◄ وعده های انتخاباتی و یک خاطره از رجا
این روزها بحث انتخابات داغ داغ است و تقریبا همه کاندیداها سعی می کنند از یک سری طیف های جامعه اعم از ورزشکاران، روستاییان، زنان، سربازان، اقلیت ها و حتی معتادان جهت کسب رای بیشتر حمایت کنند و خود را حامی ایشان نشان دهند.
این روزها بحث انتخابات داغ داغ است و تقریبا همه کاندیداها سعی می کنند از یک سری طیف های جامعه اعم از ورزشکاران، روستاییان، زنان، سربازان، اقلیت ها و حتی معتادان جهت کسب رای بیشتر حمایت کنند و خود را حامی ایشان نشان دهند.
بر همین اساس ذهن من به زمانی که در شرکت رجا و در ۲ مقطع زمانی که حضور خانم ها در شرکت و مجموعه کاری من یعنی اداره کل اعزام و خدمات راهبری پر رنگ تر از همیشه شده بود رفت.
یکیاز موارد و دورههایی که نقش یک خانم در مجموعه ما برای من خیلی پررنگ و خاطره ساز بوده را روایت می کنم و مورد بعدی که از نظر قدمت زودتر از این مورد بوده را در مرحله بعد تعریف خواهم نمود.
در زمان مدیرعاملی آقای مهندس حسن موسوی نژاد در شرکت حمل و نقل ریلی رجا، ایشان از خانم مهندس سیمین میزانی که دانش آموخته رشته حمل و نقل ریلی دانشکده راه آهن دانشگاه علم و صنعت بوده و در ابتدای کار و بعد از فارغ التحصیلی به استخدام شرکت رجا درآمده بود و در مقطعی به شرکت مهتاب سیرجم منتقل شده بود را به عنوان مشاور خود منصوب نمودند.
بعد از گذشت زمانی از شروع کار ایشان در سمت مشاور مدیرعامل، شایعه ای در فضای رجا پخش شد که قرار است ایشان به عنوان مدیر کل اعزام و خدمات راهبری منصوب گردد.
حتی شوخی اش هم برای من خنده دار نبود، خیلی از دوستان و مدیران رجا با من که معاون اداره کل بودم در این مورد شوخی می کردند.
خلاصه هر روز شایعه شدید تر می شد و به روال این ضرب المثل که اول شایعه، بعدا لایحه و بعد تصویب این شایعه هم به حقیقت پیوست و به زودی و با حضور تمامی مدیران ارشد شرکت، مراسم معارفه ایشان انجام شد و خانم مهندس میزانی شدند اولین مدیر کل شرکت رجا و مستقیم رئیس من گردیدند، واقعا روزهای اول کار برای من خیلی مشکل بود چون خودم هم یک روحیه مرد سالاری داشتم و نگاههای دیگران و متلک ها و شوخی هایشان هم برایم آزار دهنده بود، البته بعدا با یادآوری این مطلب که آقای دکتر حجت مدیرعامل سابق رجا هم در سازمان محیط زیست معاون خانم دکتر ابتکار بودند به خودم دلداری می دادم.
بعد از چند روز به جهت آشنایی ایشان با محیط و همچنین ادارات و گروه های اداره کل تحت امر، قرار شد جلساتی با حضور پرسنل تمامی ادارات و به نوبت برگزار گردد.
در اولین جلسه برگزار شده، یکی از سوالاتی که ایشان از همکاران می پرسید این بود که علاقه مندی شما چیست و دوران فراغت خود را چگونه میگذرانید؟!
هر کسی مواردی را مطرح میکرد و مورد تحلیل ایشان و بقیه قرار میگرفت و در این ببن چند نفر از علاقه شان به هنر و حیوانات گفتند که مورد تایید خانم میزانی قرار گرفت و این کار را مورد تشویق قرار داد.
به همین جهت در بین همکاران سایر ادارات اداره کل این موضوع پخش شده بود که اگرشخصی دوست دارد که مورد عنایت و تفقد مدیر کل جدید قرار بگیرد بهتر است خود را علاقه مند به هنر نشان داده و حتما خود را دوست دار حیوانات نشان بدهد، در همین راستا بعضی از همکاران فرصت طلب در جلساتی که داشتند با آمادگی بیشتری حاضر شده و مانند کسانی که سوالات امتحان را می داند در جلسات حاضر میشدند و سعی می کردند طوری صحبت کنند که مورد توجه خانم مدیر قرار گرفته و خود را به شدت هنرمند و همچنین دوست دار حیوانات نشان دهند و تلاش می کردند علی رغم شناخت قبلی ما از احوالاتشان، خود را باب میل ایشان نشان داده تا مورد تحسین قرار گیرند، این مسئله به خصوص در مورد بعضی از همکاران که کاملا شناخته شده بودند باعث خنده و شوخی سایر همکاران شده بود.
خلاصه در کمترین مدت خودمان را با مدیرکل خانم وفق دادیم و توانستیم در بعضی جاها او را با خود همراه کنیم و در بیشتر موارد نظر ایشان را تامین نماییم.
ایشان فکرهایی نو، در کار داشت و همچنین خانم بسیار شجاعی بود و با توجه به نفوذ کلامی که نزد مدیر عامل داشت خیلی از مشکلات موجود را به سرعت برطرف می نمود و با توجه به قدرت ایشان تقریبا اختیارات معاونانش نیز بیشتر شده بود به صورتی که بعضی از همکاران سایر ادارات کل برای پیشبرد امورشان به من مراجعه میکردند.
هر روز اوضاع اداره کل بهتر و کارها روان تر می شد و من به عنوان معاون مدیر کل آزادی عمل زیادی برای انجام امور داشتم که همین مسئله موجب پیشرفت سریع کارها می گردید.
با توجه به دانش، شجاعت، پیگیری و کمک فکری دیگران، ایشان توانستند کارهای بسیار مهمی را علاوه بر انجام کارهای معمولی و جاری اداره کل را انجام دهند که البته سایر همکاران اداره کل در انجام آنها نقش بی بدیلی داشتند، از جمله این کارها خرید و تامین کفشخیلی با کیفیت برای کلیه مامورین قطار از یک شرکت معتبر، طبق قراردادهای راهبری برای مأمورین قطار اعم از مهماندار و سرمهماندار سالانه دوجفت کفش پیش بینی شده بود که طبق معمول شرکت های راهبری اقدام به خرید کفش های ارزان و بی کیفیت می نمودند که به دستور ایشان یک جفت کفش از یکی از برندهای معتبر و معروف ایران تامین شد، هرچند بعضی از ماموران به علل مختلف به اینکه چرا یک جفت کفش به ایشان داده می شد معترض بودند، اینجا باید اعلام کنم که از همین نوع کفش که بخشی از پول خرید آن به وسیله تبلیغات محیطی داخل قطار تامین شده بود و برای مدیران رجا هم تخفیف مناسبی در نظر گرفته بود که به همین جهت من هم یک جفت از این نوع کفش خریداری نمودم که بیش از سه سال برای من که به شدت کفش از بین میبردم دوام آورد و باعث شد در سال های بعد هم از همین نوع کفش برای خودم تهیه نمایم.
مورد بعدی با پیشنهاد من و موافقت مدیر عامل شرکت رجا، با انجام هزینه ای حدود پنجاه میلیون تومان ساختمان چهار طبقه هشت واحدی رجا در مشهد به عنوان خوابگاه ماموران رجا اختصاص یافت و با بررسی انجام شده مشخص شد فقط در سال اول مبلغ هشتصد و چهل میلیون تومان صرفه جویی در هزینه ها به وجود آمده بود و همچنین مأموران قطار از در اختیار داشتن خوابگاه مرتب و مجهز و نزدیک به ایستگاه راه آهن به شدت ابراز رضایت مینمودند ، لازم بذکر است که قبلا هر شرکت راهبری و فنی برای خود خوابگاهی در مشهد تامین نموده بود که هزینه های آن در قرارداد فیمابین از رجا کسر می گردید و معمولا اوضاع این خوابگاهها نامناسب بود، به پاس این کار و صرفه جایی مناسب در هزینه ها توسط مدیرعامل رجا و براساس دستورالعمل موجود به من و چند نفر از همکاران اداره کل و مدیریت رجا خراسان که در راه اندازی خوابگاه مذکور نقش زیادی داشتیم پاداش مناسبی پرداخت شد که مقدار آن در آن زمان بی سابقه بود، همچنین لازم به ذکر است که بعد از مدتی خوابگاه کلیه ماموران در تهران هم با بازسازی و تجهیز یک مکان فرسوده و بدون استفاده شرکت راه اندازی گردید.
سومین مورد با توجه به مشکلات شدید مالی شرکت موافقت مسئولین راه آهن ج.ا.ا برای استفاده هر دو سالن یک مامور برای سالن های درجه دو با پیگیری های ایشان اخذ شد که این مسئله باعث کاهش شدید هزینه ها در بخش نیروی انسانی گردید .
یکی دیگر از موارد مناسبی که در زمان حضور یک خانم در اداره کل انجام شد مربوط به زمانی است که به علت از رده خارج کردن حدود صد واگن توسط راه آهن عملا بیش از سیصد مهماندار و سرمهماندار به اجبار بیکار شدند که این مسئله در زمان خود جنجال زیادی به پا نمود، با تدابیری که ایشان انجام داد تا حد ممکن سعی شد افراد کمتری از کار بیکار شوند و به جهت حفظ پرسنل مناسب تر و با کیفیت تر پرونده انضباطی همه ماموران مورد بررسی قرار گرفت و طی پایشی که توسط یک تیم با تجربه انجام شد سعی بر این شد که بهترین افراد نگهداری شده و اکثر افراد بیکار شده که مشکلات انضباطی کمتری داشتند هم بعد از مدت اندکی بعد از ورود واگنهای نو و بازسازی جدید به ناوگان مجددا جذب و مشغول بکار گردیدند.
یکی از اقدامات مهم و مناسب ایشان خرید تجمیعی تجهیزات داخلی قطارها و ملبوس سازمانی بود که این مسئله هم باعث کاهش هزینه های جاری شرکت شده و هم باعث خرید اجناس با کیفیت تر گردید، لازمست ذکر کنم که قبلا هر شرکت راهبری راسا اقدام به تامین این اجناس مینمود که اجناس با کیفیت و شکل ورنگ های متفاوتی خریداری و تامین میشد و برای شرکت رجا هزینه بیشتری در بر میداشت .
علی ایحال دوران پر فراز و نشیبی با حضور یک خانم در راس اداره کلی که بیش از 2500 سرمهماندار و مهماندار زیر مجموعه آن بودند به جز سایر ماموران خدماتی و پشتیبانی و ... گذشت و باید اعتراف کنم در دورانی که من در این ادارهکل مشغول به کار بودم و از نزدیک با خیلی از مدیران دیگر هم مستقیم کار کرده بودم و علی رغم اختلاف نظرهایی که با ایشان در مواردی داشتم که به همین سبب یک بار در خروج اداره کل را هم به صورت غیر مستقیم نشانم داد، نه تنها کیفیت مدیریت ایشان از آقایان مدیر کل قبلی کمتر نبود بلکه از خیلی از ایشان به مراتب مدیرتر، پیگیر تر، شجاع تر، نو آورتر و حتی مهربانتر بودند.
علی رغم اینکه در خیلی از روزها به سبب حضور در دفتر مرکزی شرکت جهت انجام سایر وظایف محوله، در ساختمان اداره کل حضور فیزیکی نداشتند و کارها را به معاونین خود تفویض اختیار نموده بودند، برعکس بعضی از مدیران از ارتباط معاونانش با مسئولان ارشد شرکت به هیچ وجه واهمه ای نداشتند.
در آخر امیدوارم که در همه سطوح کاری و مدیریتی کشور از خانم های توانمند به درستی استفاده شده و دفاع از خانم ها فقط و فقط مختص به زمان تبلیغات انتخاباتی نگردد.