بازدید سایت : ۷۹۱۸۴

◄ همکاری ایران و چین؛ «آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد»

آنچه در این توافق نامه برجسته به نظر می رسد سر فصل های زیادی در مورد سرمایه گذاری طرف چینی در ایران است. تقریباً در همه زمینه ها: نفت، پتروشیمی‌، صنایع سنگین‌، کشاورزی و آبخیزداری‌، شیلات‌، سلامت‌، فناوری ارتباطات و هوش مصنوعی‌، دارو، خودرو، گردشگری، انرژی های تجدید پذیر، آب و فاضلاب، نیروگاه و خطوط انتقال برق‌، توسعه بنادر، مناطق ویژه ی اقتصادی، بزرگراه، فرودگاه‌، ساخت و برقی کردن خطوط آهن، ترانزیت، مترو، مسکن و شهرسازی، پسماند و . . .

تین نیوز |

در اولین روز کاری فروردین ماه‌، برنامه همکاری جامع ایران و چین در تهران به امضای وزرای خارجه 2 کشور رسید. اطلاعاتی که از این برنامه در دست است پیش نویس منتشر شده از طرف «دبیرخانه ساز و کار عالی مشارکت جامع راهبردی ایران و چین»(1) به تاریخ خرداد 1399 است. چند روز بعد از امضا، سخنگوی دولت اعلام کرد که طرف چینی مایل به انتشار جزئیات توافق نامه نیست. معلوم نیست که این خواسته طرف چینی یک الزام است یا خواهش؟ به تاسی از آقای سخنگو، در این متن از عنوان «توافق نامه» استفاده خواهد شد و به هدف مستند گویی، ناچار هستیم همین متن را به عنوان مرجع مورد استفاده قرار دهیم. به امید آنکه جزئیات اعلام نشده انحرافی نسبت به این کلیات نداشته باشند.

آنچه در این توافق نامه برجسته به نظر می رسد سر فصل های زیادی در مورد سرمایه گذاری طرف چینی در ایران است. تقریباً در همه زمینه ها: نفت، پتروشیمی‌، صنایع سنگین‌، کشاورزی و آبخیزداری‌، شیلات‌، سلامت‌، فناوری ارتباطات و هوش مصنوعی‌، دارو، خودرو، گردشگری، انرژی های تجدید پذیر، آب و فاضلاب، نیروگاه و خطوط انتقال برق‌، توسعه بنادر، مناطق ویژه ی اقتصادی، بزرگراه، فرودگاه‌، ساخت و برقی کردن خطوط آهن، ترانزیت، مترو، مسکن و شهرسازی، پسماند و . . .

سوال: چرا محتاج سرمایه گذاری خارجی هستیم؟ مگر درآمد نفت و گاز و سنگ آهن و مس و سرب و روی و بقیه منابع سرمایه نیستند؟ چرا کشوری که چنین سرمایه های عظیم(2) در داخل دارد باید محتاج سرمایه خارجی باشد؟    

سرمایه بخشی از دارایی است که برای تولید ثروت هزینه می شود. مثل اینکه بخشی از دارایی مان را خرج خرید تعدادی چرخ خیاطی بکنیم و با آن کاسبی پیراهن دوزی راه بیندازیم. چرخ ها می چرخند، خیاطی می کنیم، پیراهن را می فروشیم و زندگیمان را می چرخانیم. منطق اقتصادی حکم می کند بخشی از سود را صرف رفاه کنیم و بخشی را برای توسعه کاسبی در خیاط خانه خرج کنیم. منطق اقتصادی حکم می کند در بخش رفاه، بیش از درآمدمان خرج تراشی نکنیم. کاری که ما با ثروت نفت کرده ایم مثل این است که آن چرخ های خیاطی را یک به یک بفروشیم و با پولش چلو کباب بخوریم. سرمایه را خرج یومیه کرده ایم. اگر قبلاً (که جمعیت مان کمتر بود و ارزش نفت و دیگر مواد خام در بازار جهانی بیش از این بود) از خوردن چلوکباب بر سر کیف بودیم و جیک جیک مستانه مان عالم را پر کرده بود و سودای دروازه های تمدن بزرگ را داشتیم‌، حالا چند سالی است که چلوکباب گران شده‌، چرخ خیاطی ارزان و پول فروش چرخ های خیاطی قبلی در حال اتمام. حالا رفته ایم درِ دکان خارجی که بیا و چند چرخ خیاطی به ما قرض بده تا ما پیراهن بدوزیم و بفروشیم و از محل سود، اجاره چرخ خیاطی را بپردازیم. چرخ خیاطی شما را هم صحیح و سالم بر می گردانیم. بدیهی است که آن خارجی تا مطمئن نشود که از پَسِ بازپرداخت اجاره بر می آییم با ما معامله نمی کند. لذا شرایطش برای این قرض سخت است و گرویی قرص و محکم می خواهد و چه بسا بعد از پرداخت اجاره‌، چیز دندان گیری ته کیسه باقی نمانَد. اگر شرایطش را نپذیریم چرخ خیاطی را به کَس دیگری اجاره می دهد.  

سوال: با سرمایه ها از جمله در آمد نفت چه رفتاری کرده ایم؟

جواب: همه کار کرده ایم جز سرمایه گذاری. چند مثال :

کارخانه از خارج وارد کرده ایم. به جای آنکه از قِبَل آن ثروت خلق کنیم ضرر بالا آورده ایم (در خودروسازی مثلا 40 هزار میلیارد تومان زیان انباشته داریم). دلار نفتی را به ریال تبدیل کرده و ضرر کارخانه را جبران کرده ایم و همچنان می کنیم.

تعداد زیادی شرکت دولتی رویانده ایم معلوم نیست برای چه؟ بودجه می گیرند و زبانم لال حقوق نجومی. در ساختمان های مجلل شمال تهران جا خوش کرده اند بدون هیچ خروجی. به جای آنکه از قِبَل آنها  ثروتی خلق بشود ماشینِ تولیدِ هزینه هستند. دلار نفتی را به ریال تبدیل کرده و به آنها خورانده ایم و همچنان می خورانیم.

با افزایش قیمت ارز، دلار نفتی را به بازار تزریق کرده ایم برای پایین کشیدن قیمت .ارز ارزان را داده ایم دست مسافر که برود در خارج چلوکباب بخورد به قیمت نابودی توریسم داخلی(3). آنقدر ارزان که واردات شیرین تر از تولید شده و تولید ملی هر روز نحیف تر و لاغرتر. ارز ارزان را برداشته ایم و رفته ایم ترکیه آپارتمان خریده ایم و شده ایم منبع تامین سرمایه خارجی برای همسایه (حدود 15 میلیون دلار در سه سال اخیر(4) )!!! 

گاهی به جای آنکه کسر بودجه را از طریق فروش دلار در بازار تامین کنیم می رویم سراغ ذخائر طلای کشور و سکه می فروشیم. ریال بدون پشتوانه را از دست ملت می گیریم و پشتوانه طلایی اقتصاد کشور را قطعه قطعه می کنیم و می دهیم دست مردم. سلطان سکه تربیت میک نیم و حالا خانه های مردم پر شده از سکه و دیگر مسکوکات (بیش از 200 تن(5) ) .سرمایه ملی رفته در بالش و صندق خانه های مردم و بازار دستگاه های فلز یاب حسابی سکه است.

نفت خام را به پالایشگاه فرستاده ایم و محصول را به ثمن ناچیز داده ایم دست مردم که بروند حالش را ببرند(6). پالایشگاه های تولید ضرر و تولید آلودگی. ضرر از محل تبدیل دلارهای نفتی به ریال جبران شده. آنقدر ضرر که پول نداریم درصد گوگرد بنزین و گازوئیل را پایین بیاوریم. آنقدر ضرر که پول نداریم پالایشگاه را نوسازی کنیم و محصول باارزش تر از آن استحصال کنیم(7). خاصیت سوبسید این است که هر که بیشتر مصرف کند سهم بیشتری از آن می برد. آنکه در تهران سه خودرو دارد منفعت بیشتری از سوبسید سوخت می برد تا روستایی بشاگردی که با گاری و قاطر جابجا می شود. هدر دادن منابع را تشویق می کنیم(8).

مشتقات نفت و گاز را به نیروگاه فرستاده ایم و برقِ تولید شده را به ثمن ناچیز داده ایم دست مردم که بروند حالش را ببرند. هزینه اش از تبدیل دلارهای نفتی به ریال جبران شده. خاصیت سوبسید آب و برق و گاز این است که هر که بیشتر مصرف کند سهم بیشتری از آن می برد. آن تهرانی که 20 لامپ روشن می کند منفعت بیشتری از سوبسید برق می برد تا روستایی بشاگردی که کارش با یک لامپ راه میافتد. آن تهرانی که استخر خانه اش را با آب تصفیه پر می کند منفعت بیشتری از سوبسید آب می برد تا آن روستایی که آب آشامیدنی را از تانکر می گیرد.هدر دادن منابع را تشویق می کنیم.

مشتقات نفت و گاز را به ثمن ناچیز داده ایم دست مردم. که بروند حالش را ببرند. هزینه اش از تبدیل دلارهای نفتی به ریال تامین شده .آنقدر ارزان که فروش آن در آنطرف مرز سود هنگفتی دارد. مردم هم آن را عقب وانت نیسان و در باک کامیون و توسط لنج بار می زنند و می برند آن طرف مرز. آنقدر ارزان که به ریسکش می ارزد. قاچاق منابع را تشویق می کنیم.

در همه دنیا دارایی های خرد را تجمیع می کنند و سرمایه کلان می سازند برای انجام پروژه های بزرگ. در این کشور یک سرمایه هنگفت را به 80 میلیون سهم مساوی تقسیم کرده ماهانه می ریزیم به کارت مردم. از محل تبدیل دلارهای نفتی به ریال.

با افزایش تقاضای میوه شب عید و احتمال گرانی، برای به دست آوردن دل ملت، دلار نفتی را داده ایم و میوه وارد کرده ایم که مردم بخورند و حالش را ببرند و به خودکفایی در محصولات کشاورزی خندیده ایم. مرغ و تخم مرغ و گوشت و ماهی و شکر و روغن خوراکی و چای و برنج و زعفران و خرما هم به همین سیاق. به اتکای دلار های نفتی‌، شمشیر را گرفته ایم بالای سر تولید کننده و کشاورز که اگر به قیمت دستوری دولت تمکین نکرد با واردات(9) خانه خرابش کنیم. وقتی مشاهده می کنیم که قیمت گذاری دستوری جواب نمی دهد و صف کشیدن برای ارزاق ادامه پیدا می کند، تعزیرات و بازرس و دار و درفش را می فرستیم به کارگاه تولیدی و در بوق می کنیم که ای ملت‌، ما دولتِ دلسوز تو هستیم و عنقریب این تروریست اقتصادیِ خون آشام و ددمنش را به سزای اعمالش می رسانیم.

عده ای در موسسات مالی و اعتباری سرمایه مردم را سوزانده اند. برای ساکت کردن صدای مال باختگان، دلار نفتی را به ریال تبدیل کرده و ضرر سپرده گذاران را جبران و کلاه برداری را تشویق کرده ایم.

خلاصه آنکه سرمایه نفتی را خرج چلوکباب کرده ایم و البته جبران سوء مدیریت. حالا با جیب خالی ملتمس خارجی شده ایم برای سرمایه گذاری: آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد.

پیش از انقلاب غربی ها عمده صادر کننده کارخانه و دانش فنی و سرمایه به ایران بودند. چین در میدان نبود و شوروی و بلوک شرق سابق در رده های بعدی بودند.در این چند دهه اما‌، چرخ های خیاطی را یکی یکی فروختیم و خرج چلو کباب کردیم. حالا غربی ها برای اینکه پایشان را روی گلوی ما بگذارند کافی است از آوردن سرمایه اجتناب کنند که کردند. حالا در مقابل فشار حداکثری آسیب پذیر شده ایم. بدیهی ست که برای ایجاد رشد و اشتغال و خلق ثروت محتاج سرمایه گذاری هستیم. مثل همه جای دنیا. اگر سرمایه گذاری نکنیم تولید و رشد اقتصادی رخ نمی دهد و فقیرتر می شویم. اگر سرمایه در داخل تامین نشد ناچاریم به خارجی  اعم از دول خارجی یا موسسات مالی بین المللی متوسل شویم. قرض کردن از خارج مستلزم سپردن گرویی است. ضمانتنامه دولتی حداقل چیزی است که مطالبه می کنند. یعنی دولت بیاید و در آمد کشور را ضامن وام قرار بدهد. نرخ بهره هم نمی تواند از عددِ عرف بین المللی کمتر باشد. باید ثابت کنیم که نرخ برگشت سرمایه گذاری در اینجا به اندازه کافی مثبت است. امنیت سرمایه گذار و اعوان و انصارش را هم باید تضمین کنیم. خلاصه آنکه هزینه استقراض از خارجی سنگین است. هر قدر هم که شعار استقلال بدهیم‌، با هر استقراض یک قدم از استقلال دور می شویم. چوب 2 سر طلا شده ایم. اگر سرمایه گذاری نشود فقیرتر می شویم و اگر وام بگیریم آسیب پذیرتر.

حالا با جیب خالی ملتمس سرمایه گذاری خارجی شده ایم. قبلاً غربی ها‌، بعدها روسیه و اخیرا چین. رفتاری که اینها با ما می کنند خیلی با هم فرق ندارد .اگر فکر می کنیم توافق نامه با این بهتر از توافق نامه با آن یکی است در اشتباه و توهم هستیم. همگی کاسب هستند و قرض می دهند که سود کنند. سرمایه گذار برای رضای خدا موش نمی گیرد(10).

به موازات‌، باید این ذهنیت غلط را پاک کنیم که چون منابع زیر زمینی و رو زمینی زیادی داریم پس ثروتمند هستیم. پس باید خوب بخوریم و خوب بیاشامیم ولاتسرفوا را فراموش کنیم. واقعیت این است که ما سرمایه دار هستیم اما ثروتمند نیستیم. نفت و گاز و ذخائر معدنی و نیروی انسانی تحصیل کرده و جاذبه های گردشگری و مواهب طبیعی و موقعیت سوق الجیشی همه سرمایه هستند. سرمایه دار بودن یک چیز است‌، ثروتمند بودن یک چیز دیگر. اگر بلد نباشیم که چگونه سرمایه را به ثروت تبدیل کنیم مشاهده فقر نباید باعث تعجب مان بشود. فاصله بین سرمایه و ثروت با دانش و مدیریت و تدبیر پر می شود.

جمع بندی و نتیجه گیری: باید توهم ثروتمند بودن را کنار بگذاریم و به جای اینکه اندیشه کنیم از کدامیک قرض بگیریم و با کدامیک توافق نامه امضا کنیم‌، باید تدبیر کنیم که درآمد نفت و دیگر منابع را بیش از این خرج یومیه نکنیم و آن را سرمایه کنیم تا از بن بست بیرون بیاییم. یک سرِ این کوچه بن بست فقر است و سر دیگر آن مقروض بودن.

پی نوشت:
1- مستقر در وزارت خارجه.

2- چهارمین مخزن نفت و دومین مخزن گاز و سومین منبع مس جهان.

3- آنقدر ارزان که سفر به کیش گرانتر از آنتالیا تمام می شود.

4-  منبع: سالنامه روزنامه دنیای اقتصاد/ اسفند 99

5- عضو هئیت مدیره طلا وجواهر تهران گفت: طبق برآوردی که داریم میزان ذخایر خانگی طلا در ایران حدود 200 تن است که این رقم در حال افزایش است.منبع: خبر آنلاین/ مهر ماه 97

6- عین عبارت رئیس جمهور قبل.

7- سهم مازوت در محصول خروجی پالایشگاه فرسوده هر روز بیشتر می شود. قابلیت صادرات ندارد. مازوت این قدر روی دستمان باد کرده که داده ایم به نیروگاه؛ به قیمت استهلاک هر چه بیشتر تجهیزات نیروگاه.

8- شدت انرژی شاخصی است که نسبت انرژی استفاده شده به ازای هر واحد از تولید ناخالص داخلی را نشان می‌دهد. این  شاخص در دنیا در سال ۱۹۹۰، نزدیک به عدد ۰.۱۸ کیلوژول قرار داشت، در سال ۲۰۰۰ به حدود ۰.۱۵ رسید و در سال ۲۰۱۷ به نزدیک به ۰.۱۲  کیلوژول کاهش پیدا کرد. در ایران در سال ۱۹۹۰، شاخص شدت انرژی در نزدیکی ۰.۱۱ کیلوژول قرار داشته و در سال ۲۰۱۷ به نزدیکی عدد ۰.۲ رسیده است. نزدیک دو برابر.

شدت مصرف انرژی در ایران سه برابر بالاتر از متوسط شدت انرژی در دنیاست. بر اساس گزارش سازمان ملی بهره‌ وری ایران، کشورهای انگلستان، آلمان، ژاپن و ترکیه به ترتیب با ۰.۰۸، ۰.۱، ۰.۱۱ و ۰.۱۱ کمترین شدت انرژی و روسیه، ایران و چین به ترتیب با ۰.۳۴، ۰.۲۲ و ۰.۱۹ بیشترین شدت انرژی را در سال ۲۰۱۵ داشته‌اند.منبع: ایرنا /  آبان ۱۳۹۸ / کد خبر  83556061

9- برای این کار شرکت معظمی داریم بنام شرکت بازرگانی دولتی ایران.

10- انصافاً اگر خودمان هم در کشور دیگری سرمایه گذاری کنیم همین رفتار را خواهیم کرد.

* کارشناس حمل و نقل

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.

  • ناشناس پاسخ

    اون بشاگردی که خیلی در این متن ازش مایه گذاشتید ، اون فرد فقیر تهران ، با کم شدن یارانه وضعش بدتر شد!
    با حذف سوبسید که نگم!
    حمایت از تولید درست است اما همان فرد فقیر حاشیه نشین مشهد الان به کارت خرید الکتریکی پر از پول نیاز دارد چون دیگر 45هزار تومان برایش کارساز نیست!
    اونی که محتاج غذا هست ، محتاج پخش سرمایه به جیب 80 میلیون هست !
    محتاج گرون نشدن بنزین و ملاست و نان هست!
    بعد که سیر شد محتاج کار با حقوق خوب !
    بعدششششش محتاج وام بدون بهره !
    اقای نویسنده ، فرد گرسنه بیکار ، فقیر با درامد 3 میلیون ، مستاجر ، راننده و ... محتاج یارانه نقدی و غیر نقدی ، ثبات قیمت ها و ارزان شدن دلار است!

  • ناشناس پاسخ

    امنیت برای سرمایه چینی و ناامنی برای سرمایه گزار داخلی؛
    اگر راهنمای عمل به جای علم و دانش در حوزه های مختلف ایدئولوژی باشد دیگر همه این اشتباهات را نباید موردی تلقی کنیم. اینها ذات تفکرات کور ایدئولوژیک است. ذهن محدود با دامنه لغات محدود برای تفکر ثمری بیشتر از این ندارد.

    • ناشناس

      المان و امریکا خیلی ادیئولوژیک و بیچاره اند که بزرگترین سرمایه گذارشون چین هست؟