ریشه مشکلات اقتصادی کشور داخلی است یا خارجی؟
اقتصاد ایران در سالهای اخیر با پیچیده ترین، وسیع ترین و اثرگذارترین تحریم های بینالمللی مواجه بوده است. وابستگی فرآیندهای تولید به داده های خارجی، وابستگی به درآمدهای حاصل از صادرات نفت خام و فرآوردههای نفتی و شکاف بین عرضه و تقاضای برخی کالاهای اساسی یا کالاها و خدمات مورد نیاز، باعث شده است تا فرآیندهای توسعه در کشور بیش از گذشته متوقف شود.
اقتصاد ایران در سال های اخیر با پیچیده ترین، وسیع ترین و اثرگذارترین تحریم های بین المللی مواجه بوده است. وابستگی فرآیندهای تولید به داده های خارجی، وابستگی به درآمدهای حاصل از صادرات نفت خام و فرآورده های نفتی و شکاف بین عرضه و تقاضای برخی کالاهای اساسی یا کالاها و خدمات مورد نیاز، باعث شده است تا فرآیندهای توسعه در کشور بیش از گذشته متوقف شود.
اما نکته اساسی تاب آوری و مقاومت اقتصاد کشور در دوره های اعمال تحریم است که بر خلاف انتظار تحریم کنندگان موجب شده است تا فروپاشی اقتصادی محقق نشود. تحریم های اعمال شده به رغم آنکه از سوی دستگاه حاکمه فعلی آمریکا حمایت می شود، ولی به طور کامل تحت برنامه ریزی و کنترل مقامات فعلی کاخ سفید نیست. نظام تصمیم گیری در ایالات متحده با تغییر رئیس جمهور، به طور ساختاری تغییر نمی کند و عمدتا رئیس اجرایی کشور از فرصت های موجود در نظام مزبور بهره مورد نظر خود را اخذ می کند و با تغییر دولت ممکن است به ظاهر و در سطح برنامه های اجرایی و عملیاتی تحولاتی روی دهد ولی پایه و اساس راهبردهای سیاست های نظام مدیریت آمریکا با تغییر رئیس جمهور دچار تغییر اساسی نمی شود.
جهت گیری ها و راهبردهای اساسی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایالات متحده از سوی نهادهای متنوع و اثرگذار داخل نظام سیاسی و اداری این کشور طراحی و مشخص می شود که تغییر رئیس جمهور اثر تعیین کننده ای در آن ندارد.
فرآیند توسعه در ایران سال های زیادی است که یا به طور کامل متوقف شده است یا بسیار کند تداوم دارد که علت آن متاثر از نوع نگاه به توسعه و راهکارها و پیامدهای آن است. علت اینکه اقتصاد ایران در برابر تحریم های وسیع و تهاجم های موثر بین المللی هنوز سرپا است، حضور بلامنازع دولت در اقتصاد و نبود تعاملات موثر و کارآ بین اقتصاد داخلی و نظام اقتصادی و تجاری بین المللی است. به همین دلیل است که تغییر رئیس جمهور در آمریکا، تحولی اساسی در کارکردهای اقتصاد و مدیریت اقتصادی کشور پدید نمی آورد. دولت به مفهوم عام آن و نه فقط قوه مجریه در ایران سهم اصلی را در تولید، مصرف، سرمایه گذاری، عملیات بانکی، بازار سرمایه و... در اختیار دارد و به نوعی مستقل از مردم و جامعه فعالیت می کند. حجم اصلی اشتغال و عوامل افزایش یا کاهش آن در اختیار دولت و بخش عمومی است و به همین دلیل است که افزایش وسیع نقدینگی و خلق پول توسط دولت صورت می گیرد و توسط دولت هم مدیریت می شود و مردم از طریق تحمل افزایش سطح عمومی قیمت ها و تورم، برنامه های دولت را تامین مالی می کنند. طی ماه های پایانی سال ۱۳۹۸ و ۶ ماه سال ۱۳۹۹، بازار سرمایه ایران بدون برخورداری از هر معیار بنیادین و ارزش های واقعی، رشد می کند و این رشد کاملا موهوم است.
اگر در هر کشور دیگری اتفاقاتی شبیه آنچه در اقتصاد ایران طی یک سال اخیر روی داده است، پدید می آمد، بورس سهام که ابزار شفاف کردن وضعیت و شرایط کسب و کار و اقتصاد جامعه است بدون تردید سقوط می کرد، ولی در ایران به دلیل حضور منحصربه فرد و تعیین کننده دولت در بازار سهام، نقدینگی سرگردان به بورس هدایت می شود و ارزش های موهوم پدید می آورد.
بخش خصوصی واقعی با استفاده از نتایج تحصیل دقیق هزینه-فایده کسب و کارهای مختلف را در سطوح خرد و کلان، تاسیس، اداره و توسعه می دهد. تحلیل هزینه-فایده متکی به داده های واقعی از وضعیت حال و آینده بازارها و اقتصاد کلان است. تحریم هایی که در اقتصاد ایران اعمال شده است، به راحتی قابلیت اضمحلال بخش خصوصی واقعی را داشته است، ولی دولت با اهداف غیراقتصادی یا سیاسی مانع فروپاشی بسیاری فرآیندهای تولید و کسب و کار شده است که تداوم آنها به معنای کارآ بودن و اقتصادی بودن آنها نیست. حاکمیت و مدیریت اقتصادی در صورتی کارآمد و قابل قبول است که منجر به ایجاد بستر و فضایی برای ایجاد، رشد و توسعه آزادانه و متکی بر صرفه های اقتصادی و مالی فعالیت ها توسط بخش خصوصی واقعی باشد. در غیر این صورت اعمال مدیریت صرفا اداری و سیاسی برای حفظ فعالیت های اقتصادی ممکن است در کوتاه مدت منافعی را ایجاد کند، ولی در بلندمدت اثرات مثبتی نخواهد داشت.
وابستگی اقتصاد و فعالیت های جاری کشور به درآمدهای حاصل از صادرات و نفت خام کاهش یافته و این کاهش وابستگی تاب آوری اقتصاد را در دوره تحریم افزایش داده است، ولی حرکت توسعه ای کشور نیازمند منابع وسیع اقتصادی و مالی است که بدون درآمدهای حاصل از صادرات نفت، حصول آنها با شرایط موجود اقتصاد سیاسی کشور امکان پذیر نیست. نتایج عملکرد برنامه های توسعه کشور (خصوصا برنامه چهارم تا ششم) تاییدکننده این ادعا است و در شرایط تحریم که منابع ارزی به شدت کاهش یافته است، ظرفیت های توسعه ای و بزرگ شدن اقتصاد از بین رفته است. نتایج عملکرد اقتصاد ایران، طی ۶ ماه سال جاری با دوره مشابه سال قبل و سال قبل از آن نشان می دهد ظرفیت های جدید در اقتصاد ایران رشد نکرده اند.
بنابراین اگر عملکرد اقتصاد ایران در سطح کلان و در سطوح بازارهای کسب و کار از زاویه تغییرات بنیادین و تحولات ساختاری و توسعه ای مورد بررسی قرار گیرد، عامل اصلی ایجاد تحولات اساسی، تغییر در کمیت و کیفیت شیوه مدیریت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داخلی کشور است و تحولات بیرونی از نظر اهمیت، در رتبه های بعدی قرار می گیرند.
تغییر رئیس جمهور آمریکا منجر به تغییر رویکردها و اعمال جهت گیری ها و مدیریت های مختلف در سطوح عملیاتی می شود، ولی تغییری در دکترین، راهبردها و فلسفه سیاسی و اقتصادی نظام اقتصادی/سیاسی/اجتماعی ایالات متحده ایجاد نمی شود و به همین صورت حضور رئیس جمهور از حزب دموکرات یا جمهوری خواه در مسند بالاترین مقام اجرایی در کشور مزبور، تحولی در وقوف و باور مدیریت اقتصادی و سیاسی ایران ایجاد نمی کند. ممکن است در کوتاه مدت یا میان مدت اثراتی ملموس را ایجاد کند، ولی تسریع یا توقف و کندی فرآیند توسعه کشور متاثر از شیوه مدیریت اقتصاد سیاسی کشور است. اقتصاد سیاسی کشور بدون تاثیر از هر گونه تحول بیرونی و تهدید یا فرصت بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت شکل گرفته و تداوم یافته است و در آینده نیز نمی توان انتظار داشت با روی کار آمدن رئیس جمهور دموکرات یا جمهوری خواه در آمریکا تحولی اساسی در اقتصاد ایران پدید آید. مشکل اقتصاد ایران مشکل ساختاری و داخلی است.
* کارشناس اقتصادی
تنها کشوری که قیمتها روند تصاعدی و نامنظم دارند ایران است انهم پس از انقلاب و بخصوص از زمان جنگ که برای تامین هزینه های ویرانگر جنگ به اخذ مالیات سنگین از بازاریان روی اوردند و بازار را مجبور به گرانفروشی و تخلفات دیگر نمودند. ایران هرگز اقتصاد بمعنای خاص ان که مولد و کارافرین باشد نداشته و تحریمها هم اثری بر ان نداشته چون اقتصادی درکار نبوده.
هفتاد درصد مشکلات جامعه از افزايش بيش از حد جمعيت والودگي جوي نشعت گرفته است.براي درک مشکلاتي که افزايش جمعيت براي جامعه بوجود اورده بيان چند نکته لازم است ;
1-علت بوجود امدن بيماري هاي واگير مثل سارس.مرس.انفلانزاي پرندگان و کرونا افزايش جمعيت است زيرا انسانها هميشه با حيوانات تماس داشته اند و مردم چين بيش از دو هزار سال است که سوپ خفاش ميخورند.در ووهان هم هيچ ازمايشي بر روي ويروس انجام نميشده .وتنها چيزي که اضافه شده جمعيت انسان و دام است
2 - الودگي هوا مشکل کلانشهر نيست مشکل باغات و صيفي کاري کشوراست.زيرا علت گرما و سرماي شديد و همينطور سيلاب هاي اخير الودگي هوا است نه غبار هاي خورشيدي.در ازمايشگاه براي تشکيل ابر مصنوعي دود و بخار اب را به درون يک محفضه شيشه اي تضريق ميکنند دود بخار اب را متراکم و قابل روعيت ميکند.جو زمين هم يک محفضه بزرگ است الودگي هوا ابر ها را متراکم ميکند و باعث بروز سيلاب ميشود از طرف ديگر وضيفه اصلي بخار اب موجود در جو زمين تعديل اب و هوا است . ابر ها و بخار اب متراکم شده گرماي بيشتري را به خود جذب ميکنند وباعث گرماي بيش از حد در يک منطقه و سرماي بيش از حد در منطقه مجاور ميشود
هفتاد درصد ديمه کاري بادام کشور در ده سال اخير از گرماي شديد تابستان خشکيده اند و درختان زردالو.گردو.گيلاس و سيب هم هر سال بهار باسرماي ناگهاني مواجه شده و بار دهي درستي ندارند . صيفي کاري در محيط باز هم به يک کار بيفايده تبديل شده و با هجوم گرما و حشرات بار دهي درستي ندارد.دراين وضعيت انتظار داريد قيمت ميوه کم باشد
3- برخي از مسعولان معتقدند که سود نفت براي جامعه ضروري است اما اين افراد بايد ميزان سود نفت را با خسارت هايي که سيلاب ونامتعادل شدن دما به کشور وارد کرده است را مقايسه کنند ان موقع متوجه ميشوند که سود جويي از نفت ديوانگي است
4- مواد خام موجود در پوسته زمين ديگر جوابگوي صنعت گسترده بشر نيست و علت اصلي گراني محصولات صنعتي از قابلمه تا خودرو گراني مواد خام است که ان هم در واقع از افزايش جمعيت شايع شده است
5-اثر منفي کاهش جمعيت وپير شدن جامعه بر اقتصاد بسيار کمتر از اثر کاهش منابع معدني و طبيعي بر ان است.درضمن منظور از منابع طبيعي چراگاه ازاد براي دام است.در دور افتاده ترين نقاط هم ديگر گياه دارويي پيدا نميشود وتنها چيزي که ميبينيد رد پا و مدفوع دام است.با گراني علوفه انتظار ارزان بودن گوشت يک انتظار بيجا است
6- کاهش يک جانبه جمعيت ايران علاوه بر اين که در رفع الودگي جو زمين تقريبا بي تاثير است باعث کاهش قواي نظامي ايران ميشود ولي اگر تمام کشورها با فشار سازمان ملل ملزم به کاهش جمعيت بشوند قواي نظامي ايران در مقابل دشمنان تضعيف نميشود.در اين راستا ايران ميتواند با فشار به سازمان ملل و به کمک دوستان بين المللي جهان را وادار به کاهش جمعيت بکند.درغير اينصورت جمهوري اسلامي به همراه تمدن بشر با هم نابود ميشوند
7علت ناتواني کارخانجات در پرداخت حقوق کافي به کارگران هم در نهايت به افزايش قيمت مواد خوام معدني مربوط ميشود که در مورد علت ان قبلا طوضيح دادم
8شايد بگوييد که مشکل اصلي جامعه دلال ها هستند نه افزايش جمعيت اما چرا مردم به سراغ دلالي ميروند.براي پاسخ بايد ببينيم که چه مشاغلي در ايران وجود دارد .دامداري. کشاورزي.کارگري مشاغل اداري.خدماتي ودلالي . مشاقل اداري فقط نصيب تعداد کمي از مردم ميشود.ومشاقل خدماتي وابسته به پول در گردش جامعه و وضعيت معيشتي عموم مردم است و وضعيت خوبي ندارد.وضعيت حقوق کارگري را هم که شرح دادم.در مورد کشاورزي ودامداري که کاملا وابسته به منابع طبيعي هستند هم بگويم که مردم تا بيست سال پيش يا برروي زمين خدا ويا با دادن هزينه ناچيز براي زمين واب کشاورزي ميکردند ودر زمين خدا دامهايشان ازادانه تغذيه ميکردند اما الان زمين واب کشاورزي در دسترس همه نيست و قيمت ان افزايش زيادي داشته است.در اين وضعيت بهترين انتخواب براي بيکاران دلالي است
در پايان بايد به شما بگويم که درک مشکلات جامعه اين دوره نيازي به مدرک وسواد انچناني نداردوفقط نيازمند انسانيت وفهم کافي است وتمام مشکلات قابل حل جامعه در نهايت از افزايش بيش از حدجمعيت نشعت گرفته است
تاکی میخواهید مردم را فریب دهید و اقتصاد نداشته و مفاسد بیشمار مالی و تاراج اموال عمومی را در حجاب تحریمهای توخالی و یا اختلاسهای بدون پیگیری مخفی کنید؟ از اقتصاد مقاومتی صحبت میکنید درحالیکه سیل ثروتهای ملی با عناوین مختلف و اشکار و پنهان درحال خروج از کشور است. از ارزش استقلال ملی صحبت میکنید درحالیکه خود در رفاه و قدرت و مردم در بند اسارت افکار و تصمیمات افراطگرایان ماندگار در قدرت مطلق، زندگی انسانی ندارند. فراموش نکنید خداوند ناظر و در کمین ستمگران است اما مهلت و صبرش زیاد و سخت انتقام است پس بترسید از اخرت دردناک خود و نفرین مردمی که بانی قدرت شما بودند.
گرچه معجزه میتواند یک حجت فقط برای مشاهده کننده باشد اما نمیتوان براساس معجزه قانون وضع کرد. ممکن است در موارد نادر مشکلات برخی افراد با معجزه حل شوند اما هیچ عاقلی براساس انتظار معجزه اسای حل مشکلات و نزول مرغ بریانی اسمانی با دعا و نماز عمل نمیکند وپیشرفتهای معجزه اسای بی دینها که منشا رفاه مسلمانها شده، موید این واقعیت است. خداوند قوانین لایتغیر حاکم کرده که براساس انها باید برنامه ریزی و عمل کرد و بدون برنامه صحیح و مدیریت افراد توانمند و لایق که از بالاترین معلومات و قاطع ترین تصمیمات برخوردارند، مشکلی حل نخواهد شد که متاسفانه سطح علمی دانشگاههای پس از انقلاب بشدت سقوط کرده و اعمال سهمیه ها معضل بزرگ است.
با حاکمیت تفکر نادرست در مقوله اقتصاد و همینطور سیل ثروتهای ملی که اشکار و پنهان تحت عناوین اختلاس و قرارداد و خرید و کمک و غیره روانه خارج است و همینطور افرادی که حقوقهای نجومی و یا چکهای سفید امضا میگیرند و دست قدرتهای فراقانون درکار است و دادگاهها قادر به محاکمه انها نیستند، جستجوی عوامل مشکلات لاینحل اقتصادی و کارشناسی انها ابلهانه است.