بازار هندلینگ زمینی در ایالات متحده آمریکا
مواجهه با رقابت سخت و سرسختانه بین ایرلاین ها در هزینه ها، درآمریکا، دیگر شرکت های هواپیمایی را نیز تحت فشار زیاد قیمتی قرار داد و آنها را مجبور به کاهش هزینه های سرانه پایین تر نمود.
تجربه توسعه تاریخی ایران ثابت کرده است که در صنعت حمل و نقل هوایی ایران چه از حیث فن آوری و چه از حیث مدیریت فن آوری با استانداردها و مدل های آمریکایی اجرایی تر، کارآمدتر و پایدارتر اداره شده اند و این صنعت عمدتا پایه، اساس و استخوان بندی آمریکایی دارد تا اروپایی یا شرقی و همواره آمریکایی ها در انتقال فن آوری و دانش آن و همچنین مهمتر از آن دانش اداره و مدیریت فن آوری به ایران به نسبت سایر کشورها سخاوتمندانه تر عمل کرده اند.
در همین راستا و با همین قیاس وضعیت بازار هندلینگ آمریکا نسبت به بازارهای هندلینگ معمول در دنیا، وضعیت منحصر به فردی دارد، زیرا سهم بازار شرکت های مستقل از این بازار، تنها یک بخش جزئی است و غالبا این عملیات، توسط خود ایرلاین ها مدیریت می شوند و بازاری کاملا رقابتی است، در صورتی که در فرودگاه های اروپا انحصاراتی نسبت به بازار هندلینگ آمریکا وجود دارند.
البته در مقایسه کامل باید ساختارهای اداره فرودگاه ها در آمریکا و منطقه اروپا نیز مد نظر قرار گیرند، تا در مسیر بررسی های تطبیقی صحیح قرار گیریم و انحراف در قضاوت نداشته باشیم.
از سال 1995 تا سال 2002 با اوج گیری فضای رقابتی در صنعت ایرلاین دنیا، بازار هندلینگ در آمریکا به طور فزاینده ای در حال رشد بوده است و ایرلاین های آمریکایی نیز هزینه های زیادی را به منظور سرمایه گذاری برای هندلینگ زمینی صرف می کردند. در این زمان، تمام تلاش ایرلاین ها، معطوف به بهبود بهره وری هندلینگ زمینی بود. به همین دلیل نیز سرمایه گذاری زیادی را به منظور کاهش زمان گردش عملیات زمینی و بهبود سطح کیفی خدمات ارائه شده هزینه نمودند. در همین زمان، با توجه به افزایش فضای رقابتی بین ایرلاین های کم هزینه، تمامی ایرلاین های آمریکایی متثر از فشار رقابتی بر سر قیمت، از آغاز سال 2000 شروع به کاهش تمام مخارج مرتبط با خدمات On Board شان را نموده بودند و حادثه 11 سپتامبر (11/9) رکود شروع شده در صنعت ایرلاین های آمریکایی را بسیار تشدید نمود.
پس از 11 سپتامبر بود که تمام صنعت با مشکلات عدیده مالی مواجه شد و ایرلاین ها، سرمایه گذاری خود را بر روی افزایش اثر بخشی های زمانی و بهبود سطح کیفی خدمات ارائه شده، متمرکز نمودند و بر افزایش اثر بخشی های هزینه ای متمرکز شدند.
از این رو، آنها توانستند سطح هزینه های خدمات مسافری را نه تنها افزایش، بلکه کاهش دهند.
ظاهرا، سعی در کاهش سطح هزینه های ناشی از خدمات هندلینگ زمینی به هواپیماها، اثر قابل توجهی را بر کاهش سطح بهره وری هواپیماها می گذارد، لذا به نظر می رسید با کاهش این هزینه ها، در این بخش، هزینه های اضافی و بیشتر در بخش های دیگر ایجاد گردد و این کاهش را مشکل و حتی غیر منطقی می ساخت.
سرانجام هزینه ها و سطح خدمات هندلینگ به هواپیماها ثابت ماند، در حالیکه هزینه های هندلینگ مسافری به طرز چشمگیری کاهش یافت.
البته واقعیت آنست که یک رابطه جایگزینی بین اثر بخشی های زمانی و اثر بخشی های هزینه ای وجود دارد و هر کدام در دو سر یک طیف قرار دارند. به عبارتی، تاکید زیاد بر کاهش زمان گردش عملیات هندلینگ و انجام این عملیات با سرعت حداکثری نیاز به سرمایه گذاری دارد که این سرمایه گذاری می تواند از طرف دیگر موجب افزایش میزان هزینه های ثابت عملیات هندلینگ زمینی گردد و هزینه های متغیر عملیات هندلینگ را نیز به واسطه جذب منابع جاری بیشتر و تقویت عملیات جاری به منظور افزایش سرعت، باز هم زیادتر نماید.
لذا با سبک سنگین کردن بین دو مقوله افزایش کارآیی در بخش هزینه ها و افزایش کارآیی در بخش زمان های گردش عملیات، یک حالت بهینه و بینابینی در بین این دو سر طیف قرار دارد که به اقتضای شرایط مکانی و زمانی نیاز به سبک سنگین کردن جهت تشخیص میزان تاکید بر هر کدام از این دو مقوله می باشد.
به همین دلیل بود که در تمامی بخش ها، همزمان، تامین بهترین کیفیت خدمات با صرف کمترین هزینه مورد هدف گیری قرار گرفت.
در صورتی که، در طی این مسیر مکررا با آشفتگی ها و اختلال های عملیاتی مواجه می شدند و لذا مراکز مدیریت عملیات نامنظم موسوم به OCC ها برای مدیریت عملیات روزانه Day Of Operation and Ad Hoc توسط Duty Manager ها در قالب «شبکه عصبی ایرلاین»، به شدت تقویت گردید که نقش بسیار زیادی را در کاهش هزینه های شرکت های هواپیمایی و مدیریت بهتر و آسان تر آن داشتند.
مواجهه با رقابت سخت و سرسختانه بین ایرلاین ها در هزینه ها، درآمریکا، دیگر شرکت های هواپیمایی را نیز تحت فشار زیاد قیمتی قرار داد و آنها را مجبور به کاهش هزینه های سرانه پایین تر نمود.
بنابراین، آنها ابتدا برخی از مشاغل خود را حذف نموده و در خدمات قراردادی خود با خدمه پروازی نیز تجدید نظر کردند، سپس آنها به طور فزاینده ای سطح خدمات در غذاها و دیگر خدمات ارائه شده در حین پروازشان را کاهش دادند و ایرلاین ها، دیگر به طور مشخص مایل به صرف مبالغ زیاد در کترینگ نبودند.