهگذاران هم وا ماندند. مال باختگان به خیابان ریختند و تظاهرات به خیابان میرداماد هم کشید. جایی که به آن مؤسسات مجوز فعالیت داده بود. عکسالعمل دولت آن بود که چند ده هزار میلیارد تومان سپرده مشتریان مؤسسه را از محل سپردههای 80 میلیون ایرانی که در سیستم بانکی کشور به امانت گذاشته شده بود، به گردن گرفت. بخشش از کیسه خلیفه. وزیر و وکیل و بانک مرکزی شادمان مصاحبه کردند که مشکل سپردهگذاران حل شد.
از همین نویسنده بخوانید:
صداها خوابید، متخلفان از تیررس اعتراضات دور شدند و کسی هم نپرسید که سرنوشت این تخلفات و متخلفان به کجا انجامید و آیا ضرر و زیان وارده، به سیستم بانکی بازگشت یا خیر؟
متخلفان نفس راحتی کشیدند، چون دریافتند که اگر سپردهگذارانِ مال باخته را سپر بلای خود کنند دولت تعهدات آنها را به گردن میگیرد.
خودروسازان هم به اعتماد مردم خیانت کردند. سرمایه ملی که به امانت نزدشان بود اگر نشود گفت میل اما قطعا در پای بی تدبیری و سوء مدیریت حیف کردند. ضرر هنگفت بالا آوردند و هنوز هم میآورند. بهانه کردند که اگر ادامه ندهیم کارگران بیکار میشوند و جاده مخصوص بند خواهد آمد (کارگران و کارکنانی که عده زیادی از آنها کار مفیدی انجام نمیدهند و مهمترین کارکردشان همین است که در این بزنگاهها سپر بلا بشوند). دولت عقبنشینی کرد. بهجای بازخواست از عملکرد 2 خودروساز انحصاری، برای بار چندم به آنها از محل سپردههای 80 میلیون ایرانی که در سیستم بانکی کشور به امانت گذاشته شده است، وام داد(1) تا باز هم چون گذشته در تنور بیکفایتی بسوزانندش. چیزی شبیه تجربه کاسپین. بخشش از کیسه خلیفه.
مدیران خودروساز نفس راحتی کشیدند، چون دریافتند که پاداش هدر دادن اموال عمومی، وام دولتی است و تداومِ تولید ضرر و تداوم انحصار.
سازمان خصوصیسازی هم به اعتماد مردم خیانت کرد و سرمایه ملی (کارخانجات دولتی) که به امانت نزدش بود در پای بی تدبیری و سوء مدیریت حیف کرد. واگذاریهایی که انجام دادند به هر چیزی شبیه بود جز خصوصیسازی. در نتیجه واگذاریهای ناشیانه، نه تنها تولید رونق نگرفت بلکه بهسمت تعطیلی رفت. از جمله هپکو. کارگرانِ بیکار و بیدستمزد اعتراض کردند و خط آهن را بستند. حالا دولت شعبهای موقت از بانک ملی را در هپکو زده تا حقوق معوقه کارگران را از محل سپردههای 80 میلیون ایرانی که در سیستم بانکی کشور به امانت گذاشته شده است بپردازد. چیزی شبیه تجربه کاسپین. بخشش از کیسه خلیفه. حالا وزیر و وکیل و استاندار و رئیس سازمان خصوصیسازی کاسه و کوزه را بر سر بخش خصوصی میشکنند و شادمان مصاحبه میکنند که مشکل هپکو حل شد. هیچکس به این فکر نمیکند که گیرم حقوق معوقه کارگران را دادید، با دستمزد ماههای آینده آنان چه میکنید؟ مگر هپکو سفارش دارد؟ مگر پروژه عمرانی در کشور در جریان است که نیاز به ماشین راهسازی باشد؟(2) در این وضعیت مگر فرقی میکند که مالک هپکو دولتی باشد یا خصوصی؟ لابد علاج کار این است که بانک ملی به پول پاشی در کارخانهای که هیچ محصولی از آن بیرون نمیآید، ادامه بدهد.
مدیرانِ بی کفایت نفس راحتی کشیدند، چون دریافتند که هدر دادن اموال عمومی بهراحتی توسط دولت و از کیسه سپردهگذاران سیستم بانکی کشور جبران میشود.
این بار کارگران آذرآب برخواستهاند. همان مطالباتی را دارند که کارگران هپکو داشتند. از همین حالا میتوان عکسالعمل دولت را حدس زد. چه خوب خواهد بود که دولت این بار سرعت به خرج بدهد و قبل از اینکه کارد به استخوان برسد و خط آهن بند بیاید و کار به درگیری و نیروی انتظامی بکشد شعبه بانک ملی را در آذرآب مستقر کند. چیزی شبیه تجربه هپکو. بخشش از کیسه خلیفه.
بخشش از کیسه خلیفهای که قرار بود ولی نعمت دولت باشد و دولت از آن مالِ امانتی، برای سرمایهگذاری و رونق تولید استفاده کند و سودش را بریزد به جیب خلیفه. خلیفهای که بهنظر میآید مغبون است این روزها.
زیر نویسها