◄ آموزههایی از سردار سلیمانی
سردار شهید سلیمانی شخصیتی فراجناحی داشت و اهل تساهل و مدارا با جامعه و ملت خود بود،
12 سال پیش توفیق آن را داشتم که شاگرد مرحوم آقای دکتر وفا غفاریان، یکی از یادگاران و فرماندهان هشت سال دفاع مقدس باشم، 2 ترم با ایشان درس مدیریت استراتژیک را گرفتم و هر دوبار در آخر ترم نزدیک امتحان با کسب اجازه از ایشان درس را حذف کردم و سه ترم پای درس این مرد بزرگ بودم.
با او با خط فکر فرماندهان نخبه هشت سال دفاع مقدس آشنا شدم. از آن پس همیشه مشتاق یادگیری آموزههای مشاهده شده نخبگان جنگ بودم و احوالات ایشان را بررسی میکردم. این کنجکاوی برای یادگیری اصول جنگی جهت انتقام و کینههای جنگی نبود بلکه به دنبال حقیقتی دیگر در بطن آن ماجرا میگشتم. از خودم میپرسیدم ما چطور و با چه مدل و سازماندهی توانستیم در عمده صحنههای جنگی خوش بدرخشیم. با چه تشکیلات و چارچوب مدل فکری و مدیریتی توانستیم در عمل موفقیتهای نسبی درخشانی را در دفاع مقدس، علیرغم هزینههای سنگین آن و نبود تجهیزات مدرن، به صورت عملی و موثر کسب کنیم و حتی پس از جنگ چطور یک سپاه قدس ناشناخته پس از جنگهای بوسنی و هرزگوین با یک فرمانده پس از 22 سال توانست اینطور موفقیتهای درخشانی در میدانهای مبارزه و حتی دیپلماسی خارجی و منطقهای دست پیدا کند.
با هر خط فکری که باشید حتی اگر منتقد جدی حاکمیت و یا سیاست داخلی و خارجی ایران باشید که به نظرم به عنوان اعضای یک خانواده مثل همه کشورها طبیعی هم هست، چه خوشتان بیاید چه نیاید نمیتوانید منکر درخشش نقش قاسم سلیمانی و موفقیت او در سطح ملی، منطقهای و جهانی در نقش خودش شوید.
سوال من این است بنیانهای فکری، الگوها، گفتمان و مدلهای اجرایی این فرماندهان نخبه جنگی چه بوده است که ما نتوانستهایم در سایر حوزههای کشور و به طور مشخص اقتصاد از آن استفاده کنیم و آن را بهکار بگیریم.
در دنیای امروز البته مولفههای قدرت کشورها متکثر شده است و صرفاً به قدرت و اقتدار نظامی و موقعیت یا وسعت جغرافیایی محدود نیست و همچنین انتقامهای سخت نیز دفعتاً، اجالتاً و صرفاً نظامی نیست. این انتظار فرسایشی یک جنگ و پاسخ غافلگیرکننده کوبنده نظامی برای دشمن البته از خود جنگ پرهزینهتر و تشویش برانگیزتر است. سلاح عقلانیت، صلاح خرد و فلاح خون البته بر شمشیر پیروز است.
پس از شهادت این انسان وارسته به این موضوع بیشتر فکرم مشغول شده است که چرا پس از تجربیات ارزشمند هشت سال دفاع مقدس، نخبگان علوم اقتصادی و انسانی ما نتوانستند این مدلهای موفق نظامی را تئوریزه کنند و در عرصه اقتصادی و مدیریتی و حاکمیتی کشور پیادهسازی کنند. منظور من ابداً ورود نظامیان یا ترویج فرهنگ نظامیگری به سایر حوزههای غیرتخصصی نیست، بلکه فهم و مدلسازی از این الگوهای موفق در سایر عرصههای غیرنظامی توسط نخبگان غیرنظامی متخصص در همان حوزه مرتبط خودشان است.
نگاه تاریخی به این مسئله چه در داخل و خارج از کشور میتواند به درک بهتر این سؤالات کمک کند. ژاپن، آلمان، کره جنوبی، چین و برزیل چطور توانستند تجربیات جنگی خود را مدلسازی کنند و در خدمت توسعه مقتدرانه کشورهای خود بهکار بگیرند. چرا اصلاً پس از جنگ جهانی دوم، جهان شاهد جهش تکنولوژیکی، فکری و حقوق بینالمللی گردید. چرا خیلی از کارخانهها و تولیدات موفق غیرنظامی کشورها از دل کارخانههای تسلیحاتی و نظامی درآمده است. چرا در بخشها و کشورها به خصوص جوامع پدرسالار و رهبر محورِ شرقی که دیسیپلین نظامی در اداره کشور یا سازمانی به طور نسبی موفق بهکار گرفته شده است ما شاهد توسعه و یا حتی جهش در این کشورها یا سازمان ها بودهایم.
چرا ما نباید از همین تجربیات تاریخی خارجی و داخلی، استفاده نکنیم.
من از شهید سردار سلیمانی پوزش میخواهم، چرا که تا قبل از این فکر میکردم ایشان به دنبال کسب قدرت و کاندیدای ریاست جمهوری آینده هستند، در حالیکه الان نیاز دارم درباره این شخصیت چیزهای زیادی یاد بگیرم.
مطالعه اجمالی بنده نشان داد ایشان شخصیتی فراجناحی داشت و اهل تساهل و مدارا با جامعه و ملت خود بود، آنجا که میگوید آن دختر بیحجاب، دختر من است و همه مردم کشور خود را با طرز تفکر، گرایشها، سلیقهها و نژاد و اقوام مختلف یک جامعه و ملت ایرانی و خودی میدانست. ایشان با شهادتش همان خط فکری که 12 سال پیش در درون و فکر من جرقه خورده بود را شعلهور کرد.
ایشان برعکس چیزی که در این هیجانات دنبال میشود قائل به جنگ و تنش تهاجمی نبود و بیشتر به دنبال ترویج بینالمللی آن گفتمان تدافعی در حوزه تخصصی خودشان خصوصاً در ابعاد منطقهای بودند و اثبات کردند برای موفقیت، علاوه بر انسجام داخلی باید نگاه بینالمللی و بهویژه منطقهای، خصوصاً مبتنی بر اشتراکات داشت و در شرایط منطقهای و عدم توان دیپلماسی غیرنظامی کشور، توانست از فرصتها به بهترین نحو ممکن بهره گیرد تا کور شود هر آن کس که نتواند بیند.
* کارشناس هوانوردی
* *این یادداشت در شبکههای اجتماعی منتشر شده است