◄ تکنولوژی قابل انتقال نیست
علم، برای تولید یک محصول لازم است اما کافی نیست. تا زمانی که با تکیه بر دانش جمع آوری شده، اسباب تولید را کنار هم نچینیم و دست به تولید نزنیم و محصول را در بازار نفروشیم، صاحب تکنولوژی نیستیم. لازمه دستیابی به تکنولوژی اقدام به تولید است چنانکه بازار بپسندد. دو صد علم چون نیم تولید نیست.
علم چیست؟ تکنولوژی چیست؟
چند مثال برای توجه دادن به تفاوت های علم و تکنولوژی:
- دانستن اصل بقای مومنتوم زاویه ای علم است و دوچرخه سواری، تکنولوژی است و مهارت.
- دانستن نحوه کار موتور احتراق داخلی و سیستم روانکاری خودرو و سیستم خنک کاری خودرو و درخت سیم خودرو و . . . علم هستند و عیب یابی و تعمیر خودرو، تکنولوژی (و مهارت).
- دانستن استاندارد تولید ریل و شناختن مواد و تجهیزات لازم برای انجام این کار علم است و ذوب ریزی و نورد و شکل دادن ریل در ذوب آهن، تکنولوژی.
- دانستن ویژگی های خاک و رطوبت و آشنایی با چرخ کوزه گری، علم است و کوزه گری، تکنولوژی و مهارت.
- دانستن خواص فیزیکی و شیمیایی و غذایی کاکائو و شیر و روغن و طعم دهنده ها و نگه دارنده ها و شناخت تجهیزات لازم، علم است و شکلات سازی، تکنولوژی است (و مهارت).
- دانستن خواص فیزیکی و شیمیایی مواد مختلف، شناخت اشکال دارویی و روش ها و تجهیزات لازم، علم است و داروسازی، تکنولوژی.
علم، برای تولید یک محصول لازم است اما کافی نیست. تا زمانی که با تکیه بر دانش جمع آوری شده، اسباب تولید را کنار هم نچینیم و دست به تولید نزنیم و محصول را در بازار نفروشیم، صاحب تکنولوژی نیستیم. لازمه دستیابی به تکنولوژی اقدام به تولید است چنانکه بازار بپسندد. دو صد علم چون نیم تولید نیست.
تولیدِ محصولِ تکنولوژیک نیاز به تمرین دارد. همانطور که دوچرخه سواری نیاز به تمرین دارد .ایضا تعمیر خودرو و ساخت ریل و دارو و شکلات و کوزه. تکنولوژی مساوی ست با علم بعلاوه اسباب تولید بعلاوه اقدام به تولید بعلاوه حضور در بازار. در تکنولوژی، دنبال کسب مهارت هستیم در فرایندِ تولیدِ یک محصول خاص ( و یا بخشی از آن فرایند). در تکنولوژی، مهارت بازار خوانی و بازار یابی و ارتباط به اندازه مهارت فنی لازم است.
بدیهی ست که روش آموزش مهارت با روش آموزش علم تفاوت دارد. آموزش علم، در کلاس انجام می شود و آموزش مهارت دوچرخه سواری در پیست و آموزش مهارت آهنگری و ریخته گری در جوار پرس و کوره. علم در لابلای سطور مدارک فنی منتقل می شود، اما مهارت توسط مهندسان و مدیران حمل می شود و تکنولوژی توسط شرکت ها توسعه پیدا می کند و عرضه می شود.
پس از توفیق در تولید و فروش یک محصول تکنولوژیک، می توان تجربیات را مکتوب کرد و به کتابخانه دانش اضافه کرد. بدیهی ست شرکتی که به خلق یک تکنولوژی اقدام کرده، تا هنگامی که آن تکنولوژی برایش تخم طلا می گذارد و محصول منحصر به فرد برایش تولید می کند، نه تنها آن مهارت را در اختیار دیگری نمی گذارد، بلکه از آن حفاظت می کند تا به دست دیگری نیفتد(مگر در مورد تکنولوژی های منسوخ). آنکه از مهارت کوزه گری یا ساخت ریل یا شکلات سازی یا داروسازی در حال انتفاع است آن مهارت را به کس دیگر یاد نمی دهد و برای خودش رقیب نمی تراشد. لذا انتقال تکنولوژی معنی ندارد.
روش های دست یابی به تکنولوژی را سه گونه نام برده اند:
- خلق و توسعه آن درون شرکت
- خلق و توسعه آن با مشارکت دیگری
- خرید (انتقال) تکنولوژی
مثال آشنا از ادعای انتقال تکنولوژی، تولید پیکان در دهه چهل است. خیامی ها هزینه کردند و خط مونتاژ نهایی یک خودرو انگلیسی را آوردند و اسمش را گذاشتند انتقال تکنولوژی و در بوق و کرنا کردند که ما خودروساز شدیم. اما از همان اول معلوم بود که یک جای کار می لَنگد. ایران ناسیونال صاحب تکنولوژی خودرو سازی نشد. ایران ناسیونال چیزی بیش از کارگاه مونتاژ نهایی یکی از محصولات تالبوت نبود. نشانه اش آنکه، ایران ناسیونال هرگز نتوانست بدنه ای جز آنچه از شرکت انگلیسی دریافت کرده بود تولید کند(1).
این شرایط پا بر جا بود تا دهه هفتاد که همین پروسه در مورد پراید و پژو تکرار شد. اینبار ساپکو و سازه گستر به میدان آمدند تا قطعات این 2 محصول را مهندسی معکوس و ساخت داخل کنند. در مورد بسیاری از قطعات موفق شدند. اما باز هم یک جای کار می لنگید. ایران خودرو و سایپا بعد از 2 دهه صاحب تکنولوژی خودروسازی نشدند. این 2 شرکت، چیزی بیش از تامین کننده قطعات و کارگاه مونتاژ نهایی چند محصول محدود فرانسوی و کره ای نیستند. نشانه اش آنکه، این 2 هرگز نتوانست بدنه ای جز آنچه از شرکت فرانسوی و کره ای دریافت کرده بودند تولید کنند(2). مشابه همین فرایند در دهه هشتاد اینبار با رنو پارس ادامه پیدا کرد.
تا حالا باید متوجه شده باشیم که تولید قطعات خودرو یک تکنولوژی است و خودرو سازی یک تکنولوژی دیگر. اینها یکی نیستند و آنچه ما در قالب ساپکو و سازه گستر و رنو پارس به دست آورده ایم تکنولوژی قطعه سازی است (که البته بسیار با ارزش است). تا حالا باید متوجه شده باشیم داشتن تکنولوژی خودروسازی اصلا به معنای توان و یا اقدام به ساخت قطعات نیست. کما اینکه رنو تولید همه قطعات پروژه L90 را به شرکای ایرانی خود می سپارد و تکنولوژی خودرو سازی را برای خود محفوظ نگه می دارد و شرکای ایرانی را به آن خلوت راهی نیست. تا حالا باید متوجه شده باشیم این نحوه آویزان شدن به خودروسازِ خارجی ما را به تکنولوژی خودروسازی نمی رساند. بعد از پنجاه سال برگشته ایم به خانه اول و مشغول مونتاژ خودروهای اروپایی و عمدتا آسیای شرقی هستیم. این تجربه را در دیگر صنایع هم می شود سراغ گرفت. ما با اتصال به شرکت های مشهور تراکتورساز(3)، به تکنولوژی تولید تراکتور دست پیدا نکردیم. همین طور درتولید چرخ خیاطی و کمباین و یخچال و تلویزیون و گوشی موبایل.
در مورد قطعه سازی اما تا حدود زیادی راه درست را رفته ایم و کسب تکنولوژی را مدیریت کرده ایم. همه قدم های کسب تکنولوژی که در بالا آمد را برداشته ایم. منتظر نشده ایم که خارجی بیاید و فوت کوزه گری را به ما بیاموزد. کاری که او قطعا انجام نمی دهد و نخواهد داد. حالا در قطعات صنعت خودرو، ما دارای تکنولوژی ایرانی تولید فنر و لنت ترمز و اگزوز و گیربکس و محور و صندلی و . . . هستیم. از نمونه خارجی آموخته ایم، مهندسی کرده ایم، تولید کرده ایم، تست کرده ایم، احیانا شکست خورده ایم، اصلاح کرده ایم، بهبود داده ایم، برای بازار ایران مناسب سازی کرده ایم، قیمت را با درآمد مشتری ایرانی متناسب کرده ایم، تمرین کرده ایم، نیم نگاهی به بازار جهانی داشته ایم و بعضا موفق بوده ایم و حالا فوت کوزه گری اکثر قطعات / مجموعه های خودرو را می دانیم.
تعمیرات و نگهداری ماشین آلات صنعتی (نت) مثال دیگری ست برای تاکید بر غیر قابل انتقال بودن دانش فنی. اطلاع داشتن از عملکرد ماشین و مکتوبات سازنده، آشنایی با قطعات/ زیر مجموعه های ماشین، در اختیار داشتن دستورالعمل های تعمیراتی و روش و اسباب تست و معیار های رد یا قبول قطعات، تشخیص ماشین آلات و ابزار و مواد لازم برای تعمیر، آشنایی با نرم افزارهای نت همگی از جنس علم هستند و قابل انتقال. اما مهارت نت چیزی است که با به کار گیری اطلاعات بالا، طراحی و اجرای زنجیره تامین قطعات، پیاده سازی حسابداری صنعتی، تامین و آموزش نیروی انسانی، تجهیز کارگاه، تهیه ابزار، پردازش و تحلیل داده های تعمیراتی، رعایت مقررات و استانداردها، تعامل با مشتری و «اجرا» ی تعمیرات و تکرار آن به دست می آید و البته قابل انتقال نیست. هیچ شرکتِ متبحر در نت ماشین آلات، مهارت و تجربه خود را به دیگری انتقال نمی دهد. علم و اطلاعات مرتبط با ماشین، در لابلای سطور مدارک فنی منتقل می شود اما مهارت تعمیر توسط مهندسان و مدیران نت حمل می شود و تکنولوژی نت توسط شرکت ها توسعه پیدا می کند و عرضه می شود. در اجرا معلوم می شود که آیا تعمیر انجام شده، اقتصادی بوده یا هزینه لحیم از قیمت آفتابه فراتر رفته. دو صد علم چون نیم تعمیر نیست.
جمع بندی و نتیجه گیری: تکنولوژی قابل انتقال نیست. هیچ شرکتِ صاحب تکنولوژی، مهارت و تجربه خود را به دیگری انتقال نمی دهد. اگر شنیدید که فلان ماشین با انتقال تکنولوژی از بهمان کمپانی خارجی در داخل کشور تولید شد بدانید که مراد از «انتقال» ، تنها انتقال مکان فیزیکی تولید آن ماشین از کشور مبدا به کارخانه ای در داخل کشور بوده است. احیانا به طمع سوله ارزانتر و مواد اولیه ارزانتر و نیروی انسانی ارزانتر و انرژی ارزانتر و البته تضمین بازار مصرف.
مراجع و پاورقی ها
1- این در حالیست که رکن اصلی در تولید خودرو، طراحی و تولید و تست بدنه آن است و خوراندن بدنه به سایر زیر سیستم ها. قوای محرکه در درجه اهمیت دوم قرار دارد.
2- پروژه پژو 206 صندوقدار گامی بود بسوی طراحی خودرو. اما چون توسط یک شرکت خارجی طراحی و نمونه سازی و تست شد، دانشی از طراحی خودرو در ایران خودرو رسوب نکرد و در همان ورژن اول متوقف شد. این محصول حتی نتوانست 206 معمولی را پشت سر بگذارد چه رسد به اینکه به محصول غالب شرکت ایران خودرو تبدیل بشود. عملا از خیر طراحی خودرو گذشته ایم و برگشته ایم به خانه اول و مشغول مونتاژ خودروهای اروپایی و عمدتاً آسیای شرقی هستیم.
3-ابتدا رومانیایی و سپس انگلیسی.
* کارشناس حمل و نقل