◄ نقدی بر واگذاری مسئولیت ساخت و توسعه خطوط جدید راه آهن به شرکت راه آهن
سابقه تاریخی ساخت و توسعه راه آهن قبل و بعد از انقلاب بر تفکیک این فعالیت تاکید داشته است که تجمیع آن با عملیات گسترده بهرهبرداری شامل نگهداری و بهره برداری خطوط و تامین و بهره برداری از ناوگان ریلی شامل لکوموتیو و واگن و همچنین مدیریت و عملیات سیر و حرکت راه آهن می شود کار مناسب و منطقی نیست.
وزیر محترم راه و شهرسازی طی ابلاغیه ای که در شروع فعالیت مدیرعامل محترم راه آهن ابلاغ کرده است مسئولیت ساخت و توسعه خطوط جدید راه آهن را به شرکت راه آهن واگذار کرده اند.
این نامه موجب گفتگوها و بحث های زیادی در شبکههای اجتماعی و رسانه های جمعی شده است و مدیران و کارشناسان حمل و نقل از نقطه نظرات متفاوت به مخالفت و موافقت با آن پرداختهاند.
در روز یکشنبه هشتم آبان ماه هم جمع زیادی از کارشناسان در یک نشست مجازی در کلاب هاوس تین نیوز به نقد و بررسی این تصمیم پرداختند.
مهمترینی دلایلی که موافقان این تصمیم داشتند به شرح زیر بوده است:
۱- ایجاد یکپارچگی در تصمیم گیری و اقدامات حمل و نقل ریلی و ارتقای بهره وری سرمایه گذاری ها در این حوزه صورت می گیرد و امکان افزایش حمل و نقل بار و مسافر و درآمدهاى عملیاتی شرکت راه آهن و خودکفایی و حتی سودآوری شرکت مزبور وجود دارد.
۲- توجه به اهداف، سیاست ها و برنامه های حمل و نقل ریلی در انتخاب و توسعه خطوط جدید و اجتناب از توسعه خطوط غیر موجه و بدون بهره یا کم بازده که عمدتا ناشی از فشارهای سیاسی و اجتماعی مقامات محلی اجرا می شوند.
۳-ارتقای کیفیت خطوط احداثی و تحویلی به راه آهن و کاهش نقص های خطوط مزبور
۴-مغایرت این ساختار با راه آهن های بسیاری از کشورها به ویژه کشورهایی که دارای راه آهن با کیفیت بالا و عملیات گسترده تر و همچنین مطالعات صورت گرفته توسط مشاوران اصلاح ساختار راه آهن از جمله مطالعات رولند برگر که تاکید بر یکپارچگی راه آهن در تاسیسات زیربنائی و ناوگان حمل و نقل و مدیریت بهره برداری با هدف خودکفائی این بخش داشته است.
بیشتر بخوانید:
بررسی انتقال طرح ها و مسئولیت های طرح های توسعه راه آهن به شرکت راه آهن
در ادامه گفتگوها مخالفان این تصمیم که اینجانب هم یکی از آنها هستم بر مشکلات ناشی از آن تاکید داشتند.
مهمترین دلایل مخالفان این تصمیم که به نظر می رسد از تعداد بیشتری برخوردار می باشند به شرح زیر است:
۱ - سابقه تاریخی ساخت و توسعه راه آهن قبل و بعد از انقلاب بر تفکیک این فعالیت تاکید داشته است که تجمیع آن با عملیات گسترده بهره برداری شامل نگهداری و بهره برداری خطوط و تامین و بهره برداری از ناوگان ریلی شامل لکوموتیو و واگن و همچنین مدیریت و عملیات سیر و حرکت راه آهن می شود که کار مناسب و منطقی نیست.
۲ - نیازهای منطقه ای و محلی و عواملی که موجب و انگیزه پیگیری احداث برخی از خطوط ریلی غیر موجه می شوند با تغییر جایگاه ساخت آنها تغییر نمی کند و از بین نمی رود کما اینکه در بخش هایی از حمل و نقل که ساخت و بهرهبرداری در یک سازمان قرار داشته اند مثل سازمان بنادر و دریانوردی این امر موجب نشده است چنین خواسته هایی منتفی شوند و توسعه صرفا بر پایه مطالعات و اولویت های سازمان مزبور صورت بگیرد.
۳- بهرهبرداری زودهنگام پروژه ها و به صورت مرحله ای همچون بهره برداری از خطوطی بدون احداث و تکمیل تمام ایستگاه ها یا تکمیل علائم و ارتباطات و بهرهبرداری دستی امری است که نه تنها با انتقال سازمانی منتفی نمی شود بلکه به دلیل عدم وجود تقاضای کامل برای این پروژه ها در شروع بهرهبرداری در بسیاری از موارد قابل تحسین هم می باشد.
4- در توسعه حمل و نقل ریلی در طول دهها سال گذشته در همه کشورهای جهان تغییر و تحولات ساختاری متعددی شکل گرفته و این فعالیت که در ابتدا تقریبأ به طور کامل یکپارچه، متمرکز و دولتی بوده است با تجدید سازمان به صورت غیر متمرکز با برون سپاری و انتقال بخشی از مالکیت به بخش خصوصی و تفکیک تخصصی فعالیت ها تغییر ساختار یافته اند. بنابراین نمی توان ادعا کرد که ساختار یکپارچه هنوز در همه کشورها وجود دارد.
5- میزان فعالیت های راه آهن بسیار متنوع، تخصصی، گسترده و حرفهای است که گسترش آن با ساختاری گسترده و وسیع امکان بهرهبرداری از راه آهن را اگر غیر ممکن نکند موجب پیچیدگی و دشواری اداره آن و کاهش بهرهوری سرمایه گذاری ها و کاهش رقابت پذیری ریل خواهد شد.
6- نقش شرکت راه آهن در تعیین پروژه های توسعه ریلی بدیهی و مسلم است و هیچ نهادی شایسته تر از آن برای پیشنهاد آنها نیست و ضرورت دارد تا سازوکار مناسب و اختیارات قاطع قانونی در جهت استقرار و استمرار آن فراهم شود اما این امر نباید موجب شود تا کارهای اجرایی هم به آن محول شود و گستردگی وظایف خارج از ظرفیت سازمانی آن بهرهبرداری آن را در مقابل حمل و نقل رقیب کاهش دهد و عرصه را به رقیب واگذار کند.
7- سیاست کلی نظام و برنامه های توسعه کشور همواره تاکید بر اولویت حمل و نقل ریلی دارد. این بدان مفهوم است که سیاست های این بخش باید رقابت پذیری آن را افزایش دهد و تنها به بیان شعارگونه اکتفا نکرد. در شرایطی که در استفاده از تاسیسات زیربنایی دیگر بخش های حمل و نقل کشور انتظاری برای بازگشت سرمایه تاسیسات زیربنایی وجود ندارد اساسا هر مطالعه یا برنامه ای که با هدف خودکفایی مالی این بخش از حمل و نقل تدوین شود مغایر سیاست کلی اولویت این بخش می باشد و موجب کاهش سهم و حذف این بخش حمل و نقل کشور می شود.
* کارشناس حمل و نقل