مدیر سازمان باشیم نه مدیر سازِ مان
رفتار مدیران سازمان ها در نقش رهبر و پیشرو همواره مورد توجه و تامل کارکنان و تمامی ذینفعان درون و برون سازمانی است.
رفتار مدیران سازمان ها در نقش رهبر و پیشرو همواره مورد توجه و تامل کارکنان و تمامی ذینفعان درون و برون سازمانی است.
مدیران سازمان ها آمده اند تا در مسیر تحقق اهداف یک مجموعه و منطبق با اسناد بالادستی و قوانین موضوعه مرتبط با چارچوب کاری سازمان فعالیت کنند.
در یک مجموعه اقتصادی و صنعتی به عنوان یکی از سازمان های مرسوم، مدیران سازمان می بایستی بیش از پیش در جهت تحقق حداکثر منافع سهامداران تلاش کنند و با استمداد از قوانین و رویه های حاکمیت شرکتی بیشترین شفافیت در عملکرد و تصمیمات را رقم بزنند.
توجه به ارکان توسعه پایدار و فعالیت اقتصادی با نگاهی درست به محیط زیست و زیستِ محیط انسانی جوامعِ محلی برایشان یک اصل انکار ناشدنی است!
آنچه در عمل و گاها مشاهده می شود اینست که مدیران سازمان به جای تحقق اهداف عالیه و حرکت در آن مسیر، سازی ناسازگار با اهداف سازمان را کوک کرده و از جایگاه مدیریتی خود در مسیر توسعه تعاملات سیاسی، اجتماعی و لابی با ارکان قدرت استفاده و به گونه ای خواسته و ناخواسته برخی منافع و انتظارات نامشخص صاحبان ثروت را پیگیری می کنند!
مدیرانی که به جای مدیریت در سازمان به کوک کردن سازِشان می پردازند، دچار برخی اقدامات و رویکردهایی به شرح زیر می شوند:
۱.پول پاشی در مسیر جهت دهی به افکار عمومی و ایجاد حلقه رسانه ای خاص!
۲.تهدید و تحدید منتقدان و تطمیع مریدان!
۳. استفاده از رانت اطلاعاتی در جهت حفظ منافع باند و گروه خاص!
۴. توسعه فرهنگ چاپلوسی و فرسایش فرهنگ نقد و نقد پذیری
۵. خودی و غیر خودی کردن افراد در سازمان ها
۶.بازی با افکار عمومی و استفاده از ظرفیت ذی نفوذان در جوامع محلی در راستای منافع غیر سازمانی
۷. ایجاد تعارض در مصالح سازمان و مصالح فردی و قبیله ای
و...
در این بین نیز هستند مدیرانی که با خلوص نیت و صداقت نفس همواره خود را جزو و بخشی از سازمان می دانند و هر شب با رویای بهبود مستمر و همه جانبه سازمان به خواب می روند!